به تازگی گروهی از پژوهشگران دانشگاه هاروارد با بررسی صدها قطعه موسیقی فولکلور از سراسر جهان دریافتند که ترانه‌های فرهنگ‌های مختلف به هم شبیه‌اند به جز زمانی که از عشق سخن می‌گویند.

    این جمله از هنری لانگفیلو، شاعر آمریکایی قرن نوزدهم  بارها در متون و محافل مختلف نقل می‌شد اما تا به حال کسی درستی آن را به لحاظ علمی نیازموده بود. به تازگی گروهی از پژوهشگران این موضوع را مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که ترانه‌ها در فرهنگ‌های مختلف به هم شبیه‌اند به جز زمانی که از عشق سخن می‌گویند.

image 112 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

یک تیم بین‌المللی پژوهشگران در دانشگاه هاروارد ترانه‌های ۳۱۵ فرهنگ مختلف را بررسی کردند تا دریابند در موسیقی ملل و اقوام سراسر جهان چه عناصر مشترکی وجود دارد.  این اولین پژوهشی است که به صورتی نظام‌مند موسیقی مردمان جهان را باهم مقایسه می‌کند.

در گام اول، پژوهشگران با استفاده از تحقیقات رشته‌های مردم‌شناسی و موسیقی‌شناسی فهرستی از ترانه‌های ملل مختلف که قدمتشان به صد سال می‌رسید تهیه کردند و آنها را به لحاظ محتوای ترانه و جایگاه مورد استفاده دسته‌بندی کردند.

ساموئل مهر، سرپرست تیم پژوهشگران شیوه این  دسته‌بندی را توضیح می‌دهد: «در هر فرهنگ برای رفتار، عادتها و مناسک جمعی موسیقی مخصوص وجود دارد. رفتارها  و مناسکی چون پرورش کودک، سوگواری، جنگ، ازدواج، سفر، بیماری و عشق. فهرست این عناوین به دهها مورد می‌رسد.»

image 114 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

در گام بعد، پژوهشگران ترانه‌های مربوط به چهار دسته را بررسی کردند. لالایی‌ها  که در غالب فرهنگ‌ها آهسته‌ترین ضرب آهنگ را دارند در اولین دسته قرار گرفتند.  قطعات مربوز به آیین‌های درمانی، مانند زار در جنوب ایران،  تارانتلا در ایتالیا و موسیقی آیین‌های مشابه در میان شمن‌های هند، افریقا و آمریکای جنوبی که ریتم تندتری دارند،  در دسته دوم را تشکیل داد. سپس ترانه‌های  عاشقانه  در گروه  سوم قرار گرفتند و  در نهایت موسیقی رقص که معمولا تندترین ضرب‌آهنگ‌ها را دارد در گروه آخر.

 طی این پژوهش ترانه‌های  نمونه یکبار با کامپیوتر تحلیل شدند و بار دیگر با کمک داوطلبان. شیوه کار به این صورت بود از شرکت کنندگان خواسته می‌شد که به قطعات موسیقی گوش فرادهند و حدس بزنند که هر قطعه به کدام یکی از گروه‌های چهارگانه تعلق دارد.

image 115 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

نتایج تحلیل کامپیوتری و پاسخ داوطلبان مشابه بود:  ترانه‌های مربوط به مناسک درمانی، موسیقی رقص و لالایی‌ها فارغ از منشا فرهنگی‌شان بهم شبیه بودند اما ترانه‌های عاشقانه با همه تفاوت داشتند. غالب شرکت‌کنندگان در تحقیق با موفقیت توانستند قطعات رقص، لالایی و موسیقی آیین‌های درمانی را در یک دسته جای دهند؛ حتی بدون این که اشعار آن‌ها را بفهمند. اما ترانه‌های عاشقانه هم میان فرهنگ‌های گوناگون متفاوت بود و هم امکان نداشت که آنها را در طیف ریتمی دسته‌بندی کرد.

ساموئل مهر، از یافته‌های جالب این پژوهش می‌گوید: «این در درجه اول به ما می‌گوید که  فرم لالایی‌ها، موسیقی رقص و ترانه‌های آیینی فرهنگ‌های مختلف طی صد سال اخیر بیشتر  از یکدیگر تاثیر گرفته و به هم شبیه  شده‌اند، اما این  ترانه‌های عاشقانه هستند که  از محدود شدن در چارچوب فرمی خاصی سر بازمی‌زنند و عرصه بروز خلاقیت پدیدآورندگانشان هستند.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *