عبدالله مستوفی در کتاب “شرح زندگانی من “می نویسد: در ایام محاصره شوشا، مقداری خربزه برای آقا محمد خان موسس قاجارآورده بودند .اوامر داده بود که هر وعده مثلا نصف یک دانه از آنها را که یک ظرف میشود در سفره غذایش بگذارند. خربزهها زودتر از حسابی که شاه داشته است تمام میشود.
شاه تاریخ روز آوردن خربزهها و اینکه چند دانه آن به مصرف رسیده و چند دانه آن باید باقی باشد دقیقا تعیین میکند و از آبدارباقیمانده را مطالبه مینماید. آبدار اعتراف میکند که با دو نفر از پیشخدمتها آنها را خوردهاند.
شاه امر به کشتن هر سه نفر میدهد. بعد از آن که به خاطر او میآورند که شب جمعه است، اعدام آنها را به صبح شنبه محول مینماید و چون محکومین به تجربه میدانستند که حکم شاه استینافپذیر نیست، شب شنبه سه نفری وارد اتاق خواب او شده کارش را میسازند .
گر.ه تاریخ