“آژنگ نیوز”:پیشینه داستانهای حماسی ایران به صورت مستند و مکتوب را می توان در دوران ساسانی بررسی کرد. کارنامه اردشیر بابکان از جمله آثاری است که در فارس زمان ساسانی پدید آمده و در آن سرگذشت سالهای نخستین زندگی کورش کبیر به پایه گذار دودمان ساسانی منتقل شده است.
خداینامه یک منبع مهم
در اواخر دوران ساسانی، حلقه های داستان های حماسی کیانیان با افسانه های سلحشوران اشکانی و پهلوانان سکایی به صورت مسلسل و منظم تدوین شد و بدین ترتیب، تاریخ ملی نیمه رسمی، یعنی خداینامه، منبع کار شکوهمند و ماندگار فردوسی، پدید آمد. چنان که می دانیم، فردوسی تمامی سنت های ادبیات پیش از اسلام را در شعرش نگنجانیده است. برای نمونه، او بیشتر داستان های مربوط به اژدهاکش کهن، گرشاسپ، را حذف کرده، شاید بدین سبب که رستم پهلوان بزرگ او بوده است. فردوسی از میان گونه های متفاوت سنتهای مربوط به شاهان و پهلوانان، بنابر ضرورت، فقط یکی را برگزیده است.
داستانهای مشابه
گونه های دیگر این سنت ها را در آثار تاریخ جامع ایران تاریخ نگاران عرب، ارمنی و ایرانی می توان یافت. شاهنامه ابومنصوری را مأخذ اصلی فردوسی می دانست و بر این باور بود که فردوسی از مأخذ مکتوب دیگری نیز استفاده کرده است. اما دیویدسن (۱۹۹۴) و دیویس (۱۹۹۶) مأخذ عمده شاهنامه را روایات شفاهی یا حتی روایت های منظوم شفاهی می دانند.
شروو به تناظر چشمگیری میان داستان سیاوش، پسر کیکاوس، در شاهنامه و روایت های گوناگون داستان بودایی اشوکه و پسرش، کوناله پی برده است. عناصر اصلی این دو داستان عبارت اند از: نامادری های این دو شاهزاده نسبت به آنان عشق می ورزند و پس از عدم کامیابی در رسیدن به مقصود دسیسه ای می چینند و موفق می شوند نظر کیکاوس و اشوکه را نسبت به فرزندشان تغییر دهند. هر دو شاهزاده تبعید می شوند و در کشوری که در شمال شرقی سرزمین مادریشان واقع شده است به خدمت شاهی بیگانه در می آیند و سرانجام فرمانروای سرزمینی می شوند.این موارد نیز بیانگر برخی از ریشه های مشترک داستانهای حماسی در میان ملل دنیاست.
گروه گزارش