توضیح این پرسش و پاسخ در اسفند 1352 شمسی با این پژوهشگر و محقق فرهنگ ایران صورت گرفته است.
در ابتدای مصاحبه بفرمایید که نوروز برای جهان چه پیامی دارد؟
بر اساس اشعار فردوسی می توان چنین گفت که این جشن بسیار قدیمی است. زیرا از قدیم الایام در ایران رسم چنین بوده که هر واقعه دور دستی را به پادشاهان اساطیری مثل جمشید،کیومرث و فریدون نسبت می داده اند. چون تاریخ دقیق مسلم و معین آن واقعه را در دست نداشتند. به تعبیر دیگر می توان گفت که جشن هایی مانند نوروز و فروردین با آغاز زندگی قوم آریا در این فلات پیوستگی دارد .پس فردوسی و ایرانیان قدیم از راه عجز و ناتوانی نبود که این جشن ها را به نام آوران گذشته نسبت میدادند . اما غرض من از این سخن تحقیق تاریخی مته به خشخاش گذاشتن و فضل فروشی هایی به روش بعضی از خود نمایان عاجز از تقریر و تحریر نیست. بلکه در جستجوی پیامی هستیم که نوروز برای انسان وحشت زده و جنگ زده و مضطرب امروز دارد. یعنی پیام صلح و دوستی و بشارت بیرون ریختن کینه ها از دلها.طرفه آنکه در میان توده مردم ایران از دوران های خیلی دور سنتی پسندیده رواج داشته که در آستانه ورود به سال نو اگر با هم کدورت و خصومت داشته اند همه را از دل بیرون می رانده اند.
گاهی به این جشن نوروزی می گویند و گاه جشن فروردین
اشتباه نشود فروردین و نوروز دو جشن است و دو مفهوم دارد. به طوری که می دانید در باب اول صفر پیدایش در تورات آمده است که خلقت عالم در مدت شش روز صورت گرفت و خالق کون و مکان روز هفتم استراحت کرد.در مزدیسنا هم اهورا مزدا جهان را در شش گاه در شش بار آفرید که هموطنان زرتشتی ما به آن گاهنبار میگویند و هر کدام از این بارها آدابی دارد ولی مانند یهوه تورات تعجیل نفرمود که در شش روز کار را تمام کند بلکه در مدت یک سال و در شش نوبت یا گاه این کار انجام گرفت .جشن فروردین یکی از این ۶ گاه یا 6جشن و آخرین شان است که معتقد بودند در این گاه انسان آفریده شده و به همین مناسبت عقیده داشتند که در ماه فروردین روان های درگذشتگان به زمین می آیند و از بازماندگان خود یاد می کنند.
اما جشن نوروز جشن آغاز سال است که از لحاظ انطباق با وضع طبیعت و شروع بهار در جهان بی نظیر است. یعنی هیچ ملتی این تناسب را رعایت نکرده که ایرانیان از قدیم بدان عنایت داشتند.از قرائنی که در دست هست اینطور بر میآید که جشن نوروز در گذشته های دور و در زمان تدوین قسمت اعظم اوستا در آغاز بهار برگزار میشده و به ترتیبی که جزئیات آن روشن نیست ،وقت این جشن را ثابت نگه می داشته اند. اما در دوره های ساسانی، نوروز مثل عیدهای اسلامی در فصول مختلف سال گردش میکرده و تثبیت مجدد نوروز در اعتدال ربیعی را ثابت نگه داشتن آن در نخستین روز سال که برابر بیست و یکم ماه مارس فرنگی است از یادگارهای ملکشاه سلجوقی485-465 قمری است که علمای نجوم و منجمان مشاور او مانند حکیم خازنی حکیم لوکری ،میمون بن نجیب واسطی، ابوالمظفر اسفزاری ، حکیم عمر خیام (که گویا جمعاً ۸ نفر بوده اند) تقویم و تاریخ روز و ماه و سال را به صورتی که امروز داریم درآورده اند.
ایرانیان در گذشته سال را به دوازده ماه سی روز تقسیم میکردهاند پنج روز باقیمانده سال را به نام “خمسه ی مسترقه “یا “پنجه “میخوانده اند.بعضی از محققان معتقدند که از این نوع تقسیم بندی سال در ایران امروز خبری نیست شما در تحقیقات تان در این زمینه به چه نکته تازه برخورده اید؟
نکته ی تازه موضوع باقی بودن و وجود همین رسم تا همین الان است. آن جشن فروردین که به آن اشاره کردند بنا به عقیده ایرانیان قدیم مدت ده روز طول می کشید ،آخرین ۵ روز اسفند ماه به علاوه پنج روز معروف به پنجه این ۱۰ روز مدت جشن فروهر ها بود. در زمان ابوریحان ۵ روز اول را “نخستین فروردگان “، پنج روزه پنجه را “دومین فروردگان” می گفتند. همچنین خبر داریم که نوشیروان در همین ده روز جشن فروردگان سفیر امپراطوری روم را نپذیرفتند. چون مشغول ادای فرایض عید بودند. بسیاری از فضلا تصورر کردند که اثری از این پنجه نمانده است ولی خوشبختانه به همت همکاران گروه فرهنگ مردم مطلع شدیم که پنجه هنوز باقی و برقرار است و در هر نقطه نامی دارد و از همه جا نزدیک تر همین طالقان خودمان است. در طالقان “پنجه بینک” بر وزن بی مخ عنوان خاص و تشریفات مفصل دارد. چند روز پیش از رسیدن موسم مراسم به کار تهیه نان و شیرینی و پلو بیتک میشوند و به گردش می روند و کشتی گرفتن و تاب خوردن و تفریحات دیگر و نیز فرستادن مجمعه بیتک برای عروس تازه ،از مراسم این روزهاست .در منطقه طالقان مثلاً در روستاهای کولج ،سوهان، عالیسر ،هجره ،جزینان ،نساء علیا ،مهران و خسیان در آخر فروردین این مراسم را یقیناً برگزار خواهند کرد. البته به سبب گردان بودن تقویم در قدیم گرفتن پنجه در نقاط مختلف تفاوت زمانی دارد.
در طالقان در این ۵ روزه به چند مطلب خیلی اهمیت می دهند .یکی به نظافت خانه و سرو رویشان و دیگری به خوش گذراندن و پرهیز از اوقات تلخی ،زیرا معتقدند که اگر در این روز ها لباس خوب و پاکیزه نپوشند یا اوقاتشان تلخ شود .تمام سال به آن ها بد خواهد گذشت .از لباس پاکیزه بینصیب میمانند. از این گذشته مواظب اند که در روز خوابشان نبرد و چرت نزنند چون که معتقدند اگر بخوابند و حتی اگر چرت بزنند تا آخر سال سست و بیحال و چرتی خواهند بود.نکته مهم دیگر اینکه در این روزها حشرات را نمیکشند کشتن حشرات خانگی را بد میدانند .همچنین بافندگان دست از کار میکشند که مبادا در سال نو گره به کارشان افتد. یقین بدانید که از سنت های باستانی تقریبا هیچ یک از آنها فراموش نشده و از بین نرفته است. باید به مردم روستا نشین و زحمتکش و شریف ایران درود فرستاد که در طی قرون متوالی با آن همه هجوم و حمله اجانب فراوانی که در راه نابود کردن سنت باستانی ما به خرج دادهاند این عزیزان گمنام و این خوبان بی تظاهر و بی ادعا این سنتها را مثل جگرگوشه های خود حفظ و حراست کردهاند. در یک جمله روستاهای ایران تا امروز پناهگاه سنتها و علوم ما بودهاند و دریغ است اگر قدرشان را ندانیم .
بچه ها در مراسم نوروزچه نقشی داشتند؟
گویا معتقدید بزرگترها در نوروز وظیفه چندانی نداشتند و شادی نوروز خاص کودکان بوده ،این تصور باطل است. فراموش نکنید که در ایران همیشه این وسایل امروزی نبوده است .زمستانهای طولانی و راهبندان های خطرناک خرد و کلان را به وحشت می انداخته. تمام راهها بسته می شده و اگر علوفه ی احشام با ذخیره ی خوراک انسان ها ته می کشید. مرگ قتلعام می کرده است این همه مراسم که در این مصاحبه تقریباً هیچ اشارهای نکرده ام مانند:کوسه بر نشستن یا رکوب الکوسج ، نشانه وحشت مردم از طولانی شدن زمستان و شادمانی بی اندازه از فرا رسیدن بهار است .اما طبیعی است که در هر حادثه کودکان ساده تر و گسترده تر انفعالات درونی خود را نشان میدهند. بچه ها مانند بعضی از ما بزرگ ها ریاکار و هفت خط و هفت رو نیستند کمترین شادی، آنان را به نشاط می آورد و شادمانی خود را بروز میدهند.جنب و جوش برای نوروز از یک ماه پیش سبزه سبز کردن ، شیر پختن ،بریدن و دوختن لباس نو ،خانه تکانی کردن و همه آدابی که برای استقبال نوروز داریم. کودکان را به وجد می آورد ه است .آقایانی که تصور میکنند نوروز فقط به بچه ها اختصاص دارد در اشتباه اند. این موجودات در حقیقت از زندگی در این مملکت و شرایط طبیعی و اقتصادی آن در دوره های گذشته به کلی بی خبر از محیط خود بیگانه شده اند.
نوروزبرای تمام دامداران و برزگران و با غداران آغازی است برای زندگی تازه و کاشتن و برداشتن محصول در سال نو .همچنین برای تمام گروه های اجتماعی جامعه ما سر فصل کار و کوشش تازه است و تنها ملتی که جشن آغاز سال نو با طبیعت تا این اندازه توافق و هم آهنگی دارد ما هستیم .این امر به تنهایی نشان دهنده میزان فهم و ادراک و شعور ایرانیان در دورانی ا ست که حضرات دیگر جنگل نشین بوده اند .آیا این اشاره شرم آور نیست که جشن به این اهمیت و عظمت را منحصر به کودکان بدانیم تازه چه عیبی دارد که این جشن را کودکان هم عمیقاً احساس کنند وپاس بدارند.
گروه تاریخ