“آژنگ نیوز”:غلامعلی آذرخشی در خاطراتش می نویسد: مفهوم ناامنی و بی نظمی دوران گذشته را نسل قدیم که سالهای گذشته و دور را درک کرده اند میشناسند.آنها  به اوضاع آن روزه ایران (دوره قاجار)واقفند که چگونه مملکت دچار ناامنی و عدم ثبات بود و هر گوشه مملکت را عده یی سارق به حیطه اقتدار خود در آورده کاروانها و قوافل را سرقت و غارت میکردند.

چنانکه تا اواخر دهه ۱۳۰۰ خورشیدی هنوز یک عده از سارقین ایل باصری فارس که خود را به نقاط حاشیه کویر سمنان و دامغان و شاهرود رسانیده آنجا سکونت اختیار کرده بودند عرصه را برحشم داران سنگسری و غیره و مردمان آن نواحی تنگ کرده بودند بحدی که هیچکس از دست آنان آسایش و آسودگی نداشت تا اینکه چند سال  بعد بهمت ژاندارمری تماماً قلع و قمع شدند.

ولی ناامنی راه خراسان که مردم از اقصی نقاط به شوق زیارت حضرت ثامن الائمه مجبور بودند این راه پر مخاطره را طی کنند – با نا امنی های دیگر نقاط تفاوت زیادی داشت زیرا همیشه با قتل و غارت و اسارت توأم بود.

امنیت - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

آن زمان دشت گرگان مانند حالیه که مرکز زراعت و تجارت است نبود بلکه یک عده از اشرار تراکمه شغلشان منحصر بود به راهزنی از چند فرسخی شاهرود تا چند فرسنگی سبزوار همه راه غالباً مورد تطاول و تهاجم آنان بود و هر چندی یک مرتبه به این منطقه هجوم نموده عده بیشماری زوار را لخت وگاهی آنها را مقتول و زنها را غالباً به اسارت میبردند چنانکه در فواصل این راه نقاطی است معروف به قتلگاه و غیره که در آن مکانها جمعی از زائران بقتل رسیده اند.

در اواخر حکومت قاجار سردار سپه که هنوز قوای امنیت به دشت گرگان اعزام نشده بود برای آخرین مرتبه ترکمانان تا نزدیکی مزینان – ده فرسنگی سبزوار تهاجم کردند و زواری را که با کالسکه و وسائل نقلیه آن روز مسافرت میکردند لخت نموده دو نفر زن را نیز با خود به  اسارت بردند.

یکی از زنها متعلق بود به یکی از مأمورین اداره تحدید تریاک سبزوار که نفهمیدم عاقبت اسارت آن زن بکجا انجامید و دیگری متعلق به حاج علی اصغر نام تاجر یزدی مقیم قم بود که پس از آنکه زنش را به اسارت برده بودند بعلت تعصبی که داشت همسرش را که حامله هم بود در همان مزینان مطلقه کرده با حالی پریشان به سبزوار آمده بود.

از نظر همشهری گری به بنده مراجعه کرد از پریشانی او بی نهایت متأثر شدم و به برادرم که در شاهرود سکونت داشت سفارش نوشتم که با مراجعه به پیله و رها و کسانی که برای معامله به دشت گرگان می روند و با ترکمانان دادوستد دارند مراجعه کند و از وضعیت این زن تحقیق و تفحص نماید و پس از پیدا کردن او در مقام معامله برآمده موجبات استخلاص او را با خریداری اش فراهم آورد. پس از چندی معلوم شد زن را دیده و مذاکره کرده اند قرار شده است با پرداخت دویست و پنجاه تومان او را از ترکمانان بخرند.اما برای اینکه مطمئن شویم زنی که در این معامله باید آزاد شود همان همسر حاج علی اصغر است احتیاج بود که یکی از نزدیکان زن به محل رفته او را از نزدیک ببیند حسن اتفاق را برادر آن زن که طلبه یی بود و در قم تحصیل میکرد آن روزها به خراسان آمد لذا او را به اتفاق معامله گران به دشت گرگان فرستادیم. پس از شناسائی کامل ،زن مذکور را بهمان قیمت خریداری کرده به شاهرود آوردند که البته شوهرش که قبلا هم پول را برای انجام معامله فرستاده بوداز مشهد به شاهرود آمد و زن خود را همراه برد.

گروه تاریخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *