“آژنگ نیوز”:انتشار نشریه دنیا به مدیریت تقی ارانی یکی از فعالیتهای مطبوعاتی آغاز دوره حکومت رضا شاه (۱۳۱۳خورشیدی)بود.نصرت اله جهانشهاه لوی افشار در کتابش با عنوان سرگذشت ما و بیگانگان مینویسد:روزی بهآقای باقرمستوفیکهدانشجوی دا نشکدهی فنی بودبرخوردم.ازماهنامه یدنیا سخن بمیان آمداوگفت دکتر ارانی شبهای یکشنبه درخانهی خودازدانش آموزان ودانشجویان ودبیران واستادان پذیرایی میکندو گفتگو همواره دراطراف مسایل علمی ازآن میان،نوشتن شمارههایماهنامهیدنیا است.
من هفته دیگرشب یکشنبه ساعت هفت به نشا نی دریافتی،بهخا نه دکتر ارانیرفتمهمینکه خودرا معرفیکردم دکتر مرا شناخت وبدیگران گفت که این جهانشاه لودرفیزیک شا گرد خوش فهمیبود.اکنون ببینیم استعدادش درفلسفه وعلوم اجتما عیچگونه است .آنشب گروهی ازدانشجویا ن آشنا و ناآشنا وچنددبیرگردآ مده بودندودرا طراف مسا یل فیزیک وریاضی بویژه فلسفه وعرفان وزیست شناخت گفتگوگرم بود .
چنانکه بعدها آشنا شدم روش دکترا رانیاین بودکه مسئلهای خودطرح میکردویا دیگری، ازدید تنقیدی ازماهنامهی دنیا پیش میکشید .او نظریا ت وعقایدهمه را بدقت گوش میکردوسرا نجا مخوداظها رنظرمیکرد. آنشب هرمبحثی که مطرح شد ومن اظها رنظرکردم،دکترا رانی نظرمرا درست دانست وگفت بچهها این جهانشاه لوماهنامههایدنیا را خوب خوانده وخوب فهمیده است.
![یک روایت درباره انتشار نشریه دنیا به مدیریت تقی ارانی 1 دنیایی - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ](https://www.azhangnews.ir/wp-content/uploads/2025/02/دنیایی.jpg)
![یک روایت درباره انتشار نشریه دنیا به مدیریت تقی ارانی 1 دنیایی - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ](https://www.azhangnews.ir/wp-content/uploads/2025/02/دنیایی.jpg)
هنگامخداحافظی دکتربه من گفت هرشب یکشنبه میتوا نید بیایید ودرگفتگوشرکت کنید.من آن شب با یکی از دانشجویان دانشکده ی فنی آقای انورخامه ای آشنا شدم. ازآن پسهرشب یکشنبه مرتب بهخا نه دکترارانیمیرفتمودرگفتگوها شرکت میکردم .درآنجا با آقای ایرج اسکندری کهآنزمان وکیل دادگستری وآقای خلیل ملکی کهدبیرشیمی بودآشنا شدم.درهما ن برخوردنخست آقای ایرج اسکندری را فردی دانشمندیا فتم .
یکی ازشبها دکترا رانی وضع ماهنامه دنیا و چگونگی انتشار آنرا توضیح داد.از اینرو آشکار شدکه بیشتر مقاله ها را خود او و یا آقای ایرج اسکندری بانام های مستعارمینویسند و مخارج چاپ و انتشار را خوددکترشخصا میپردا زد.ا زاین که شبها ی زمستا ن پس ازکارخستهکنندهی روزبا ید برای تصحیح آن چندبا روهربارچندساعت در چاپخانهبما ند،شکا یت میکرد .
اوگفت کهاین یک ماهنا مهی سادهنیست که هرآدمبا سوادی بتواندآنراغلط گیری کند.با یدمصحح یا خود نویسنده مقاله باشد. یا کسی باشد که به فلسفه آشنا باشد و مطالب آن را بفهمد.من گفتمشایدمن بتوانماین وظیفهرا انجامدهم ویذیرفت وگفت مزدی همبرای زحمت شما پردا خت میشود .من دریا فت مزدرا نپذیرفتم .دکترگفت چون تاکنون درچاپخانهچیزی تصحیح نکردهاید با یدیکبارباهمبرویم ویک شماره را من درحضورشما تصحیح کنمتا با روش تصحیح ونشانه هایی کهبایدگذاشت آشنا شوید. از این رو یکبار وبا دکتر به مطبعه رفتیم. و نخست مرا با آقای اکبر افشار آشنا کرد. او فرم بند بسیار کاردانی بود و در آن مطبعه همه به او احترام میگذاشتند.بدین ترتیب کار من در مجله دنیا شروع شد.
نشریه دنیا بعدا در دهه ۳۰ خورشیدی تبدیل به تریبون حزب توده ایران و کمونیستهای وابسته به آن شد.
گروه تاریخ