“آژنگ نیوز”:دانشگاه در دوره قرون وسطی توسط کلیسا اداره میشد.در حقیقت دانشگاه حول جوامع کمکی متقابل دانشجویان خارجی به نام «ملت ها» (آنها بر اساس ملیت گروه بندی شده بودند) برای محافظت در برابر قوانین شهری که مجازات دسته جمعی را برای خارجی ها تحمیل می کرد، ایجاد شد. در بولونیا، این «ملتهای» مختلف تصمیم گرفتند انجمن بزرگتر یا universitas – اولین دانشگاه را تشکیل دهند.
تحصیلات دانشگاهی، در سرتاسر قاره، لوکسی بود که تنها ثروتمندترین و باهوش ترین افراد می توانستند آرزوی آن را داشته باشند. از زمان ایجاد اولین دانشگاه در سال ۱۰۸۸ چندین سند وجود دارد که تأسیس دانشگاه بولونیا را در سال ۱۰۸۸ نشان می دهد، اما این موضوع قطعی نیست. پس از میلاد در بولونیا، ایتالیا، دانشگاهها به عنوان انجمنهای خودتنظیمی و مدرسهای دانشجویان و معلمان در نظر گرفته میشوند که تحت مجوز یک مقام کلیسایی یا مدنی کار میکنند.
در ابتدا، دانشگاه های قرون وسطی هیچ تجلی فیزیکی نداشتند. دانشجویان و معلمان در خانهها یا کلیساها و گاهی اوقات در پارکهای عمومی (به تقلید از فیلسوفان یونان باستان) با یکدیگر ملاقات میکردند. بعدها، دانشگاه ها شروع به اجاره ساختمان کردند و در مورد بسیاری از آنها، ساختمان هایی را به طور خاص برای اهداف خود ساختند. دانشجویان در سنین مختلف در دانشگاه قرون وسطی شرکت میکردند، از ۱۴ سالگی (اگر برای تحصیل در رشته هنر به آکسفورد یا پاریس میرفتند) تا ۳۰ سالگی (اگر در حال تحصیل در رشته حقوق در بولونیا بودند). در طول این دوره از تحصیل، دانشجویان اغلب دور از خانه زندگی می کردند و بدون نظارت بودند.
بنابراین دانشجویان، هم در بین منابع معاصر و هم در میان مورخان مدرن، به افرادی بدنام شهرت یافتند.دانشجویان در قرون وسطی به دلیل بیتوجهی به تحصیل به نفع نوشیدن، قمار و اقدامات بد دیگربه طور مکرر مورد انتقاد قرار میگرفتند. با توجه به این واقعیت که یک سوم از روحانیون عالی (اسقف ها، اسقف اعظم، کاردینال ها) در سال ۱۴۰۰ در دانشگاه حضور داشتند، این تصویر بسیار جالبی از زندگی اولیه کسانی که فرماندهی کلیسای کاتولیک را بر عهده داشتند، به تصویر می کشد.
در حالی که دانشجویان “در دوران تحصیل ” بودند، از حمایت قانونی روحانیت برخوردار بودند. به همین دلیل، هیچ کس اجازه نداشت به آنها آسیب فیزیکی برساند. برای دانشگاههای کلیسا، این حکم به حکمی تعمیم مییابد که دانشجویان را فقط میتوان برای جنایات در دادگاه کلیسایی محاکمه کرد. مصونیت دانشجویان از تنبیه بدنی منجر به زیر پا گذاشتن قوانین مختلف سکولار و حتی ترویج اعمال دزدی و قتل شد.
منصفانه است که بگوییم تنش های ناآرامی با مقامات سکولار وجود داشت. اعتصابات دانشجویی غیر معمول نبود. در پاریس، پس از شورشی که منجر به کشته شدن چندین دانشجو شد، همه دانشجویان به مدت دو سال شهر را ترک کردند.
بین دانشجویان و معلمان در یک دانشگاه قرون وسطایی با امروز تفاوت چشمگیری داشت. در دانشگاه بولونیا، دانشجویان با اجماع معلمان را استخدام و اخراج میکردند. دانشجویان همچنین به صورت دسته جمعی در مورد شهریه چانه زنی میکردند و معلمان را تهدید به اعتصاب در صورت عدم برآورده شدن مطالباتشان میکردند. «معرفیکنندگان اساتید» کمیتهای ویژهای بود که کیفیت کار یک استاد را مورد قضاوت قرار میداد و در صورتی که یک دوره را به موقع کامل نکرده بودند، یا اگر نتوانستند به استاندارد آموزشی مورد انتظار دست یابند، آنها را جریمه میکرد.
دانشگاه بولونیا
با این حال، خود اساتید ناتوان نبودند. با تشکیل کالج معلمان، آنها حق تعیین هزینه های امتحانی و الزامات مدرک را تضمین میکردند.درنهایت، شهر بولونیا به این قاعده پایان داد و به اساتید از درآمدهای مالیاتی پرداخت کرد و دانشگاه را به یک موسسه رسمی و عمومی تبدیل کرد.
در دانشگاه پاریس طبق برنامه درسی و هفت هنر آزاد دانشجویان جدید دانشگاه در حدود سن ۱۴ یا ۱۵ سالگی پس از اتمام موفقیت آمیز مدرسه گرامر وارد موسسه می شدند. با این حال، فقط تواناترین دانشجویان پذیرفته می شدند. مطالعات دانشگاه قبل از طلوع آفتاب (۵:۰۰ تا ۶:۰۰ صبح) هر روز هفته شروع می شد. مدرک کارشناسی ارشد در سیستم آموزشی قرون وسطی شش سال طول می کشید. مدرک لیسانس هنر پس از اتمام سال سوم یا چهارم اعطا می شد. منظور از «هنرها» بهفت هنر آزاد – حساب، هندسه، نجوم، تئوری موسیقی، دستور زبان، منطق و بلاغت بود. همه اینها به زبان لاتین، هم گفتار و هم متن آموزش داده میشد و از دانشجویان انتظار میرفت که مسلط باشند و بتوانند به طور هوشمندانه با زبان مکالمه و بحث کنند. مطالب بی اهمیت شامل سه موضوعی بود که ابتدا تدریس می شد – دستور زبان، منطق و بلاغت. این سه موضوع مهم ترین رشته از هنرهای هفت گانه لیبرال برای دانشجویان قرون وسطی بود. بعداً برنامه درسی شامل سه فلسفه ارسطویی شد – فیزیک، متافیزیک و فلسفه اخلاق. توجه به این نکته ضروری است که موضوعات به دروس مختلف تفکیک شده بودند و هر دوره اساساً مطالعه یک کتاب یا متن کلیدی بود، مانند کتابی از کتاب مقدس یا یکی از آثار ارسطو.
یک دانشحو وقتی به این سطح میرسید میتوانست در یکی از دانشکده های عالی حقوق، پزشکی یا – معتبرترین مدرک تحصیلی قرون وسطایی – الهیات به تحصیل بپردازد. تحصیل در دانشکده های عالی ممکن است برای مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا تا دوازده سال طول بکشد که در ابتدا یکسان در نظر گرفته می شد. در طی این شش تا دوازده سال اضافی، به یک دانشجو مدرک لیسانس اضافی و مدرک تحصیلی (“مجوز” در لاتین) اعطا میشد که به این معنی بود که فرد حق دارد از این رشته استفاده کند.
در برخی موارد، به ویژه در اسکاتلند، لردهای ثروتمند (اربابان) و بورگز از دارایی های خود برای تبدیل خانه خود به مدرسه استفاده کردند. این دانشگاه فقط با اعضای خانواده و خویشاوندان شروع میشد، اما در برخی موارد گسترش می یافت و به عنوان یک “دانشگاه خانگی” شناخته میشد که همسایگان و خانواده را به طور یکسان آموزش می داد. این مراکز در درجه اول، هرچند نه محدودکننده، بر پسران متمرکز بودند. بیشتر دختران در صورت امکان در صومعه سراها تحصیل می کردند، اما در پایان قرون وسطی، مدارس دخترانه ای که توسط اربابان محلی تأمین می شد شروع به ظهور کردند.
گروه گزارش