“آژنگ نیوز”: نشست شب جغرافیای شاهنامه به میزبانی نشریه بخارا برگزار می شود.
هفتصد و شصت و هفتمین شب از سلسله شبهای مجلۀ بخارا، اختصاص دارد به «جغرافیای شاهنامه». در این نشست که در ساعت پنج بعدازظهر یکشنبه اول مهرماه ۱۴۰۳ در تالار فردوسی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی برگزار میشود، مهدی سیدی فرّخد، محمدجعفر یاحقی، ماندانا تیشهیار، سجاد آیدنلو، زاگرس زند و یامان حکمت تقیآبادی، از زوایای مختلف به سخنرانی دربارۀ شاهنامه و جغرافیای آن خواهند پرداخت. همچنین سخنرانی ویدیویی جلال خالقیمطلق و محمود امیدسالار نیز پخش خواهد شد.
آشنایی با جغرافیای شاهنامه در شناخت این متن مهم زبان فارسی بسیار اهمیت دارد، چرا که در شاهنامه از حدود ششصد و بیست (۶۲۰) موضع جغرافیایی اعم از کشور، سرزمین، ولایت، شهر، دژ، قلعه، دریا، رود، کوه، بیابان، تل، تپه، چشمه و… نام برده شده است. از این میان حدود سیصد و شصت (۳۶۰) نام اصلی و بقیه فرعی و بَدَل هستند.
پیداست که بیشتر این عناوین و نامهای جغرافیایی مربوط به ایرانزمین (حوزۀ فرهنگی ایران بزرگ) اعم از خراسان و پارس و عراق و ورارود، شامل شهرهایی چون: بلخ، مرو، نشابور، ری، شیراز، اردبیل، سمرقند، بخارا و… است. بقیه هم در کشورها و سرزمینهای همجوار ایران چون: چین، ماچین، هند، ترکستان؛ و ماورای خزر و روم و سرزمینهای عربی قرار داشتهاند. درنتیجه نامهای مذکور در شاهنامه عمدتاً متعلّق به کشورهای فعلی: ایران، افغانستان، پاکستان، هندوستان، چین، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ارمنستان، گرجستان، آذربایجان، ترکیه، سوریه، اردن، عراق، عربستان، عمان، یمن، مصر و حتی رُم و یونان، روسیه و… هستند.
طی چند هزار سالِ شکلگیری داستانها و وقایع شاهنامه، دهها قوم و قبیله و گروههای نژادی و دینی و زبانی متفاوت این سرزمینها را تصرّف کرده و در آنها مانده یا از آنها رفتهاند. پیداست که هر قوم و گروه بسته به مدت ماندگاری در این سرزمینها و سلیقه و مصالح قومی خود، بر نامهای جغرافیایی تأثیرگذار بوده و آنها را دگرگون یا محو کرده، درعوض نامهای جدیدی به جای نامهای قدیم و اصلی از خود بجا گذاشتهاند. از این روی جغرافیای شاهنامه، اکنون یک جغرافیای تمدنی و هویتی مهم است و مطالعۀ آن زیر عنوان مفاهیمی همچون «جغرافیای ادبی» و «جغرافیای تاریخی و فرهنگی»، ضرورت و فرصت تازهای برای بازخوانی شاهنامه و سایر متون ادبی و تاریخی کلاسیک فارسی است، چرا که نشان میدهد چه ظرفیتهای مهمی جهت همپیوندی و نزدیکی باشندگان این جغرافیای کهن فرهنگی در اختیار ماست. مطالعۀ آثار ناصرخسرو، ابوالفضل بیهقی، سنایی غزنوی، فردوسی توسی، مولوی، سعدی، جامی و… از همین دریچه قابل تأملاند. محافل دانشگاهی و آکادمیک ما بخصوص دانشکدههای ادبیات، باید این فرصت را جدی گرفته و در اولویتهای آموزشی خود قرار دهند.
خانۀ اندیشمندان علوم انسانی: خیابان استاد نجاتالهی (ویلا)، چهارراه ورشو، تالار فردوسی
گروه خبر