“آژنگ نیوز”:اعلام استقلال رسمی کشور بحرین امروز ۲۳ مرداد ماه صورت پذیرفت.به همین جهت به بررسی تاریخچه این موضوع می پردازیم. جزیره باستانی ایشماهیگ، کشور کنونی معروف به بحرین، شبه جزیره ای است که در نیمه جنوبی بخش میانی خلیج فارس قرار دارد که از ۳۳ جزیره بزرگ و کوچک تشکیل شده است.
مساحت کل این جزایر ۶۳۷ کیلومتر مربع است. جمعیت بحرین نیم میلیون نفر تخمین زده می شود. جمعیت شیعیان حدود ۷۵ درصد از کل جمعیت را تشکیل می دهند که بیشتر آنها از «بهارینه گان» از فرزندان ایرانی الاصل جمعیت بحرین باستان هستند.
تمدن گذشته جزایر بحرین به عمق تاریخ بازمیگردد، جایی که «فرهنگ دیلمون» دو هزار سال قبل از دوره مشترک رشد کرد. در زمان شاهنشاهی دوم ایران، هخامنشیان، این سرزمین در حاشیه قلمرو ایران بود و زمانی که سلسله چهارم، امپراتوری ساسانی در حال رسیدن به اوج خود بود، حمله اعراب به ایران در جنوب خلیج فارس آغاز شد. شاپور اول نیروهای خود را به بحرین و سواحل جنوبی خلیج فارس برد و اعراب را بیرون کرد.
آنچه مشهود است این است که دریا و ساحل بحرین از ابتدای امپراتوری ساسانیان تا زمانی که سراسر ایران به اشغال نیروهای اسلامی اعراب درآمد و مهاجرت بادیهنشینان از بیابانهای عربستان به سرزمینهای جنوبی ایران آغاز شد، بخشی از خاک ایران بود.
در دوران تاریخ معاصر در سال ۱۸۳۰ شیخ عبدالالخلیفه به حکومت ایران اعلام وابستگی کرد زیرا محمد پاشا مصری که شبه جزیره عربستان را از طرف امپراتوری عثمانی از دست وهابیان خارج کرد می خواست بداند اگر مردم بحرین با ایران بیعت نکنند آیا حکومت او را خواهند پذیرفت؟ در سال ۱۸۶۰، دولت آل خلیفه همین ادعا را در زمانی که بریتانیا در تلاش برای غلبه بر بحرین بود، تکرار کرد. شیخ محمد بن خلیفه در آن زمان نامه ای به ناصرالدین شاه نوشت و خود و برادرش و همه اعضای آل خلیفه و مردم بحرین را تابع ایران دانست و شیخ محمد در نامه ای دیگر به وزیر امور خارجه ایران خواستارحمایت شد و درخواست کرد بحرین توسط دولت ایران مستقیماً در مقابل فشار انگلیس هدایت و محافظت شود. بعدها که فشار سرهنگ سر لوئیس پلی بر آل خلیفه افزایش یافت، شیخ محمد از ایران درخواست کمک نظامی کرد، اما دولت ایران در آن زمان توانایی محافظت از بحرین را در برابر تجاوزات انگلیس نداشت. بنابراین، دولت هند بریتانیا سرانجام بر بحرین چیره شد و سرهنگ پلی در ماه مه ۱۸۶۱ با شیخ محمد و بعداً با برادرش شیخ علی قراردادی امضا کرد که بحرین را تحت حاکمیت و حفاظت بریتانیا قرار داد. هنگامی که نیروهای انگلیسی در بحرین هجوم بردند، متوجه شدند که شیخ محمد بن خلیفه پرچم های ایران را در سراسر برج ها و قلعه های بحرین به اهتزاز در آورده است. نمایندگان بریتانیا در سال ۱۸۶۸ قرارداد دیگری با حاکمان آل خلیفه امضا کردند مبنی بر اینکه بحرین به مناطق تحت الحمایه انگلیس در خلیج فارس ملحق شود. سایر قراردادهای ۱۸۸۰ و ۱۸۹۲ نیز در نهایت وضعیت تحت الحمایه بحرین را برای بریتانیا تکمیل کرد. بنابراین بحرین که عملاً در سال 1783 از ایران جدا شد اما وفاداری خود را به ایران تأیید می کرد، برای آخرین بار بین سالهای ۱۸۸۶ و ۱۸۹۲میلادی عملاً و رسماً از ایران جدا شد.
رضاشاه در سال ۱۳۰۶ خورشیدی در نامه ای به جامعه ملل متحد خواستار بازگشت بحرین شد. بریتانیا به خوبی می دانست که تسلط ضعیف او بر بحرین مساوی است با سلطه سست بر خلیج فارس، تصمیم گرفت به هر قیمتی قیام مردم بحرین را تحت کنترل درآورد. برای رسیدن به این هدف، عناصر انگلیسی به درگیری بین شیعه و سنی در بحرین دامن زدند.
گرایش ایرانیان در قیام این دوره به حدی بود که نمایندگان مجلس ایران را مجبور به تصویب لایحه ای در آبان ۱۳۳۶خورشیدی کرد مبنی بر اعلام بحرین به عنوان استان چهاردهم ایران کرد و بدین ترتیب دو کرسی مجلس شورای ملی خالی باقی ماندزیرا. برای نمایندگان این استان در نظر گرفته شده بود. این اقدام برای ایران زیانبار بود زیرا در روابط بینالملل بهویژه با برخی ارگانهای سازمان ملل متحد، انگلیس، عربستان سعودی و تعدادی از کشورهای عربی مشکلات فراوانی ایجاد کرد و بهانه بزرگی را برای تندروهای عراقی برای گسترش مبارزات ضد ایرانی در منطقه فراهم کرد. این اقدام علیه مردم بحرین بود، زیرا نه تنها موجب افزایش احتیاط انگلیس و دولت بحرین نسبت به ارتباط ایران با قیامهای مردمی بحرین شد، بلکه آزادیخواهان بحرین را برای پرهیز از ابراز هرگونه گرایش ایرانی مجبور کرد. زیرااتهام وابستگی به «سیاست های توسعه طلبانه ایران در خلیج فارس» در آن زمان به شدت در خلیج فارس تبلیغ می شد. در این زمان، بریتانیا به فکر تغییر چهره جمعیتی بحرین بود. این سیاست «دیرانیزاسیون» در بحرین شامل وارد کردن تعداد زیادی از اعراب مختلف و دیگران از مستعمرات بریتانیا به عنوان کارگر به بحرین بود. در عین حال قابل ذکر است که تظاهرات سال 1956 حاکمان آل خلیفه را مجبور به ترک منامه (پایتخت بحرین امروزی) و اقامت در روستای رفاع الغربی کرد و تنها خدمتکاران عرب سنی به عنوان محافظان آنها اجازه زندگی در آن روستا را پیدا کردند.
در سال ۱۳۴۴، ایران گفتگوهای خود را با انگلیس به منظور تعیین مرزهای خود در خلیج فارس آغاز کرد. طولی نکشید که دوام این گفتگوها غیرممکن شد، زیرا دو طرف به وجود اختلافات گسترده بر سر مرزها و سرزمین های منطقه آگاه شدند. از جمله اینکه اختلافات مربوط به تسلط بر بحرین، تعیین مرزهای دریایی بین کشورهای شمالی و جنوبی خلیج فارس امکان پذیر نیست. در همان زمان ملک فیصل، پادشاه عربستان سعودی وارد ایران شد که به دلیل برگزاری کنفرانس اسلامی بود. و تصمیم برای تعیین مرزهای دریایی دو کشوراتخاذ شد. در مقابل، توافق شد که شاه ایران در سال ۱۳۴۶ خورشیدی به عربستان سعودی سفر کند. سعودی ها یک هفته قبل از این سفر، شیخ عیسی بن سلمان آل خلیفه، امیر بحرین را به عنوان رئیس دولت در ریاض پذیرفتند. این امر باعث لغو سفر شاه شد و روابط دو کشور به شدت خدشه دار شد. با میانجیگری سلطان حسن، پادشاه مراکش، روابط ایران و عربستان سعودی بازگردانده شد. سرانجام ایران و انگلیس توافق کردند که موضوع تسلط بر بحرین به داوری بین المللی گذاشته شود و از دبیرکل سازمان ملل درخواست کردند که این مسئولیت را بر عهده بگیرد.
سرانجام ایران و انگلیس موافقت کردند که به جای برگزاری همه پرسی، از سازمان ملل از طریق برگزاری همه پرسی (نظرخواهی عمومی؛ نظرسنجی) در بحرین، برای تعیین آینده سیاسی آن سرزمین، درخواست کنند. اوتانت دبیر کل وقت سازمان ملل متحد در پاسخ به نامه های ایران و انگلیس در ماه اعلام شده در ماه مارس ۱۹۷۰، آمادگی خود را برای انجام این مأموریت توسط سینیور ویتوریو وینسپر گیچیاردی مدیر دفتر سازمان ملل متحد در ژنو اعلام کرد. گیکیاردی و همکارانش وارد بحرین شدند و کار برگزاری همهپرسی را در ۳۰ مارس ۱۹۷۰ (۱۳۴۹ خورشیدی)آغاز کردند. این مأموریت بیش از دو هفته ادامه یافت و در این مدت گیکیاردی با رهبران گروهها و طبقات مختلف مردم بحرین جلساتی را برگزار کرد. گزارش شماره ۹۷۷۲ به دبیر کل سازمان ملل متحد نتیجه این انتخابات بود. در بند 57 این گزارش آمده است: (نتیجه تحقیقات مرا متقاعد کرده است که اکثریت مطلق مردم بحرین خواستار رسمیت یافتن سرزمین آنها به عنوان یک کشور مستقل با حاکمیت کامل و آزادی انتخاب روابط با سایر ملل هستند).
پس از تصویب این گزارش، قطعنامه مذکور شورای امنیت به دولتهای ایران و انگلیس ابلاغ شد. دولتهای ایران نتیجه مأموریت و قطعنامه سازمان ملل متحد را به دو مجلس (مجلس سفلی و علیا) گزارش کردند. گزارش دولت در ۱۴ اردیبهشت به تصویب مجلس شورای ملی و در ۱۸ اردیبهشت به تصویب مجلس سنا رسید.متعاقب آن شیخ بحرین در ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ بیانیهٔ استقلال بحرین را منتشر کرد و ساعتی بعد ایران نخستین کشوری بود که استقلال بحرین را به رسمیت شناخت. تهران و منامه در ۱۳۵۰ مرزهای دریایی میان خود را تعیین و تصویب کردند و روابط دوجانبه را در همهٔ زمینهها آغاز نمودند.
خلاصه از گزارش بلند پیروز مجتهد زاده
گروه گزارش