“آژنگ نیوز”:چراباغ وحش در آلمان تبدیل به یک عامل رقابت سیاسی شد!این رویداد در زمان تبدیل دو کشور به آلمان شرقی و غربی شکل گرفت.در حقیقت دو نیمه شهر برای کسب منابع و تسلط فرهنگی در یک بازی دائمی یکپارچه – از جمله در باغوحشهایشان- به رقابت پرداختند. مدت ها قبل از جنگ جهانی دوم، حیوانات و طبیعت در فرهنگ آلمان جایگاهی محترم داشتند. در زمان امپراتوری، کاشفانی مانند برادران هومبولت به دلیل اکتشافاتشان در مورد جهان طبیعی مورد تحسین قرار می گرفتند. در اواخر قرن هجدهم و نوزدهم، رمانتیسیسم آلمانی طبیعت را به عنوان راهی برای شناخت خود دانسته و به آن برتری داد. مورخ هریسون می گوید: «وقتی آلمان تقسیم شد، هر دو طرف می خواستند از آن تاریخ استفاده کنند و آن را به نفع خود بچرخانند. به همین دلیل است که آلمان شرقی به هیچ وجه نمی توانست به برلین غربی اجازه دهد تنها باغ وحش را داشته باشد. آنها باید میراث خود را داشته باشند تا میراث آلمانی خود را ادامه دهند.» بدین ترتیب دو باغ وحش برلین به ویترینی برای نمایش سیستم های سیاسی مربوط به خود تبدیل شدند. باغ وحش برلین غربی ، متنوع ترین باغ وحش جهان بود. این باغ وحش در سال ۱۸۴۴ میلادی تاسیس شد و آن را به قدیمی ترین باغ وحش آلمان تبدیل کرد. در طول جنگ جهانی دوم به شدت توسط بمب های متفقین آسیب دید. تنها ۹۱ حیوان از ۲۰۰۰ حیوان باغ وحش از جنگ جان سالم به در بردند و ۸۲ جسد انسان نیز از ساختمان های متلاشی شده بیرون آورده شد. آلمان غربی آن را بازسازی کردند تا ظاهری شبیه قبل از جنگ داشته باشد. معماری آن یادگاری از قرن نوزدهم است.
در حالی که باغ وحش برلین غربی قدیمی ترین باغ وحش آلمان بود، اما “تیر پارک” برلین شرقی به بزرگترین باغ وحش در اروپا تبدیل شد.این باغ وحش در سال ۱۹۵۵پس از تقسیم برلین به شرق و غرب افتتاح شد. این بنا بر روی ویرانههای کاخ متروکه فردریشسفلده ساخته شد، مقر خانوادهای اصیل که پس از «ملی شدن» رها شد. مورخ دیگری میگوید: «باغ وحش بهعنوان یک مدینه فاضله معماری ازآجر ساخته شده است». «روشی که آنها حیوانات را نشان دادند، همان راهی بود که دولت جمهوری دموکراتیک آلمان میخواست مردمش زندگی کنند. باید آزاد به نظر برسد. ضمناهمه فضای کافی دارند.» محوطه های حیوانات طوری ساخته شده بودند که کاملاً مدرن و جدید به نظر برسند، برخلاف باغ وحش کوچک و قدیمی در آن سوی مرز. در سال ۱۹۶۳، به هنگام گشایش این نمایشگاه بزرگ حیوانات به مساحت ۱۵ هزار متر مربعی؛ تیر پارک توسط مطبوعات آلمان شرقی به عنوان “مدرن ترین مرکز حیوانات در جهان” معرفی شد. قفس در بنری پوشانده شده بود که آن را “نقطه عطفی در دستیابی به سوسیالیسم” اعلام می کرد. حتی ساخت و ساز تیر پارک منعکس کننده ارزش های جمهوری دموکراتیک آلمان بود: به دلیل کمبود کارگران و تجهیزات در شرق برلین، شهروندان خودشان به ساخت باغ وحش کمک کردند. موهین های پت می گوید: “آنها آجر آوردند، حیوانات آوردند و درخت کاشتند.” هاینریش داته، مدیر باغ وحش آلمان شرقی، برای به دست آوردن بودجه برای باغ وحش نوپای خود، ترس از عقب ماندن از غرب را برانگیخت و به والتر اولبریخت، دبیر اول آلمان شرقی نوشت که “من می خواهم از برتری غرب جلوگیری کنم، نخست وزیر محترم. مانند یک شاهین پیشرفت خود را تماشا کنید، و پیروزمندانه متذکر می شود که بعد از یک سال تلاشهای ما به نتیجه می رسد. با این حال، برنامههای بزرگ داته برای ساختمانهای جدید همیشه به نتیجه نمیرسید. تعدادی از آنها به دلیل کمبود منابع مالی در شرق که به طور مزمن با کمبود نقدینگی مواجه بود، رها شدند.
بر اساس دیپلماسی حیوانات، مدیران متخاصم باغ وحش هاینز-گئورگ کلوس در غرب و داته در شرق به جای ذخیره زرادخانه های هسته ای، حیوانات را جمع آوری کردند. موهین های پت می نویسد: «رقابت آنها تبدیل به یک مبارزه نیابتی با کارگردانی مدیران باغ وحش شده بود که که نشانی از برتری سیاستهای اداره شهرش است.هیچ نوع پیروزی مهم تر از جلب لطف و توجه بازدیدکنندگان از باغ وحش نبود.البته در عالم واقع تمام تلاشهای آنها بیشتربرای خشنود کردن بزرگان بن و برلین شرقی بود. در هر دو باغ وحش خرس ها، نماد برلین، نگهداری می شدند. فراتر از آن، مجموعههای آنها در قالب باغ وحش (و اینکه چه کسی برای آنها هزینه کرده است) آغازگر ژئوپلیتیک جنگ سرد بود. نمایشگاه خرس سیاه تیر پارک توسط استاسی، پلیس مخفی آلمان شرقی حمایت شد. هوشی مین ویتنام یک فیل ۲ ساله را اهدا کرد که اجازه داشت آزادانه در تیر پارک بچرخد و مهمانان را خوشحال کرد. برلین غربی به دلیل موقعیتش به عنوان «جزیره ای در دریای سرخ» کمونیسم، ویترین مهمی برای نمایش به قدرت های غربی بود. از آن طرف «اگر از برلین غربی بازدید می کردید، باید به باغ وحش می رفتید. این ساده ترین راه برای نشان دادن همدردی با مردم و دموکراسی بود.» در سال ۱۹۶۲، دادستان کل ایالات متحده رابرت اف کندی، برادر رئیس جمهور جان اف کندی، یک عقاب طاس را به باغ وحش برلین اهدا کرد. او آن را به افتخار شهردار برلین غربی «ویلی برانت» نامید. عقاب از بیماری های متعدد رنج می برد و تنها دو سال پس از فرود در برلین درگذشت، اگرچه مرگ زودهنگام او از دید عموم پنهان بود. کلوس، مدیر باغوحش، عقاب جوانتری را بهعنوان عقاب مشهور آمریکایی جایگزین آن کرد. هنگامی که پاندای برلین غربی، به نام تجن، هدیه ای از چین، در سال ۱۹۸۳ مرد، شایعاتی پخش شد مبنی بر اینکه KGB پاندا را کشته است، زیرا پاندا به جای شرق کمونیستی به برلین غربی رفته بود (پاندا بر اثر عفونت ویروسی مرده بود).
مورخ میکی روشر می نویسد: «احساس محصور شدن در یک مرز همه جا وجود داشت. به یک معنا، برلین غربی و شرقی خود دو باغ وحش بودند. برلینیهای شرقی و همینطور برلینیهای غربی دیوار کشیده بودند. هریسون میگوید که هر دو به احساس فرار نیاز داشتند. موهین های پت انگیزه راه اندازی و جایگاه باغ وحش آلمان شرقی را به صراحت چنین بیان میکند: « تلویزیون ارزش تماشارا نداشت، فرصتهای کمی برای سفر وجود داشت و به ندرت کسی ماشین داشت». او خاطرنشان می کند که در اوایل دهه ۱۹۸۰، “باغ وحش ها محبوب ترین مقاصد تفریحی دوکشور بودند و سالانه پذیرای ۱۶ میلیون بازدید کننده بودند – به این معنی که به تعداد غیرنظامیان جمهوری دمکراتیک آلمان از باغ وحش بازدید می کردند!” برای هر دو طرف، سفر به باغ وحش فرصتی نوستالژیک و مقرون به صرفه برای ارتباط مجدد با دنیای طبیعی و زندگی فراتر ازآن گریز شهر محصور شده بود.
اماچرا برلین هنوز دو باغ وحش دارد؟ هنگامی که دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ فرو ریخت، بحث های زیادی در مورد اینکه کدام باغ وحش تعطیل می شود، وجود داشت. هیچ کدام این کار را نکردند. هریسون میگوید: «برای نسل قدیمیتر، هنوز این حس هویت قدیمی وجود دارد، که «اگر ما این را از دست بدهیم، باز هم به معنای محو کردن تاریخ شرق کمونیستی است». دو باغوحش برلین تنها یکی از مؤسسات تکراری و حتی سهگانه در برلین در کنار سالنهای اپرای متعدد و دانشگاههای شهر، میراثی از جنگ سرد هستند. دو باغ وحش برلین اکنون یک محیط باغ وحش مشترک دارند، اگرچه مشتریان آنها هنوز الگوهایی را منعکس می کنند که قبل از اتحاد مجدد وجود داشته است. «در سال ۲۰۱۴، باغوحش بریلن غربی و شرقی سابق از بازدیدکنندگان خواستند که کد پستی محل اقامت خود را بنویسند!. پس از آن، آنها نقشهای از پاسخها داده شده ،تهیه کردند که در آن میتوان خطوط جداکننده شهر قدیمی را به وضوح مشاهده کرد.» “دیوار در ذهن مردم هنوز زنده است.”
نویسنده: جسیکا پیرس روتوندی
مترجم:علی محرابی
منبع نشریه هیستوری
گروه گزارش