“آژنگ نیوز”: کاخ صاحبقرانیه و شهرستانک از مهمترین محلهای تفریحی ناصرالدین شاه بود. کاخ صاحبقرانیه در شرق دهکده نیاوران شمیران ، از مستحدثات ناصرالدین شاه قاجار است. این بنده شرحی در جغرافیای تاریخی شمیران درباره این قصر نوشته است. ناصرالدین شاه که دامنه های شمالی و جنوبی رشته کوه های تو چال را از نزدیک دیده بود، تصمیم گرفت راهی از صاحبقرانیه تا کلاردشت بسازد. کسی که تخصصی درباره راه سازی در دربار داشت شخصی اطریشی به نام مسیو گاستگر، مهندس نمساوی بود. ایرانیان در این تاریخ اطریش را «نمسه» می گفتند. ناصرالدین شاه او را مأمور این راه سازی کرد. دو سه ماهی صرف نقشه برداری شد. پس از تنظیم نقشه مسیو گاستگر مشغول کار شد.
این راه از تنگ دَروَر شروع می شد و پس از گذشتن از سینه سرخی به کلک چال می رسید ، از آنجا به پیاز چال و از این مکان به جاده صافی می افتاد، که نزدیک به قله توچال بود . دنباله راه سرازیر تا چمن مخمل می آمد که دشت کوچکی بود، از اینجا جاده رو به شمال غربی پیش می رفت و سر راه نه آب بود و نه آبادانی تا به چشمه کیله میرسید چشمه کیله یکی از سرچشمه های رودخانه شهرستانک است.
▫️قصر شهرستانک
قصر شهرستانک و حمام آن از مرمر و شاید یکی از ساختمانهای زیبای دوران ناصری بود در دره تنگ شهرستانک ، کناره رود را زمینی تخت درآوردند و کاخ را بر آن زمین ساختند. این قصر شامل حوض و فواره و ساختمانی با ایوان و پنجدری و اطاق های متعدد دیگر بود درهای ورودی تمام خفنگ هایی با شیشه های رنگین داشت. قسمت دیگر ساختمان شامل حمام بود که تمام آن نیز از سنگ مرمر بود. سنگ ها را از معدن تا سر کار با قاطر حمل می کردند حساب کنید که چقدر هزینه برای این سنگ ها پرداخت شده است. این بنا تا سال ۱۳۲۰ شمسی برپا بود و در و پیکر آن برقرار، از این تاریخ به بعد درها و سنگ ها به غارت رفت امروز سنگی روی سنگی نیست و اثری از آن معماری زیبا در محل دیده نمی شود.
جاده مسیو گاستگر خان از کاخ زیبای شهرستانک به کنار رودخانه می افتاد و دست راست آب پیش میرفت تا به شهرستانک می رسید. از آنجا به سَرَک و از سرک به تنگه لوئیز و از آنجا به جاده امروزی چالوس وصل می شد.
جاده از دو آب شهرستانک دست چپ رودخانه پیش می رفت تا به شاه پل می رسید .در شاه پل با پلی آجری که پایه های آن را من در سال ۱۳۲۷ شمسی دیدم به دست راست رود کرج می رفت و راه کنار رودخانه ادامه پیدا میکرد تا به پل آئینه بندون می رسید. از روی پل به دست راست آب می آمدند و پیش می رفتند، تا به قهوه خانه پای کندوان برسند. این قهوه خانه تا سالهای ۱۳۳۰ برقرار بود.
از قهوه خانه جاده سربالا میشد و چم های گردنه کندوان را بالا می رفت و پس از سرازیر شدن به قهوه خانه طرف آبریز مازندران می رسید خرابه های این قهوه خانه تا امروز برجای است.
راه در مسیر آب رودخانه پیش می رفت و از گردنه الغَره می گذشت تا به ” الا مُلی اوئی دم ” که قهوه خانه مفصل و مسافرگیر بود می رسید . از اینجا پس از گذشتن از پل چوبی به چم های سربالایی غرب ولی آباد می آمد. پس از گذشتن از این چم ها به کلاه فرنگی که ناهارخوران ناصرالدین شاه بود می پیوست. از کلاه فرنگی جاده نود درجه می چرخد و داخل یک تونل سنگی که ده متر درازا دارد می شود، سپس از این تونل که شخصی درکه ای در دل سنگ درآورده، بیرون می آمد، بر دیواره بیرونی ،تونل، طرف دست چپ نزدیک به طاق تونل، کتیبه ای به خط اطریشی حک شده که تا حال خوانده نشده است.
جاده از اینجا بغله و ورمال است و به اندازه درازای تنگ هزار چم پیش می رود و به دره ای که بر سر راه او پیدا میشود می افتد و هزار چم معروف را طی میکند و خود را به لب آب چالوس میرساند و مسیر امروزی را طی میکند تا به بابوده = مرزن آباد می رسد. از اینجا به بعد هم مسیر امروزی را تا به کلاردشت طی میکند. از این مسیر، ناصرالدین شاه با بیشتر اهالی حرم و در باریان آهسته می گذشت و شتاب و عجله به خرج نمی داد. گاهی در میانروی کوشکک اردو می زدند و آنجا می ماندند. آقای ارسلان خلعت بری پنج شش قطعه از عکس های این منطقه را داشت ، نرسیده به ولی آباد و پل چوبی دست چپ امامزاده ای هست بالای امامزاده در شیب کوه، دریاچه ای بود کنار این دریاچه هم اردو می زدند و می ماندند. گاهی از راه دوناه و کمربن خودرا به گردنه تُرک بشم رسانده واز آنجا سرازیر می شدند و خود را به کجور و دهکده های آن میرساندند و در همین حوالی اردو می زدند و یکی دو هفته ای می ماندند.
نوشته از:منوچهر ستوده
گروه تاریخ