“آژنگ نیوز”:قانون کید لین در دنیای امروز دارای اهمیت بسیار زیادی است.امروزه وقتی با افراد درموردموضوعات مختلف گفتگو می شود،درمیابیم که درمورد هر موضوعی راه حل هایی ارائه می شود.اما وقتی ازآنان بخواهید مشکلی را که سعی دارند برای آن راه حل ارایه کنند،تشریح نمایند؛اغلب به نحوحیرت آوری میبینم که از بیان مشکل عاجز هستند!! واقعیت این است که اگر مشکلی را که میخواهیم حل کنیم، تا به طور کامل آنرادرک نکنیم، یافتن راهحل مناسب،دشوار است.
در حقیقت مشکلات زیادی درزندگی ما وجود دارد که باید آنها را حل کنیم. ما دائماً با مشکلات زندگی تجاری،روابط اجتماعی، فرآیند آموزش وبسیاری موارد دیگرسروکارداریم. گاهی اوقات مشکلات راسریع حل می کنیم وباری بردوش ما باقی نمی ماند. اما گاهی اوقات وضعیت متفاوتی پیش می آید وما آن را به عنوان موضوع حل نشده یا اصلاً تعریف نشده دربایگانی ذهن خود قرارمی دهیم. وقتی چنین شرایطی تکرار می شود،کارایی و بهره وری ما روزبه روزآسیب می بیند .دراین مرحله باید بپرسیم:چگونه یک مشکل را حل کنیم؟ با این سوال،قانون کیدلین وارد بازی می شود. قانون کیدلین یک نظریه حل مسئله است که می گوید: “اگر مشکل را به وضوح بیان کنید، آنگاه نیمی ازموضوع حل شده است.” ممکن است درابتدا یک جمله ساده به نظر برسد،اما ازنظر معنایی عمق قابل توجهی دارد.
این قانون مراحلی دارد که به آنها اشاره می شود:
اولین قدم تشخیص یک مشکل موجود یا ناتوانی دردستیابی به هدف مورد نظر است.این امرمنجر به ایجاد آگاهی درمورد ماهیت و دامنه مشکل می گردد. اینکه چرا مشکل به عنوان یک مشکل تلقی می شود؟ نیاز به پاسخ دارد. مشکل نباید به صورت کلی نوشته شود. مهم است که مشکل ساده و واضح بیان شود. درمرحله بعد باید علل اصلی بروز مشکل تعیین شود.به بیان روشن تر پس از شناسایی مشکل،باید علت اصلی بروزمشکل را پیدا کرد. این مشکل دقیقا از کجا می آید؟ ابعاد ودرجه تاثیرآن چقدراست،درچه سطحی اولویت دارد؟ تصور کنید مریض هستید وبه بیمارستان می روید،ابتدا پزشک به صحبت های شما گوش می دهد و سپس می خواهد آزمایش هایی را انجام دهد تا به وضوح متوجه مشکلاتی که شما درمورد بدنتان ذکر کرده اید،شود.بنابراین برای تعریف موثر روش های راه حل؛لازم است در این مرحله عمیقاً فکر کرد.
پس ازتشریح دقیق مشکل،باید ازایده های مختلف وراه حل های گسترده بهره گرفت.زیرا اگر فکر نمی کنیم مشکلی داریم، سعی نمی کنیم همه چیز را تغییر دهیم.به همین جهت برای کشف راه حل های ممکن بعداز تبیین دقیق مشکل،باید برنامه ریزی دقیقی انجام شود که از کدام ابزار وچه نوع استراتژی استفاده شود.دراین فرآیند،به جای تلاش برای رسیدن به راه حل اصلی، باید تصمیم گرفت که موثرترین راه حل ها چیست وکدام روش موثرتر است.درنهایت درمرحله آخر باید به بررسی ارزیابی و اجرای راه حل ها پرداخت تا دریافت که آیا راه حل قابل اجرا است یا خیر.یعنی سوالاتی وجود دارد که برای اطمینان از امکان سنجی باید به آنها پاسخ داده شود.مثلا آیا می توان در یک بازه زمانی قابل قبول طرح را اجرا کرد؟ آیا با یک طرح مقیاس پذیر مطابقت دارد؟ موثر،قابل اعتماد وواقع بینانه است؟ آیا راه حل ازنظرفنی امکان پذیر است؟ درحقیقت پس ازیافتن پاسخ منطقی برای سوالات،راه حل انتخاب می شود.
درمجموع قانون کیدلین بر این اصل بنا شده است که قبل ازارایه راه حلهای بی مبنا،اولویت با تبیین دقیق مشکل است.هرمشکلی، زمانی که دراجزای کوچکتر وقابل کنترل ترتقسیم وبررسی شود،نیمی از پیچیده و طاقت فرسا بودن ارایه راهکارها،حل می شود. این رویکرد تجزیه سیستماتیک مسائل را تشویق می کند وآنها را قابل دسترس تروقابل حل ترمی کند. این تکنیکی است که می تواند به ویژه درکارهای اجتماعی مفید باشد،جایی که ما اغلب با چالش های چند وجهی و پیچیده روبرو هستیم.
نویسنده:حسن محرابی
گروه گزارش