“آژنگ نیوز”: از سال ۱۸۹۹ میلادی، ویلبر و اورویل رایت به طور علمی مفاهیم پرواز را آزمایش کردند. آنها در ابتدا در یک فضای بسته وبدون تبلیغات کار می کردند. در حالی که آزمایشهای ساموئل لنگلی از اسمیتسونیان در مطبوعات دنبال شد و وزارت جنگ نیز کار آن را تایید کرد. با این حال، لنگلی، مانند دیگران قبل از او، نتوانسته بود به پرواز واقعی دست یابد. اما این نبوغ و دیدگاه رایت ها بود که معتقد بودند که انسان ها باید با ماشین هایشان پرواز کنند،زیرا مشکلات پرواز را نمی توان از روی زمین حل کرد. به قول ویلبر، «پرواز بدون موتور ممکن است، اما بدون دانش و مهارت نیست».البته قبلا برادران رایت با بیش از هزار پرواز از بالای تپه ای موسوم به تپه شیطانی ، خود را به اولین خلبان واقعی تبدیل کرده بودند. این مهارت های پروازی جزء حیاتی اختراع آنها بود. برادران رایت قبل از اینکه پرواز اصلی را انجام دهند،به دلیل تمرینات متعدد استاد هوا نوردی بودند.
آزمایشهای گلایدر آنها بر روی کرانههای بیرونی کارولینای شمالی، اگرچه گاهی اوقات خستهکننده بود، اما آنها را در مسیر کشف سوق داد. از طریق آن آزمایشها، آنها مشکل بلند کردن هواپیما و پایدار کردن آن در آسمان را حل کرده بودند و مهمتر از آن ؛میتوانستند یک هواپیما را در حین پرواز کنترل کنند.
برادران رایت احساس کردند که اکنون آماده پرواز واقعی هستند. اما ابتدا آنها باید هواپیماهای خود را با نیرویی مطمئن حرکت می دادند. فناوری موتورهای بنزینی در زمان آنها به جایی رسیده بود که استفاده از آن در هواپیماها امکان پذیر بود.
برادران رایت که نتوانستند یک موتور تجاری سبک وزن مناسب پیدا کنند، موتور مخصوص خود را طراحی کردند.البته موتور ساخت آنها ، نسبت به موتور ساخت ساموئل لنگلی خامتر و کمقدرتتر بود، اما برادران رایت فهمیدند که با استفاده از باله های بالابر و ملخهای کارآمد به نیروی نسبتاً کمی برای پروازنیاز است. با این حال، چنین پروانه هایی در دسترس نبودند.
در این زمان داده های مرتبط کمی را می شد از نظریه پروازهای هوایی به دست آورد.بنا بر این آنها با استفاده از داده های تونل هوایی خود، اولین ملخ هواپیمای کارآمد را طراحی کردند که یکی از اصلی ترین و کاملا علمی ترین دستاوردهای آنهاست.
آنها در بازگشت به کمپ خود در تپه شیطانی، موتورهواپیمای خود را تکمیل و آماده بهره برداری کردند و سرانجام در ۱۴ دسامبر آماده شدند. برادران رایت برای اینکه تصمیم بگیرند چه کسی اول پرواز کند، یک سکه پرتاب کردند. ویلبر برنده پرتاب سکه شد، اما شانس خود را برای نهایی کردن اولین پرواز پس از خروج از ریل پرتاب، از دست داد. پرواز، خیلی سریع بالا رفت،اما متوقف شد و در شن فرو رفت.درنتیجه انجام اولین پرواز باید منتظر تعمیر هواپیما میشد.
سه روز بعد، ۱۷ دسامبر ۱۹۰۳ آنها برای تلاش دوم آماده بودند. باد ۲۷ مایل در ساعت سختتر از آن چیزی بود که میخواستند، زیرا سرعت پیشبینیشده برای به اوج رسیدن آنها تنها ۳۰-۳۵ مایل در ساعت بود. باد مخالف سرعت بر روی زمین آنها را تا حد خزیدن کاهش می داد، اما به هر حال آنها ادامه دادند.
اورویل با یادآوری تجربه ویلبر، خود را در موقعیت قرار داد و دستگاهها مختلف کنترل پرواز را آزمایش کرد. با اطمینان از سلامت همه دستگاهها بالاخره زمان مناسب فرا رسید. اورویل با دویدن ویلبر در کنارش،در ۱۷ دسامبر ۱۹۰۳ به پرواز درآمد.
بدین ترتیب که در ساعت ۱۰:۳۵ سیم مهار را رها شد. در حالی که ویلبر بال ها را ثابت می کرد، پرواز به سمت بالا آغاز شد. درست زمانی که اورویل زمین را ترک کرد، جان دانیلز از ایستگاه نجات غریق شاتر، با دوربینی که جایش از پیش تعیین شده بود, اقدام به ضبط تصاویری از این پرواز کرد و تصویری تاریخی از هواپیمای هوابرد را گرفت که ویلبر در کنار آن در حال دویدن بود.پرواز با تکانهای شدید همراه بود ،هواپیما بالا و پایین می رفت. اما اورویل آن را بالا نگه داشت تا زمانی که در فاصله ۱۲۰ فوتی روی زمین نشست. برادران رایت در آن روز سه بار دیگر به نوبت پرواز کردند و با هر پرواز فاصله خود را افزایش دادند. چهارمین و آخرین پرواز آنروز شامل یک مسافت ۸۵۲فوتی در ۵۹ثانیه بود که بسیار شگفت انگیز به حساب می آمد.
این یک پروازواقعی بود، یعنی فراتر از جهش نیرومند و سر خوردن اندکی در هوا. یعنی برخلاف کاری که دیگران به آن دست زده بودند. ماشین برادران رایت واقعا پرواز کرده بود. با پایان یافتن ؛ پروازها، برادران رایت یک گزارش تلگرامی از این پرواز واقعی برای پدرشان ارسال کردند.
ترجمه علی محرابی
گروه تاریخ