“آژنگ نیوز”:دیدگاههای تاریخی کارل لامپرشت مورخ آلمانی تاثیر زیادی در نوشته های تاریخی در سطح چهان و ایران داشته است. زیرا او دیدگاه تازه ای ارایه کرد که بطور کلی توجه به دانش تاریخ را تغییر داد.کارل گوتارد لامپرشت متولد ۲۵ فوریه ۱۸۵۶ میلادی ، درگذشته ۱۰0 مه ۱۹۱۵5،در لایپزیگ .یک مورخ آلمانی بودکه یکی از اولین محققانی بود که نظریه سیستماتیک عوامل روانشناختی در تاریخ را توسعه داد. او تاریخ، علوم سیاسی، اقتصاد و هنر را در دانشگاههای گوتینگن، لایپزیگ و مونیخ خواند . در سال ۱۸۷۸ پایان نامه دکترای خود را در لایپزیگ در مورد اقتصاد فرانسه در قرن یازدهم به پایان رساند. تأثیر تمدن رنسانس ژاکوب بورکهارت در ایتالیا، با تأکید بر ویژگیهای روانشناختی دورههای تاریخی خاص، در یکی از اولین مقالات لمپرشت، که در سال۱۸۷۸ نیز منتشر شد، مشهود بود، این دیدگاه فردیت و درک آن در قرون وسطی آلمان، که ابتدا نقد خود را از داده های واقعی بیرونی به عنوان کانون تاریخ علمی بیان کرد بود. در سال ۱۸۷۹ در کلن تدریس کرد و در سالن بدنسازی فردریش ویلهلم تدریس کرد.
او. . . در سال ۱۸۸۲ به مفاهیم روانشناختی تزیینات هنری قرن هشتم تا سیزدهم و نمادگرایی پرداخت و هسته اصلی نظریه بعدی و مفصل تر خود را فراهم کرد. لمپرشت (۱۸۸۱) به بن نقل مکان کرد، جایی که به طور مشترک یک انجمن برای مطالعه تاریخ (۱۸۸۳) و یک مجله در مورد تاریخ و هنر آلمان غربی (۱۸۸۸۲) تأسیس کرد و به عنوان استاد دانشگاه بن (۱۸۸۵) منصوب شد. هنگامی که او در بن بود، یکی از بهترین آثارش، کتاب “زندگی اقتصادی آلمان در قرون وسطی” را نوشت. در سال ۱۸۹۰ در دانشگاه ماربورگ تدریس کرد و یک سال بعد استاد تاریخ در دانشگاه لایپزیگ شد. شاهکار لامپرشت کتاب عظیم ۱۲ جلدی ؛ “تاریخ آلمان” بود. این کتاب کمک بزرگی به توسعه مکتب تاریخ تمدن در آلمان بود و کانون بحثهای داغ بر سر معنای «تاریخ علمی» بود. در حالی که او بر گروههای اقتصادی و جنبشهای تودهای در تاریخ اجتماعی تأکید ویژه داشت، تز اصلی او این بود که تاریخ نه از طریق دقت در جزئیات در موارد خاص، بلکه از طریق دستیابی به یک ترکیب کلی و فلسفی ناشی از مطالعه تطبیقی جمعی به جایگاه علمی دست مییابد.دیدگاه روانشناسی در دوره های زمانی معین و نیزرویکرد لمپرشت به تاریخ جنجالهای زیادی برانگیخت و او به دلیل تحلیل تقلیلگرایانه، سیستم پیشینی و تعمیمهای ناکافی مستندش به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. با این حال، به بازنگری روشهای تاریخی و پذیرش تاریخ اجتماعی و فرهنگی بهعنوان حوزهای مشروع از تحقیقات علمی منجر شد.
البته کارل لامبرشت را میتوان از پایه گذاران تاریخ نقش مردم در تاریخ و بویژه تاریخ اقتصادی آلمان به شمار آورد در حقیقت این رویکرد لامبرشت به تاریخ نخستین روزنه های توجه به تاریخ مردم از لابه لای انبوه گزارش های تاریخ سیاسی- نظامی برجای مانده از مورخان پیشین بود.
بسیاری از کارشناسان تاریخی ایران نیز بر این عقیده اند که نوع نگاه لامبرت به تاریخ می تواند مدل خوبی برای تدوین تاریخ مردم محسوب گردد.
اما در جمع بندی دیدگاههای لامپرشت در خصوص تاریخ به دیگاه کارل یوآخیم واینتراب در کتاب چشماندازهای فرهنگ: ولتر، گیزو، بورکهارت، لامپرشت ، هویزینگا، اورتگا داشت که در آن دیدگاه جالبی از لامپرشت ارائه میدهد که پیچیدگی این مرد را نشان میدهد. او می نویسد: «خواندن لامپرشت ، چندین سال قبل از ایده این کتاب، توجه من را به این شخصیت بحثبرانگیز جلب کرده بود. او بیش از پیش تضاد ثمربخشی هم با بورکهارت و هم برای هویزینگا به نظر می رسید. او یک سیستمساز سرسخت، یک «روششناس» و «دانشمند» پرشور تاریخی، و یک مدافع پر سر و صدا از تاریخ فرهنگی بود، هرچند در میان خوانندگان موفقتر از تاریخدانان همکارش بود. او خصومت زیادی را علیه شخص خود و همچنین در برابر ادعاهای بیش از حد جاه طلبانه ای که در دفاع از تاریخ فرهنگی مطرح کرد، برانگیخت. او سرسختانه جنگید. او به ندرت اشتباهات خود را تصدیق می کرد حتی زمانی که آنها به اجبار توجه او را جلب می کردند. بسیاری از مفروضات اساسی او اکنون اشتباه به نظر می رسند. اما دقیقاً از اشتباهات او می توان آموخت. شاید هیچ مورخ دیگری – به جز اشپنگلر که از بسیاری جهات شبیه به او بود – نتواند به خوبی لامپرشت اندازه وظایف و مشکلات پیش روی مورخ تمدن را نشان دهد. کار او نه تنها به خطرات شرور ذاتی این شاخه از تحقیقات تاریخی اشاره می کند، بلکه به پاداش های بالقوه آن و وظایفی که نباید از آنها اجتناب کرد نیز اشاره می کند. بسیاری از تحولات تاریخی غنی قرن نوزدهم درتحلیلهای این مرد دیده می شود. »
گروه تاریخ