“آژنگ نیوز”:حکایت آمدن یک تیم فوتبال عربی با رونالدو به ایران حکایتی عبرت برانگیز بود.در زبان فارسی مثلی داریم به این مضمون که یکی اسم بچه اش را گذاشته بود رستم به همین جهت می ترسید صدایش کند!این مثل حکایت از اغراق دربرخی موارد است. چنین مثلهایی درفرهنگهای دیگر هم رایج است.در زبان فرانسه،برای توصیف وضعیتی که در آن شخصی بیش از حد یک مسئله جزئی را مطرح می کند،چنین عبارتی دارند:این طوفان در یک لیوان آب است.مردم بریتانیا در مورد طوفان در فنجان چای صحبت می کنندو مردم آمریکا از طوفان در قوری. مردم هلند می گویند: تبدیل پشه به فیل. در زبان ترکی عبارت ساختن شتر از کَک را بکار می برند.بنابر این منصفانه است که بگوییم اغراق بسیار جهانی است.به همین جهت مثلا ورود رونالدو به جای اینکه خبری در مورد یک مسابقه فوتبال باشد،به یکی از مهمترین وقایع خبری تبدیل میشود!
اما چرا؟ اصولا مبالغه؛ و بویژه در مورد چهره های مشهور شکل میگیرد.ما کلمات زیادی برای اغراق داریم.تعاریفی از قبیل:واکنش بیش از حد،فاجعهسازی،بزرگنمایی،به حداکثر رساندن،بازیکردن بیش از حد،زیادهروی کردن.عامل اصلی اغراق وتحریف ذهن ناخودآگاه است که باعث می شود افراد واقعیت را نادرست درک کنند.همچینین قرار گرفتن در موقعیتهای دارای بارهیجانی وعدم کنترل احساسات موجب بروز تفکر اغراق آمیز میشود.بنابراین اکثر مردم تحریف های شناختی را تجربه می کنند،این نوع اغراق نمایی نتیجه ناتوانی ذهن و احساس است.
البته اغراق همچنین می تواند فرآیند آگاهانه ای نیزباشد.بزرگ نمایی وحتی کوچک نمایی از جنبه های یک رویداد برای آن انجام میگیرد که حقیقت وارونه شود و آنچه را که دوست داریم،حتی با اغراق به عنوان عامل مسلط معرفی کنیم. مثلا اگر به دوستمان یک بار یک نکته را گفته باشیم ؛میگوییم صد میلیون بار به شما گفته ام .زیرا کمی اغراق،برای تقویت یک داستان، قابل قبول است. این یکی از ابتدایی ترین روش های اغراقکنندگان حرفهای است.پس چرا آگاهانه اغراق می کنیم؟ چون مثل دروغ گفتن نیست!خودمان را قانع میکنیم که این صرفا یک “افزایش” است،بنابراین وجدانمان از نظر اخلاقی راحت است.
در حقیقت ما همیشه دنیای اطراف خود را تفسیر می کنیم و سعی می کنیم آنچه را که اتفاق می افتد درک کنیم. گاهی اوقات مغز ما از میانبراستفاده می کند و به چیزهایی فکر می کنیم که کاملاً دقیق نیستند. میانبرهای شناختی مختلف منجر به انواع مختلف سوگیری یا تحریف در تفکر ما می شود. گاهی ممکن است به بدترین نتیجه برسیم اما آنرا به عنوان بهترین نتیجه معرفی کنیم.
در این حالت،بزرگنمایی و کوچکسازی یک تحریف شناختی است که درآن افراد درمورد جنبههای خاصی از خود یا افراد دیگر اغراق میکنند.
از این رو باید در نظر داشت که به سبب آثار منفی در بزرگ نمایی و برجسته کردن چهره ها، بویژه برای نوجوانان و کودکان؛ باید نسبت به آسیب شناختی این موضوع توجه کافی داشت.به عنوان نمونه ورود یک چهره مشهور فوتبالیست توانسته بخشی از شهر را به هم بریزد و حتی مقامات ورزشی را نیز اسیر اغراق نماید.این اغراق موجب اصل قرار گرفتن یک موضوع فرعی(ورود چهره مشهور) به جای موضوع اصلی(پیروزی تیم ایران بر عربستان) است.
در حالی که اغراق را می توان با تلاش آگاهانه مدیریت کرد.میدانیم که اغراق چنان رفتاری طبیعی است که درک انجام آن از سوی خود یا دیگران کار سختی است. اماباید تلاش کنیم تا اظهارات خود را تا حد امکان عینی بیان کنیم. یعنی باید مراقب عبارات و کلمات باشیم. هر زمان که از خود یا شخص دیگری میشنویم که کسی میگوید «بهطور باورنکردنی» یا «بهترین» یا موارد مشابه،از خود بپرسیم: آیا اینها به عبارت ارزش افزوده میدهند؟آیا آنها بازتاب واقعی واقعیت هستند؟
در ساده ترین حالت تعویض عبارات می تواند اظهارات را به واقعیت نزدیک تر کند.زیراباید متوجه شویم که بیان حقیقت همیشه یک فضیلت است وضرورت دارد که آگاهانه تلاش کرد تا گرفتار اغراق نشد.
نویسنده:حسن محرابی