“آژنگ نیوز”:چارلز کانینگهام بایکوت، کاپیتان بازنشسته ارتش بریتانیا، در جریان آشوب بر سر مسئله زمین در ایرلند، یک مدیر املاک در قرن درنوزدهم ایرلند بود. در آن دوره از تاریخ ایرلند، زمین ها عمدتاً متعلق به مالکان ثروتمند بریتانیایی بود و کشاورزان فقیر ایرلندی از آنها اجاره می کردند.در مقابل ملی گرایان ایرلندی شروع به فعالیت برای رفتار منصفانه با مستاجرین کردند و اقداماتی را برای اطمینان از برآورده شدن خواسته هایشان اعمال کردند. یکی از این گامهای مقاومت، به بایکوت معروف شد، کلمهای که از نام بایکوت از زمانی که این اقدام برای اولین بار علیه او استفاده شد، گرفته شده است.
بایکوت یک افسر سابق ارتش بود و در هنگ ۳۹ارتش بریتانیا خدمت کرده بود که او را به ایرلند آورد. پس از بازنشستگی از ارتش، بایکوت به عنوان یک مامور زمین برای لرد ارن، یک مالک اصلی در منطقه لاف ماسک در کو مایو کار کرد که با اجاره های گزافی که از مستاجران می گرفت، زندگی می کرد.برخورد با کشاورزان توسط بایکوت بسیار بیرحمانه و خونین بود.
با شدت گرفتن این خشونتها،مردم کمپین انزوا علیه بایکوت را در جامعه محلی آغاز کردند. این کمپین شامل فروشگاههایی در نزدیکی بالین روب بود که از خدمت به او خودداری میکردند و ارایه خدمات را کنار میگذاشتند.امابایکوت خود را مردی قدرتمند میدانست که از خشونت نمیترسید، بلکه از نظر تحقیرکردن، و برخورد با هر کسی که مخالفش بود؛ بدتر عمل میکرد. او که از برخورد مردم خشمگین بود، با اطلاع دادن رسانههای قدرتمند لندن از وضعیت اسفناک خود، مرتکب اشتباهی مهلک شد. او یک نامه به روزنامه تایمزنوشت،اما چاپ آن موجب شکلگیری یک کمپین علیه بایکوت وتبدیل به موضوع بزرگی در مطبوعات بریتانیا تبدیل شد. بایکوت نوشته بود:آقا، جزئیات زیر ممکن است برای خوانندگان شما جالب باشد تا قدرت ملی گرایان ایرلندی را نشان دهد. در ۲۲سپتامبر،حمله مردم به مزرع شدت گرفت به همین جهت ،یک نیروی پلیس متشکل از هفده مرد، برای محافظت جلوی خانه مستقر شد. به دنبال آن انبوهی از مردم که فریاد می زدند و علیه اعضای خانواده ام داد می زدند.در روز بعد، ۲۳سپتامبر، مردم به صورت انبوه در مزرعه من جمع شدند و حدود صدها نفر به خانه من آمدند و به همه کارگران مزرعه، کارگران و اصطبلهای من را تهدید کردند که باید ازخانه ام بروند. دیگر هرگز برای من کار نکنند. کارکنان من از آنها ترسیده و میخواهند شغل خود را رها کنند.
گروه دیگری نیزدر مزرعه ای دیگر مجبور به استعفا از شغل خود شده اند.آهنگر من نامه ای دریافت کرده است که در آن او را تهدید کرده اند که اگر به کارشادامه دهد، او را به قتل خواهند رساند و به فرد مسئول لباسشویی من نیز دستور داده شده که از شستن لباسهای من دست بکشد. پسر کوچکی دوازده ساله که کیف پستی مرا به شهر همسایه بالین روب و از آن می برد، در ۲۷سپتامبر مورد ضرب و شتم قرار گرفت و تهدید شد و دستور دادند از کار خود دست بکشد. از آن زمان من برادرزاده کوچکم را برای نامه هایم فرستادم و حتی او را در ۲اکتبر در جاده متوقف کردند و تهدید کردند که اگر به عنوان پیام رسان من به کارش ادامه دهد. به مغازه داران نیزهشدار داده شده است که فروش تمام وسایل خانه به من را متوقف کنند.
قفلهای دروازههای من شکسته، دروازهها باز میشوند، دیوارها فرو ریخته میشوند، وموجودی انبارها در جادهها پخش میشوند. من نمی توانم هیچ کارگری را وادار به انجام کاری کنم.نابودی من آشکارا به عنوان هدف ملی گرایان ایرلند اعلام می شود، مگر اینکه همه چیز را کنار بگذارم و کشور را ترک کنم.
این وضعیت به یک داستان مهم در مطبوعات انگلیسی تبدیل شد و توسط روزنامههای دیلی اکسپرس، دیلی تلگراف و سایر روزنامهها گزارشهایی منتشر کردند.اما گزارشها منجر به بدتر شدن اوضاع گردید.این اقدامها بایکوت به طرز چشمگیری قدرت دهقانان را تقویت کرده بود و در پایان سال ۱۸۸۰، گزارش هایی مبنی بر تحریم از سراسر ایرلند منتشر شد.
بایکوت ایرلند را در ۱دسامبر۱۸۸۰با شرمندگی حوزه کاریاش راترک کرد.بدین ترتیب نام او برای همیشه به عنوان کارزاری برای سرنگونی ظالمان در اروپا مطرح شد. بایکوت مجددا در سال ۱۸۸۶مامور اداره زمینی برای املاک فلیکستون هیو آدیر در سافولک شد.در نهایتاو در سن ۶۵سالگی در ۱۹ژوئن ۱۸۹۷پس از یک بیماری در اوایل همان سال در خانه خود در فلیکستون درگذشت. نام او تا ابد در بدنامی ماندگار است.در حقیقت بایکوت یک حرکت بدون خشونت و موفقیت آمیز ویکی از موفق ترین تاکتیک هایی بود که تا به حال علیه انگلیسی ها در ایرلند استفاده شده بود.
مترجم:احسان محرابی
گروه گزارش