“آژنگ نیوز”: در خصوص حکومت اشکانیان در ایران و صد البته خدمات آنها به این کشور به نسبت دو حکومت هخامنشی و ساسانی مطالب کمتری به نگارش در آمده است.اما پادشاهان اشکانی که نخستین آنان ارشک معروف به اشک اول و آخرین آنان اشک بیست و نهم (بنابر بعضی از فهرستها اشک بیست و هشتم) اردوان چهارم است، در طول سلطنت ممتد خود بر ایران خدمات بزرگی نسبت به این کشور انجام دادند مهمترین و اولین خدمت این سلسلهٔ بزرگ به ایران رهانیدن آن از شر استیلای مقدونیان و تجدید استقلال و عظمت ایران بوده است. در این باب باید از ذکر این نکته غفلت نورزید که اگر اشکانیان و قبایل «پارت» در آن روزگار به این امر خطیر اقدام نمیکردند تحصیل استقلال برای ایرانیان دشوار بود زیرا قبایل پارت در آن هنگام نیرومندترین و قویترین و تازه نفس ترین اقوام ایرانی بودند که هنوز بلای تن پروری و تجمل در میان آنان نفوذ و رخنه ای نیافته بود و قیام این قوم شجاع را در آن هنگام فی الحقیقه باید بعنوان ادای یک فریضه بزرگ ملی و نژادی تعبیر کرد.
دومین خدمت اشکانیان مبارزۀ آنانست با رومیان و متوقف ساختن فتوحات ایشان در مشرق چنانکه میدانیم امپراطوری روم پس از تحکیم موقع خود در اروپا و شمال آفریقا بآسیا دست انداخت. نخستین مواجهه این امپراطوری قوی در آسیا با مهرداد ششم پادشاه زورمند و جنگاور پنت که از سال ۱۲۰ قبل از میلاد بر تخت سلطنت پنت نشسته بود، صورت گرفت و اگرچه این مرد شجاع و مدبر چندین سال چون سدی نیرومند در برابر سیل هجوم رومیان مقاومت کرد لیکن آخر کار براثر عصیان پسر خود و ایجاد اختلافات داخلی ناگزیر شد جمله حرم خویش را نابود کند و سپس به غلام خود فرمان دهد که وی را به قتل رساند تا از ننگ تسلیم شدن برومیان برکنار ماند.
پس از مرگ مهرداد ششم مانع بزرگی در برابر رومیان برای رسیدن به ایران نبود زیرا دولت ارمنستان در این هنگام براثر حملاتی که از جانب فرهاد سوم اشکانی و پمپه سردار بزرگ رومی و مهرداد ششم بآن شد ضعیف گردیده بود و قدرت مقاومت نداشت و اگر در ایران نیز دولتی قوی بر سر کار نبود تسلط سپاهیان شجاع و جنگجوی رومی بر این سرزمین مسلم و حتمی به نظر می رسید اما شهرت سپاهیان پارت و تدابیر آنان در جنگها دولت روم را مرعوب کرده بود چنانکه پومپه سردار دولت روم و فاتح آسیای صغیر و ارمنستان چون به سرحدات دولت اشکانی رسید اجازه حمله به امپراطوری پارت را نیافت و خود نیز جرأت چنین اقدام خطرناکی را نکرد اما جانشین پومپه یعنی کراسوس که به حکمرانی آسیای صغیر و شام و سایر متصرفات دولت روم در آسیا انتخاب شده بود برعکس پومپه فتح ایران و هند را جزء نقشه خویش قرار داد و به ایران تاخت.
لیکن در جنگ بزرگی که میان او و سورنا سردار بزرگ ارد دوم اشک سیزدهم در نزدیکی حران درگرفت او و پسرش فابیوس به قتل رسیدند و بیست هزارتن از بهترین سربازان رومی کشته و قریب بیست هزار تن دیگر از آنان اسیر شدند و تنها در حدود دو هزار تن از این سپاه عظیم توانست از معرکه جان بدر برد و بدین ترتیب بزرگترین ضربت که تا آنوقت برای دولت فاتح روم نظیری نداشت بر آن وارد آمد و معلوم شد که حدود فتوحات روم در مشرق باید در سرحدات ممالک اشکانی متوقف ماند و اگرچه دولت روم از این پس تا پایان حکومت ساسانی همواره با دولت اشکانی و ساسانی در نبرد بود ولی هیچگاه توفیقی که به سقوط حکومت های ملی ایران منجر شود، حاصل نکرد و بدین ترتیب ایران از خطر بسیار بزرگی که از مغرب او را تهدید میکرد رهایی یافت.
سومین خدمت بزرگ اشکانیان به ایران دفاع سخت آنانست در برابر حملات سکاها و قبایل زرد پوستی که جانشین سکاها شده و به جانب ایران تاخته بودند. چنانکه میدانیم سکاها یکی از اقوام هند و اروپایی بودند که مدتها از عهد سلطنت ماد تا قسمتی از دوره اشکانی همواره بر ایران میناختند لیکن هیچگاه جز در مدت کوتاهی از دوره حکومت ماد موفقیتی نداشتند و آخر کار نیز براثر دفاع های سختی که در برابر مهاجمات آنان صورت میگرفت ناگزیر مسیر هجوم خود را تغییر دادند و از اراضی شمالی دریای خزر گذشته به شمال بحر سیاه و قسمتی از سواحل غربی آن توجه کردند.
گویا علت عمده تغییر جهت مهاجمان این قبایل فشار شدیدی بود که از جانب قبایل زرد پوست آسیای مرکزی به آنان صورت گرفته بود. این قبایل زرد پوست در قسمت بزرگی از دوره اشکانی و در تمام دوره ساسانی از مزاحمین بزرگ ایران بوده ولی هیچگاه در آرزوی خود به ورود در سرزمین های حاصلخیز ایرانی کامیابی نداشته اند و تنها پس از آنکه دولت اسلامی سد نژادی را از پیش پای قبایل زرد پوست مذکور برداشت نفوذ آنان از راهدهای مختلف در داخله فلات ایران آغاز شد و به تدریج کار قدرت آنان بجایی کشید که از اواخر قرن چهارم هجری ببعد پس از زوال دولت سامانی تا مدت مدیدی حکومت ایران در دست آنان بود.
بنابراین اشکانیان در تمام دوره ممتد فرمانروایی خویش عهده دار ادامه و دفاع استقلال و تمامیت ارضی و مدنیت ایران بوده اند و اگرچه نامدتی از دوره تسلط آنان بعضی از آثار زبان و تمدن یونانی که بازمانده دوره تسلط یونانیان بود در ایران وجود داشت لیکن اندک اندک این آثار از میان رفت و تمدن خالص ایرانی برجای ماند.
منبع
تاریخ سیاسی اجتماعی فرهنگی ایران از آغاز تا عصر صفوی، ذبیح الله صفا
گروه تاریخ