“آژنگ نیوز”: چگونه اولین عکس اعدام توسط صندلی الکتریکی را یک روزنامه نیویورکی ثبت کرد؟ در ژانویه ۱۹۲۸ میلادی، تام هاوارد از “دیلی نیوز” دوربینی را به زندان سینگ سینگ قاچاق کرد و در آنجا عکسی از آخرین لحظات روث اسنایدر که قرار بود با صندلی الکتریکی اعدام شود؛گرفت.
عبور ازدروازه اصلی زندان سینگ سینگ، در ۳۰ مایلی شمال شهر نیویورک، به سختی امکان پذیر بود. اما ساعت ۱۱ شب در شب۱۲ ژانویه ۱۹۲۸، صدها تماشاگر در زیر برج های نگهبانی منتظر بودند. البته در مکانی که آنه ایستاده بودندچیز کمی برای دیدن وجود داشت.اینگونه اقدامات تاسف بارمعمولا شب هنگام در اعماق محوطه کانون اصلاح و تربیت انجام می شد. اما به هر حال مردم آمدند، برخی از آنها ازشیکاگوآمده بودند. حضورماشین ها خیابان ها را مسدود کرده بودند.حتی تعدادی از زنان با فرزندان خود وارد شده بودند. در کنار آنها مردان – انتقامجویان و آزردهشدگان – به فردی که قرار بود اعدام شودنفرین میفرستادند.
در این مراسم طی چهار دقیقه، “روث بی رحم” اسنایدر، زنی که شوهرش را به خاطر پول بیمه به قتل رسانده بود، روی صندلی برقی می میرد.
هنری جاد گری،همدست اسنایدر، نیز در آن شب عمرش با صندلی الکتریکی رسید که از سال ۱۸۹۱ مورد استفاده قرار میگرفت، به پایان رسید. در ساعت ۱۱:۱۴، هر دو زندانی مرده بودند.
مهمترین تفاوت این بار اعدام با صندلی برقی این بود که یک عکس از این مراسم برای اولین بار در تاریخ ثبت شد. عکاسی به نام هاوارد با بستن دوربین به صورت مخفی در مچ پایش (به دلیل مخالفت با ممنوعیت عکسبرداری زندان ودر اتاق اعدام) به داخل اتاق اعدام سینگ سینگ رفته بود .او یکی از ناراحت کننده ترین تصاویری که تا آن زمان مردم دیده بودند را ثبت کرد.
۹۴ سال پیش نیویورک دیلی نیوز عکس مورد بحث را منتشر کرد – تصویری وحشتناک با عنوانی که مطابقت داشت: “مرده!” در حالی که نیویورکیها صبح روز ۱۳ ژانویه دکههای روزنامهفروشی را پشت سر گذاشتند، صدها هزار نفر در وحشتی باورنکردنی غرق شدند. صفحه اول این روزنامه تبلوید، اسنایدر را نشان میداد که به صندلی برقی بسته شده بود، در حالی که ۲۰۰۰ ولت از بدنش عبور میکرد، یک کلاه سیاه نیز روی سرش قرار داشت.
عکس هاوارد اولین عکس از اعدام توسط صندلی الکتریکی بود. پیش از این هرگز روزنامه ای چنین تصویر گرافیکی از ماشین کشتار در حال عمل منتشر نکرده بود. در آن زمان، زندانها ورود دوربینها و عکسبرداری را هنگام اعدام ممنوع کرده بودند.
مارکو کانلی، کارآگاه بازنشسته اداره پلیس نیویورک و یک کارشناس شناخته شده در این زمینه میگوید: «عکس برقگرفتگی اسنایدر یکی از وحشتناکترین بخشهای عکاسی خبری است – تصویری که بیننده احساس میکند که نباید آن را ببیند. پرونده اسنایدر به این جهت ویژه شده و به بیننده اش شوک وارد میکرد که رویداد با چشم قابل مشاهده بود م مردم دیدند که زندگی چگونه از بدن او خارج میشود.»
پس جای تعجب نیست که این تصویر هم پس از انتشار و هم در دهههای پس از آن بحثهایی را برانگیخت. همانطور که منتقدان و موافقان به طور یکسان پرسیدند، آیا حق مردم برای دانستن شامل حق تماشا نیز می شود؟ سازمان های خبری کجا باید مرز بین روزنامه نگاری و فرصت طلبی را تعیین کنند؟
این یک نکته قابل بحث است. طرح دقیق مورد نیاز برای گرفتن عکس یکی از بزرگترین کودتاهای گزارشگری روزنامه است. به قول خود دیلی نیوز، این «پرگفتارترین شاهکار در تاریخ روزنامهنگاری» بود.
عکس تکان دهنده هاوارد بدون جنایت تکان دهنده ای که قبل از آن رخ داد وجود نداشت. اسنایدر همسر آلبرت اسنایدر بود، کارگردان هنری که از مدت ها قبل محبتش نسبت به همسرش کم شده بود. در تابستان ۱۹۲۵، اسنایدر، فروشنده کرست، با فرد دیگری به نام گری در هنگام ناهار در رستورانی درخیابان پنجم ملاقات کرد. این دو مدتها با هم ملاقات میکردند.
دو سال بعد، این دو نفر تصمیم گرفتند با هم فرار کنند. تامین مالی فرار به عهده اسنایدر بود که بیمه نامه های زندگی آلبرت را به ارزش ۴۵هزار دلار (حدود ۷۷۰هزار دلار امروزین) باید نقدمیکرد. اسنایدر یک بند غرامت مضاعف اضافه کرد که پرداخت را در صورت “مرگ بر اثر اتفاق ناگوار” دو برابر می کرد، یک اصطلاح حقوقی که از بریتانیا سرچشمه می گیرد و به نوعی مرگ خارج از علل طبیعی، از جمله خودکشی، تصادف یا قتل اشاره می کند.
اتفاق ناگوار به درستی رخ داد. پس از کوبیدن سر آلبرت به پنجره در صبح روز ۲۰ مارس ۱۹۲۷، گری صورت رقیب خود را با پارچه آغشته به کلروفرم پوشانید، سپس او را با سیم قاب عکس خفه کرد.
اسنایدر سعی کرد این قتل را به عنوان یک سرقت به نمایش بگذارد، اما مقامات تحت تاثیر قرار نگرفتند. زیرا اسنایدر را در حالی در کنار جنازه همسرش پیدا کرده بودن که پاهایش بسته شده بود،اما دشتانش باز بود! و برای پلیس تعجب برانگیز بود که چرا با این وضعیت او به شوهرش کمک نکرده است. علاوه بر این، سارق ادعایی نتوانسته بود ساعت جیبی طلایی آلبرت و زنجیر پلاتینیوم آن را بدزدد.
با توجه به قتل بیمه «غرامت مضاعف» معاون بازرس آرتور کری به اسنایدر گفت که این صحنه شبیه یک سرقت نیست.
او گفت: «ما شاهد سرقت های زیادی هستیم. آنها به این شکل انجام نمیشوند.» اگرچه اسنایدر و گری در ابتدا بی گناهی خود را حفظ کردند، اما در نهایت اعتراف کردند و هر کدام بیشتر تقصیر را به گردن دیگری انداختند. دادگاه ایالتی هردو را به قتل درجه یک متهم کرد و در یک محاکمه بسیار تبلیغاتی که در ماه مه ۱۹۲۷ انجام شد دادگاه با حکم اعدام برای هر دو به پایان رسید. محکومیت خود را تضمین کرد.
پوشش خود محاکمه نیز یکی از روزهای اوج روزنامه نگاری بود. خبرنگاران در کنار تعداد شگفت انگیزی از سلبریتی ها وارد دادگاه شدند (جای تعجب نیست که این قتل بعداً به الگوی فیلم «غرامت مضاعف» محصول ۱۹۴۴ بیلی وایلدر تبدیل شد) آنان به پرونده اسنایدر اهمیت بیشتری از پرواز انفرادی چارلز لیندبرگ در اقیانوس اطلس، قائل بودند.
دیلی نیوز با تیراژ بالای یک میلیونی، خوانندگان خود را با رژیم غذایی ثابت از مثلث های عشقی، تصادفات غم انگیز و قتل تغذیه می کرد. اما دیلی نیوز در مورد این محاکمه فقط درباره این وقایع ننوشت، بلکه آنها را نشان داد. ناشر جوزف مدیل پترسون تبلوید خود را به عنوان “روزنامه تصویری نیویورک” معرفی کرد. پترسون با درک اینکه اعدام اسنایدر قطعاً داستان سال خواهد بود، میدانست که باید یک عکاس را وارد سینگ سینگ کند.
دو مانع بر سر راه پترسون قرار داشت. از زمان استفاده از برق گرفتگی به عنوان روش مجازات اعدام در سال ۱۸۸۸، ایالت نیویورک حضوردوربین در اتاق اعدام را ممنوع کرده بود. برای پیچیده تر شدن اوضاع،باید اشاره کردکه نگهبانان هر عکاس روزنامه های شهر را نیز میشناختند. تنها راه برای از بین بردن این مانع، استخدام یک شهروند خارج از شهر بود که مایل بود دوربینی را به صورت مخفیانه به داخل آنجا ببرد.
دیلی نیوز این توانایی را در هاوارد یافت،او یک عکاس و با تجربه شاغل در شیکاگو تریبون، روزنامه ای که توسط رابرت آر. مک کورمیک پسر عموی پترسون اداره می شد؛بود. هوارد به معنای واقعی کلمه فقط یک راه حل داشت. از آنجایی که فیلم کم نور هنوز اختراع نشده بود و فلاش رایج نبود، تنها گزینه هاوارد این بود که یک فریم از فیلم را به اندازه کافی در معرض دید قرار دهد تا تصویر را ثبت کند. این عکاس ماهر یک کابل اتصال را در داخل ساق شلوار خود کشید که به او اجازه داد با فشردن یک لامپ در جیب خود، شاتر دوربین را فعال کند. هوارد – که در اتاق هتل منهتن مستقر شده بود – تمرین کرد که فاق شلوارش را بلند کند، زیپاش را برای چند ثانیه باز کند و سپس به آرامی آن را ببندد.
سرپرست زندان لوئیس لاوز بیش از ۱۵۰۰ درخواست برای ۲۰ صندلی خبرنگار در زمان اعدام اسنایدر دریافت کرد. هاوارد با تثبیت یکی از این نقاط مورد علاقه، وارد ردیف جلو شد .در حالی که دوربین زیر لباسش پنهان شده بود.
درست بعد از ساعت ۱۱ شب در ۱۲ ژانویه ۱۹۲۸، جلاد رابرت جی. الیوت کلیدی را روشن کرد که برق را در بدن اسنایدر عبور داد. محکوم به مدت دو دقیقه کامل زیر تسمهها میپیچید – به اندازهای طولانی بود که موهایش شروع به دود کردن کند. شاهدان رنگ پریده شدند. حتی الیوت هم موجی از نفرت را احساس کرد. او بعداً به مجله Collier گفت: “من بی عاطفه نیستم.” “این یک تجارت وحشتناک بود.”
در ردیف جلو، هاوارد با ترفندهای مورد اشاره عکس اش را گرفت. دقایقی بعد، او در صندلی عقب یک اتومبیل فورد با سرعت به سمت منهتن حرکت میکرد.
روزنامهها قبلاً عکسهایی از اجساد مرده منتشر کرده بودند، اما تعداد کمی به این وحشتناکی بودند. دیلی نیوز از این اقدام خود به دلایل روزنامه نگاری دفاع کرد. ویراستاران این روزنامه نوشتند که عکس اسنایدر، رسالت روزنامه نگاری و اطلاع رسانی میتواند به جای مداد و ماشین تحریر توسط دوربین انجام می شود،این وسیله به شفافیت گزارش نیز خیلی کمک می کند!
اما دیگران با دیدن عکس لرزیدند – حتی الیوت. جلاد در خاطرات خود می نویسد: «این واقعاً یک تصویر وحشتناک بود. به نوبه خود، مقامات زندان از اینکه هاوارد به قانون ایالتی لطمه کرده بود، خشمگین بودند. کمیسر ریموند کیب از دادستان کل خواست که هوارد و دیلی نیوز را تحت پیگرد قانونی قرار دهد، اما این شکایت به نتیجه نرسید. کیب مدعی بود: «مردی که آن عکس را گرفته، نه تنها اعتمادی را که مقامات زندان به او داده بودند، بلکه اعتماد مردم را نیز نقض کرد.»
همانطور که جان چپمن، خبرنگار قدیمی دیلی نیوز، بعداً از عواقب این عکس به یاد آورد، «برای بسیاری این یک شاهکار روزنامه نگاری بزرگ بود. برای بسیاری دیگر… این یک نقض مذموم ذائقه متمدن بود.»
و در واقع، مسئله بزرگتر، درستی اخلاقی اعدام با صندلی الکتریکی بود. این یک عکس فوری از یک گانگستر مرده نبود. مرگ به دست دولت را به تصویر میکشید – مرگ یک زن، نه کمتر. شانون توماس پریک، متصدی بخش کار و صنعت در موزه ملی تاریخ آمریکا اسمیتسونیان، میگوید سردبیران این تبلوید «میدانستند که تجسم این امر فضولانه و از نظر فرهنگی هیجانانگیز خواهد بود، زیرا کشتن زنان مفاهیم فرهنگی متفاوتی با کشتن مردان دارد».
پریک میافزاید، با وجود همه هیجانانگیز بودنش، با مواجهه مردم با واقعیت صندلی برقی، ناخواسته به یک هدف مدنی خدمت کرد،خدمتی برای برچیدن صندلی الکتریکی.
این عکس همچنین سوالات ناخوشایندی را در مورد نقشی که مردم در ایجاد آن ایفا کردند، مطرح کرد. نیویورکیها ، نیم میلیون نسخه اضافی از این روزنامه که تصویر را در خود داشت خریدند .این شماره خیلی بیشتر از شماره های معمول فروش کرد.
سوزی لینفیلد، نظریهپرداز اجتماعی و فرهنگی در دانشگاه نیویورک، اشاره میکند که عکس اسنایدر، نیویورکیهای سال ۱۹۲۸ را با پیچیدگیهای اخلاقی مشابه آنچه که توسط تصاویر گرافیکی منتشر شده در فضای مجازی امروزی ایجاد میشود، مواجه کرد. لینفیلد می گوید: «یک نوع اخلاق دیدن وجود دارد. “هر فردی باید واقعاً به این فکر کند که به چه چیزی نگاه می کند و چرا.”
هم اینک برای دیدن تصویر اسنایدر و همینطور دوربین هاوارد فقط یک جستجوی گوگل لازم است. دیلی نیوز آن دوربین را در سال ۱۹۶۳ به موزه اسمیتسونیان اهدا کرد. به گفته نویسنده و گزارشگر سابق جنایی دیلی نیوز، دیوید جی کراجیچک،این دوربین تاریخی اکنون در مجموعه های موزه تاریخ آمریکا – خانه ای مناسب – نگهداری می شود.
کرایچک میگوید: «این عکس، روزنامهنگاری پر هیجان را تعریف میکند، به همین دلیل است که دوربین مچ پا و داستان آن شایسته جایگاهی در اسمیتسونیان هستند. «پترسون ممکن است یک مورد جدی را مطرح کرده باشد که مردم مستحق دیدن لحظه مرگ بر اثر برق گرفتگی بودند تا سخت بودن مجازات اعدام را درک کنند. اما در سطحی دیگر، او میدانست که عکس دزدکی بیشترمردم را شوکه میکند!
مترجم:احسان محرابی
گروه تاریخ