“آژنگ نیوز”:آینده پژوهشی دانش بسیار مهمی به شمار می آید ِزیرابرای هر جامعه ای برخورد با آینده و یا اگاهی از آن یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. این موضوع در حال حاضر از اهمیت فراوانی برخوردار شده است. تا نیم قرن قبل بیشتر جوامع را به استناد تاریخ گذشته اشان؛ تحلیل و شناسایی میکردند.اما چندی است که یک جامعه بر مبنای آینده پژوهی اش تبیین میشود.واقعیت آن است که بشریت همیشه سعی کرده تا پیشبینی کند که آینده چگونه خواهد بود. به همین جهت آینده پژوهی را مطالعه سیستماتیک رویدادها و شرایط احتمالی آینده تعریف کرده اند وبه عنوان یک رشته تحصیلی، آینده پژوهی در دهه ۱۹۵۰ میلادی تکامل یافت.
اما اصطلاح «آیندهپسندی» به صورت عام برای اولین بار در کتابی در دهه ۱۹۶۰میلادی با عنوان «آیندهنگاری » توسط تی.آر.هینچلیف مطرح شد او در کتابش نوشته بودآینده پژوهی “یک خوش بینی اولیه است که بر گذشته متمرکز شده و ریشه در قرن نوزدهم دارد و به دنبال عصر طلایی است. “
این ایده در مراحل اولیه ،اغلب به منظور بررسی چگونگی زندگی و کار مردم در آینده شکل گرفته است.بسیاری از افراد در طول تاریخ در این زمینه تلاش کرده اند مثلا لئوناردو داوینچی در نقاشی هایش به ترسیم ابزار و وسایلی مربوط به آینده اقدام کرد.در مجموع برخی از مردم واقعاً موفق به پیشبینی دقیق آینده شدهاند،امابسیاری از آن پیش بینی ها از دیدگاه امروزی بسیار خندهدار به نظر میرسند.البته از جهتی دیگر هم با نگاه به این ایده های قدیمی میتوان دریافت مردمی که در گذشته زندگی میکردند؛آینده را چگونه تصور میکردند.
به تدریج مفهوم دقیق تر و جزیی تر آینده پژوهی در طول سالهای بعدی تغییر کرد و در دوران بعدی بیش از هر چیز مبتنی بر مفاهیم مدرن اما متغیر «آینده» بوده است. این ایده شکل کنونی خود را در دهه ۱۹۷۰ پیداکرد.یعنی زمانی که تکنولوژی به سرعت در حال تغییر بود.به طور دقیق تر از زمان ظهور رایانه شخصی تا تولد اولین نوزاد در لوله آزمایش، این دوره با تغییرات شدید و سریع تکنولوژیکی مشخص شد.
اولین موارد آینده پژوهی با اتکا به مدرنیزم از تصوری الهام گرفته شده است که در ذهن نویسندگان، هنرمندان و فیلمسازان متبلور شد. بدین صورت در دهههای ۱۹۷۰ این ایده به فرهنگ آکادمیک و عامه نیزنفوذ کرد و به طور مثال فیلم جنگ ستارگان جورج لوکاس ،ترمیناتور و فیلمهای متعدد مشابه آن تولید شد.
اما با گذر زمان، باز هم تغییراتی در آینده پژوهی رخ داد.در سالهای اخیر به طور فزاینده ای جهان پرخطر شده است.به عنوان نمونه باید به تجزیه اتحاد جماهیر شوروی، بحران مالی آسیا، ۱۱ سپتامبر، سارس، آنفولانزای پرندگان، بحران مالی جهانی، تغییر آب و هواو کورونا اشاره کرد.به همین دلیل مطالعات آینده رایج تر شده است.زیرا در سالهای اخیرتغییر واقعاً به یک هنجار تبدیل شده و آینده پژوهی به بررسی این هنجار اختصاص یافته است.یعنی آینده پژوهی به حوزه علم،اجتماع،فرهنگ،اقتصاد و سیاسیت تعمیم یافته است. متفکران فعال در این رویکرد جدید ،”آینده پژوهان تحول آفرین” شناخته میشوند که شامل افرادی مانند: آلوین تافلر، الیور مارکلی، دوان الگین، پی آر سرکار، ریان آیسلر، اروین لازلو، هیزل هندرسون، جیمز داتور، جیمز رابرتسون و بسیاری دیگر است. بر این مبنا آینده پژوهی به دنبال روشن تر کردن آینده است.
در این دوران بسیاری از مردم هم به آینده پژوهی از دیدگاه خود علاقه مند شدند مثلا شروع به این سوال کردند که آیا علم کاربردی به وعده هایی که میدهد دست خواهد یافت و آیا این زندگی ناگزیر، از طریق پیشرفت تکنولوژی بهبود خواهد یافت؟
در نهایت، موضوع آینده پژوهی با تغییر واقعی در موسسات و سازمانها شکل میگیرد،همچنین این تغییر بیرونی نیست و با تغییر نگرش ما به جهان به ثمر مینشیند .زمانی که متفاوت شویم درک درستی از آینده خواهیم داشت.
اشاره به این نکته نیزضرورت دارد که هیچ رویداد یا موقعیتی را نمی توان به طور دقیق و کامل پیش بینی کرد.با این حال، توجه به آینده پژوهی ممکن است مزیت قابل توجهی برای هر جامعه ای ارائه دهد.
نویسنده:حسن محرابی
گروه گزارش