“آژنگ نیوز”:ایده تاسیس صندوق عدالت در تاریخ معاصر ،صورت اجرایی به خود گرفته است. احداث ساختمان این صندوق را از ابتکارات!دوره قاجاریه دانسته اند.ناصرالدین شاه در سال ۱۲۴۳ خورشیدی دستور دادکه صندوقی در میدان ارگ قرار دهند و هرکس عریضه ای به شاه دارد در آن صندوق بیندازد.
در این خصوص در “کتابچه خیالات اتابکی ” که در دوره قاجاری تدوین شده آمده است:چون رعایای دوردست و … نمیتوانند عرض خودشان را به شاه برسانند و اگر هم ظلمی یا ستمی واقع شود، اگر بخواهند بیایند عرض کنند؛ حاکم و مباشر جزء مانع شده نمیگذارند؛ بنابراین درد و عرض در دل رعیت و … میماند؛ چاره را منحصر دیده، یا فرار بکنند، یا یاغی میشوند.
پس چه باید کرد؟ چارهاش این است که حکم شود، حکم بنویسند، یکی به حاکم ولایات و یکی خطاب به عموم رعیت- از تجار و کسبه، اصناف و … و اعزه اشراف- که هرکسی عرضی دارد و ظلمی به او از حاکم و … شده باشد، اینطور باید به عرض پادشاه برساند که: سالی دو دفعه، شش ماه به شش ماه، رعایا و همه اهل این مملکت، ده نفر/ پنج نفر/ پانزده نفر- به قدر گنجایش هر مملکت- از جانب خودشان وکیل تعیین کرده، به پایتخت بیایند و عرایض رعایای خودشان را بکنند و هرکدام درست و صحیح است، جواب گرفته بروند و ستمی هم که از حاکم و ضابط و هرکسی به آنها شده باشد، به آزادی تمام عرض میتوانند بکنند- اما در ستم حاکم و …، دلایل موجه، وکلای رعایا باید بگویند که عبث، هرچه دلشان بخواهد نتوانند بگویند- و حکم حاکم هم همینطور است که این قرار را فرمودهایم؛ بیمانع، در هر شش ماه به شش ماه، وکلا باید بیایند و به بلوکات آن مملکت هم باید معلوم شود که آنها هم وکیل تعیین کنند؛ با وکلای شهری، یکدفعه مال هر مملکت در پایتخت حاضر باشند. این قرار بسی محسنات دارد: یکی اینکه ابدا حاکم یا مباشر ظلم نمیتواند بکند زیرا میداند که اگر ظلم بکند، بیمانع عارض خواهند شد. دو اینکه وجود اهل مملکت هم امیدوار میشوند که بیواسطه و زحمت، عرایضشان مکشوف میشود. انشاءالله تعالی از جمیع مملکت ایران وکیل رعیت باید بیاید.
همچنین در این رابطه سندی به خط نا صرالدین شاه موجود است .
متن آن به شرح ذیل است:
صندوق عدالت در میدان ارگ نصب شود ، استاد حیدر علی آمده زود بسازد، دستور العمل بدهم چطور بسازد.
قراول یک نفر یاور توپخانه هفته ای دوبار ، روز جمعه و دوشنبه عرایض را بیرون بیاورند و به حضور برسانند. در روز نامه هم چاپ شود که مردم بدانند و چاپ شود که عرض دروغ و بی معنی و یا عرایض وِل اگر بشود، صاحبش سیاست خواهد شد.
عرض خواریها را که از دست سپهسالار بود ، اعتمادالسطنه چه کرد؟
علی ایُّ حال چون مردم ستمدیده ازین گونه وعده ها زیاد شنیده و به هیچ وجه نتیجه و آثاری از آن ندیده بودند(نظیر مجلس مصلحت خانه که نتیجه ای در برنداشت)، این صندوق را هم مانند دیگر موضوعات مملکتی به سخره گرفته و هرگاه که مأمورین مربوطه در صندوق را باز می کردند، در عرایض موجود،جز لعنت مشاهده، نمی کردند، اتفاقاً حق هم با این افراد بسیار مأیوس بود،چون ناصرالدین شاه که عدم استقبال مردم را از صنوق عدالت چنین دید، آن را بکلی موقوف کرد.
در همین رابطه مخبرالسلطنه هدایت شرح می دهد که صندوقی به اسم صندوق عدالت در شهر نصب کردند که متظلمین تظلم خود را در آن بیفکنند و به شاه برسد، از بس اراذل و اوباش اراجیف در صندوق انداختند، صندوقها را کندند و موقوف شد و محل تعجب است که طبع این مردم بطرف هزل و لغو مایل است ، هرکاری را به مسخرگی می کشانند و نمونه فاحش آن روزنامجات است که در دوره مشروطه منتشر می شود، می خواهم هفتاد سال سیاه زبان آزاد نباشد، بقول شوریده « گور پدر زبان آزاد» حقگوئی دگر است و یاوه سرائی دگر است.
اما گویا بعد از انحلال دوباره صندوق عدالت احیا می شود. زیرا در سال ۱۲۹۱ ناصرالدین شاه دایی خود علی رضا خان عضدالملک را به ریاست صندوق عدالت برگزیده و درین زمینه دستخط طویلی برای او صادر و طی آن عدم رضایت خو درا از وضع صندوق عدالت و اینکه نتوانسته رفع ظلم نموده و آسایش خلق را فراهم بیاورداعلام می دارد. وبه عضدالملک دستور می دهد که عرایضی را هم که از بدواستقرار از ولایات رسیده ، مجدداً بررسی نموده و به نحو احسن آنها را به مرحله حتمی و قطعی رسانده و مأمورین ولایات که جهت این امر به آنجاها اعزام شده اند،بر حسب لیاقت به جرح و تعدیل آنها پرداخته و متخلفین را برکنار نماید.همچنین خطاب به عضدالملک می نویسد که” عرایض صندوقها غالباً طمع انعام و وظیفه وشرح دعاوی کهنه بود و می توان تصورکرد که آن نوع آزادی برای صندوقها نیست که بتوانند از ظلم و ستم که مقصود بالذات بود، اظهاری کنند، مامورین ولایات در عین اینکه باید معارض با نظم حکومت نباشند،در آزادی صندوقها مراقبت نمایند » , در آخر دستخط خطاب به عضدالملک اذعان می دارد که «این حکم را درعداد فرایض و واجبات دینیه معدود داشته، از حسن مراقبت و اهتمامات کافیه خاطر ما را خرسند دارد”
متاسفانه حاکم قاجاری فکر می کردند که با نصب این صندوق و بدون انجام اصلاحات ساختاری اساسی (از آن مدل که امیر کبیر پیگیر آن بود)می توانند مشکلات جامعه را حل کنند. پیش از ان هم پیرامون زنگ عدالت در مورد انوشیروان ساسانی افسآنه سرایی شده بود. در آن داستان انوشیروان یک زنگ جلوی کاخش نصب کرده بود؛تا هرکس به او ظلم شد با به صدا درآوردن این زنگ شاه را مطلع کند!!اما زنگ فقط یک بار به صدا درآمد. آن بار هم پس از بررسی مشخص شد یک الاغ در حال عبور مشغول خاراندن پشتش با زنگ بوده است؟!!
گروه تاریخ