“آژنگ نیوز”: چرا دولت ها باید بیشتر به شادی اهمیت دهند؟ چگونه شادی را ترویج کنیم؟ البته با توجه به اینکه یک پدیده شادی چقدر می تواند چند بعدی باشد پاسخ به این سوالات آسان نیست.
برخی از محققان بر روی گروههای کوچکی از مردم تمرکز میکنند تا بفهمند چه چیزی فرد را شادتر میکند، در حالی که برخی دیگر تصویر بزرگتری از آنچه شادی را در کشورها و ملتها ترویج میکند، بررسی میکنند.
یکی از دانشمندان برجسته ای که هر دو این دیدگاه ها را مطالعه کرده است، اد دینر است. او که پیشگام در روانشناسی مثبت گرا بود، تعریفی پرکاربرد از شادی (به عنوان “بهزیستی ذهنی”) ارائه کرد که در تعداد زیادی از مطالعات و رتبه بندی کشورها دیده می شود. دینر استاد روانشناسی در دانشگاه ویرجینیا و دانشگاه یوتا و دانشمند ارشد سازمان گالوپ است. در ادامه گفتگو با اور ا مطالعه خواهید کرد.
شادی بر عهده جامعه است یا شهروند؟
دینر: البته، هر دو است! به این سوال فکر کنید: آیا سلامت بر عهده دولت است یا فرد؟ البته هر دو هست. دولت باید آب تمیز فراهم کند و بیماری های عفونی را ردیابی کند و داروها را توسعه دهد و غیره – فرد نمی تواند این کارها را انجام دهد. اما فرد باید ورزش کند و خوب غذا بخورد، هنگام رانندگی کمربند ایمنی ببندد و از کشیدن سیگار خودداری کند. دولت می تواند این چیزها را تشویق کند، اما معمولا نمی تواند آنها را به طور مؤثر مطالبه کند، مگر اینکه شهروندان مسئولیتی را بر عهده بگیرند.
اکثر چیزها اینگونه است. مسئولیت هر دو است. اقتصاد نمونه دیگری است. سیاستهای دولت قطعاً میتواند رونق اقتصادی را تقویت کند، اما شهروندان هر یک به تنهایی باید سخت کار کنند و اگر تنبل یا غیرمسئول باشند احتمالاً شکوفا نخواهند شد.
در مورد شادی، می دانیم که خلق و خوی ذاتی یک فرد برای شادی او مهم است. اما رفتارها و انتخاب هایی نیز وجود دارد که افراد انجام می دهند و این اقدامات می تواند بر رفاه آنها تأثیر بگذارد. از جنبه منفی، افراد می توانند خود را با معتاد شدن به مواد مخدر، نگرانی بی مورد همیشه یا انتخاب های بد دیگر ناراضی کنند. از جنبه مثبت، افراد می توانند با دیگران مثبت رفتار کرده و از آنها حمایت کنند، در مجموع اهداف بلندمدتی مهمی داشته باشند که منجر به زندگی معنادارشان شود.
از طرف دیگر، کارهایی که دولت انجام می دهد نیز می تواند بر شادی تأثیر بگذارد. بنابراین یک کلید ساده برای خوشبختی وجود ندارد. از چند جهت می توان به این هدف دست یافت. برخی از مردم استدلال می کنند که مردم باید خود را خوشحال کنند زیرا دولت ها نمی توانند این کار را انجام دهند و این مسئولیت دولت نیست. اما چرا شادی با تحصیل، اقتصاد یا سلامت تفاوت دارد؟ تا حدودی، دولت باید به وظیفه خود عمل کند، هرچند افراد نیز باید اقدام کنند. و سیاست های دولت قطعا می تواند بر شادی تأثیر بگذارد!
سیاست گذاران برای ارتقای رفاه چه می کنند؟
دینر :در حال حاضرکشورهای بیشتری به ارزیابی رفاه شهروندان می پردازند و از راههای متفاوتی برای این منظور بهره میگرفتند. برای مثال، با اندازه گیری رضایت از زندگی و معنای زندگی. این اقدامات میتواند به ما بگوید در یک جامعه چه عواملی باعث افزایش میزان شادی میشوند.
به عنوان مثال، در انگلستان، اکنون چندین میلیارد پوند اضافی توسط دولت به درمان بیماری های روانی اختصاص داده شده است. چرا؟ از آنجایی که مشخص شده بیماری روانی منبع اصلی درد و رنج در بریتانیا است. علاوه بر این، مشخص شده که کمتر از سایر بیماریهای عمده برای درمان بیماریهای روانی هزینه شده است. رنج بسیار زیاد است، اما بودجه بسیار کم است. این موضوع باعث شد که مجلس اولویت های بودجه را تغییر دهد.
می دانیم که برخی از عوامل محیطی مانند آلودگی هوا می توانند رفاه را کاهش دهند و سایر عوامل محیطی مانند پارک ها و فضای سبز می توانند آن را افزایش دهند. دولت ها در حال حاضر بر شاخص های مختلف اجتماعی مانند درآمد و بیکاری، پیشرفت تحصیلی و اقدامات بهداشتی تکیه دارند. اکنون می دانیم که شاخص های بهزیستی روانی-اجتماعی می توانند اطلاعات ارزشمندی را اضافه کنند که به رهبران کمک می کند تا سیاست ها و تصمیمات برنامه ای زیرکانه تری اتخاذ کنند.
برای شاد بودن خوانندگان چه توصیه ای می کنید؟
دینر: هیچ کلید واحدی برای شادی وجود ندارد زیرا عوامل متعددی بر آن تأثیر میگذارند. اما دستور العملی با برخی مواد لازم وجود دارد، مانند روابط اجتماعی حمایتی، معنویت مبتنی بر احساسات مثبت که فرد را به اهداف بزرگتر و مهمتر از خودش پیوند می دهد، احساس ارزشمندی توسط دیگران، و توانایی مقابله با مشکلاتی که همه مردم تجربه می کنند؛از این موارد به شمار می آیند.
ما متوجه شده ایم که همه افراد شاد روابط اجتماعی قوی دارند. این فقط دریافت حمایت از دیگران نیست. شادترین افراد اغلب کسانی هستند که بیشترین تلاش را برای کمک به دیگران و جوامع خود انجام می دهند. به نظر می رسد که شاد کردن دیگران یکی از راه های خوب برای حرکت به سمت شادی شخصی است. احساس اینکه زندگی یک فرد با ارزش و معنادار است نیز برای بهترزیستن مهم است. معنویت می تواند شامل قدردانی، بخشش و تلاش برای کمک به دیگران و بهبود دنیا باشد. به عبارت دیگر، راه رسیدن به خوشبختی لذت جویی نیست، بلکه زندگی اختصاص داده شده به اهداف مهم و افراد دیگر است.
علاوه بر این، مردم باید یاد بگیرند که به درستی در مورد جهان فکر کنند تا بیش از حد دچار استرس نشوند. مردم نباید در ذهن خود از تپه های مشکلات کوه بسازند . برای شاد بودن باید بیشتر اوقات به جنبه روشن رویدادها نگاه کنند. مهم این است که بدانیم می توانیم شادی را انتخاب کنیم و سپس آن را دنبال کنیم و محکوم به ناراحتی نیستیم. برخی از افراد ممکن است برای شاد بودن به کمک دیگران، حتی متخصصان یا مشاوران نیاز داشته باشند. اما همه می توانند به آن برسند.
چه برنامه هایی برای افرادی که می خواهند بهترزیستن را تجربه کنند در دسترس است؟
دینر: روانشناسان مثبت اندیش مداخلات زیادی را برای بهبود شادی افراد در نظر داشته اند. هدف این درمانها نه تنها از بین بردن احساس بدبختی – یا از بین بردن افسردگی – است بلکه همچنین بالا بردن سطح رفاه افراد متوسط نیز مورد توجه است.
ما بهترین روشها را در بستهای به نام ENHANCE قرار دادهایم. هدف ENHANCE آموزش مهارت ها و روش های تفکر به مردم است که آنها را شادتر می کند.
مجموعه ای از درس ها در ENHANCE به افراد کمک می کند تا در مورد ارزش ها، نقاط قوت و اهداف خود فکر کنند و مطمئن شوند که اینها با یکدیگرهمسو هستند. ENHANCE به افراد می آموزد که در تعاملات اجتماعی مثبت تر باشند – برای مثال، با ابراز قدردانی و تمجید بیشتر. با این حال، سایر درسهای ENHANCE به افراد کمک میکند تا با استرس و احساسات منفی مقابله کنند.
ما اکنون مطالعات کاملاً کنترل شده ای را در مورد ENHANCE انجام داده ایم. این دوره حدود 10 هفته طول می کشد تا با توجه به دروسی که افراد افراد آن را می آموزند ؛این آموزشهار رادر زندگی روزمره خود تمرین کنند. آنها یک درس می خوانند و سپس بیرون می روند و آموخته های خود را تمرین می کنند تا یک عادت مثبت ایجاد شود. ما متوجه شدیم که ENHANCE باعث افزایش رضایت مردم از زندگی و لذت بردن از زندگی می شود.
ما همچنین دریافتیم که ENHANCE ممکن است برخی اثرات سلامت جسمانی نیز داشته باشد، حتی اگر هدف آن بهزیستی روانی اجتماعی باشد. به عنوان مثال، پس از ENHANCE، به نظر می رسد افراد روزهای بیماری کمتری دارند و فشار خون پایین تری دارند. آنها همچنین از نظر تفکر و توجه ؛عملکرد شناختی بهتری دارند. بنابراین، نه تنها مداخلات بهزیستی می توانند احساس بهتری در افراد ایجاد کنند، بلکه ممکن است به آنها کمک کنند تا عملکرد مؤثرتری داشته باشند.
برخی از فواید شادی چیست؟
دینر: برای دههها، ما آنچه را که مردم را خوشحال میکند مطالعه کردیم و همچنین معیارهای شادی را ایجاد کردیم و اعتبار این معیارها را آزمایش کردیم. اخیراً ما از خود می پرسیدیم که آیا شادی چیز خوبی است؟ آیا ممکن است شادی در مقایسه با کار و خانواده و مذهب، خودپسندانه و بیهوده باشد؟
ما برعکس را مییابیم: بارها و بارها متوجه میشویم که افراد شاد کسانی هستند که عملکرد مؤثرتری دارند و همچنین به جامعه کمک بیشتری میکنند.
اول، مهم است که شادی را با سرگرمی ساده اشتباه نگیرید – برای مثال، با رفتن به مهمانی ها، ورزش کردن، و شرکت در فعالیت های اوقات فراغت؛راههای شاد زیستن اند. منابع عمیق و طولانی مدت شادی به موضوعی کمک می کند که ما آن را شادی پایدار می نامیم. یعنی این حالت پایدار است، وفقط لحظه ای نیست. تأثیرات شادی پایدار چیست؟ آیا آنها مطلوب هستند یا مردم را به سمت تنبلی، بی توجهی به مشکلات جهانی و بی اطلاعی از چیزهای مهم زندگی سوق می دهند؟
با نگاهی به نتایج، متوجه میشویم که شادی پایدار منجر به موارد زیر میشود:
سلامتی و طول عمر بیشتر: افراد شاد بیشتر عمر می کنند و سلامت بهتری را تجربه می کنند.
عملکرد کاری برتر به ویژه شهروندی سازمانی.
روابط اجتماعی حمایتکنندهتر – برای مثال، احتمال طلاق کمتر.
شهروندی بهتر و رفتارهای دارای«منافع اجتماعی» بیشتر – برای مثال، احتمال کمک به دیگران، داوطلب شدن یا اهدای پول به خیریه.
سلامت روان و انعطافپذیری بهتر در مواجهه با رویدادهای استرسزا – برای مثال، کمتر احتمال دارد از مشکلات سلامت روانی مانند افسردگی رنج ببرد و احتمال بازگشت پس از اتفاق بد بیشتر است.
در هر حال مزایای شادی پایدار گسترده و مهم است. نمی توان آنها را نادیده گرفت. افراد شاد نه تنها احساس بهتری دارند، بلکه در دستیابی به چیزهایی که برای آن ارزش قائل هستیم بهتر عمل می کنند. به جامعه کمک می کنند. آنها به اطرافیان خود کمک می کنند تا آنها هم زندگی باکیفیتی داشته باشند. افراد شاد افراد بی توجه و خودخواه نیستند. آنها انرژی و تمایل دارند که به اندازه یا بیشتر از دیگران روی مشکلات اجتماعی کار کنند.
آیا تفاوت فرهنگی در نحوه تعریف شادی توسط مردم وجود دارد؟
دینر: در یک سطح، شادی در همه فرهنگ ها و برای همه افراد یکسان است. زمانی اتفاق میافتد که مردم باور کنند زندگیشان خوب پیش میرود و لحظه به لحظه احساس خوبی دارند. تجارب آنها عمدتاً مثبت است. در همه فرهنگها، مردم میخواهند زندگیشان رضایتبخش و ارزشمند باشد. در همه فرهنگ ها، مردم ترجیح می دهند به جای عصبانیت یا افسردگی احساس رضایت یا شادی کنند. بنابراین در این سطح، همه ما بسیار شبیه هم هستیم.
با این حال باید این نکته مهم رادر نظر داشت که آنچه باعث شادی می شود از فردی به فرد دیگر و از فرهنگی به فرهنگی دیگر تا حدودی متفاوت است. همچنین اگرچه اکثر مردم خواهان روابط اجتماعی قوی و حمایتی هستند، شکل این روابط متفاوت است. ممکن است یک نفر دوستان متعددی بخواهد، در حالی که شخص دیگر فقط چند دوست صمیمی می خواهد. برخی از افراد می خواهند ازدواج کنند. دیگران نمی کنند. در میان فرهنگها، ما شاهد تغییراتی در نحوه تعامل افراد با دیگران هستیم و پیروی از هنجارهای فرهنگ خود معمولاً در ایجاد شادی مؤثرتر از نادیده گرفتن آن باورها است. در برخی از فرهنگ ها، عبادت مذهبی ممکن است یک راه اجتماعی برای مردم فراهم کند، در حالی که در فرهنگ دیگر دوستان آنها ممکن است همسایگان یا همکارانشان باشند.
ما تا حد زیادی می دانیم که در چه مواردی در علل رفاه در سراسر جهان تفاوت وجود دارد. به عنوان مثال، در فرهنگ های فردگرایانه مانند ایالات متحده آمریکا، داشتن عزت نفس بالا با شادی همراه است. در فرهنگهای دیگر، استرس بیشتری برای هماهنگی با گروه وجود دارد. در این جوامع، عزت نفس یا بزرگ اندیشی نسبت به خود، ارتباطی با شادی ندارد. در برخی از فرهنگ ها، شادی به عنوان هیجان و عمل تجربه می شود، در حالی که در فرهنگ های دیگر به عنوان آرامش و رضایت تجربه می شود. این تفاوتهای فرهنگی جذاب و مهم هستند، اما نباید از این واقعیت غافل شویم که در این تجربه، نکات کلی نیز وجود دارد. به عنوان مثال، در همه جا مردم می خواهند نیازهای ذاتی خود برای غذا، حمایت اجتماعی و سرپناه برآورده شود.
ترجمه:احسان محرابی
گروه گزارش