“آژنگ نیوز”:زراعت در ایران باستان ،دارای قدمت بسیار زیادی است. تصویری که یونانیان و رومیان از ایرانیان به دست می دهند و آنان را ملتی درنده خو و جنگاورانی سرسخت فرا می نمایند با باوری دیگر که ایرانیان را خداوندان گذشته هنر زندگی پاک و پیراسته، خوراکیهای تجملی و به ویژه خوراک شناسان بی مانند می شناسد تفاوت بسیار دارد.
تصویری که یونانیان و رومیان از ایرانیان به دست می دهند و آنان را ملتی درنده خو و جنگاورانی سرسخت فرا می نمایند با باوری دیگر که ایرانیان را خداوندان گذشته هنر زندگی پاک و پیراسته، خوراکیهای تجملی و به ویژه خوراک شناسان بی مانند می شناسد تفاوت بسیار دارد.
گزنفون که در تماس با زندگی ایرانیان تجربه دست اول داشته ظرافتهایی را که ایرانیاندر آشپزی به کار می بردند یادآور می شود، و از متنی پهلوی به نام «شاه خسرو و پیشخدمتان» میدانیم که مطالعه در شناخت خوراکهای نیکوبخشی از تعالیم و تربیت عمومی جوانان ایرانی بوده است. کتاب آشپزی رومیان نوشته ایکیوسا دستور پختن گوشت بزغاله یا بره به شیوه پارتی» را برای ما حفظ کرده است؛ تفاله فلفل، سداب، پیاز، آلوچه بی هسته و مقدار اندکی انقوزه برخی از ادویه ای بود که می بایست در این خوراکی به کار رود.
خوراکی دیگر در کتاب اپیکیوس «جوجه به روش پارتی است که بی گمان بیشتر طعم و مزه بسیار مطبوع خود را از انقوزه می گیرد.
انقوزه که آشکارا یک چنین نقش مهمی در آشپزی ایرانی داشته صمغی است که با وجود بوی نامطبوعی که از نامهای بی ادبانه گوناگونش به مشام می رسد بهای گرانی داشته است. رومیان آن را از ایران گرفتند و نام Laser Part kicumn یا vcl Parthium Laser Cyrenaicumدادند.
نام اخیر به این حقیقت اشاره دارد کهSilphicum سیرنائیک که روزگاری مشهور و تولید اصلی این سرزمین بود در دوره رومیان بسیار نایاب شده بود، اما تولید ایران در دوره پارتیان چندان مرغوب بود که به عنوان جانشین محصول سرنائیک پذیرفته شده بود. در کتب اقرابا دین هنوز از انقوزه در میان داروها نام میرود، اما بانتن کاربرد دارویی برای آن تحولی بوده که در دوره های اخیر پیدا شده است.
اما ریواس که امروزه خوراکی لذیذ به شمار می آید، در دوره باستان و سده های میانه تنها برای خواص دارویی آن ارزش داشت. این گیاه در سده های یکم و دوم میلادی در جهان یونائی۔ رومی شناخته شد. ریواس مستقیما از ایران نیامده، بلکه از «فراسوی بوسفوروس»، یعنی بخشی از جهانی که ایران به ویژه در آنجا نفوذ راسخ و نیرومندی داشت آمده است. نام یونانی و روی ریواس (rha rheon و غیره) نام بومی آن را بازمی تابد (به فارسی میانه revas).
انقوزه و ریواس تنها گیاهان زراعتی نبودند که رومیان آنها را از ایران به جهان غرب آوردند.
پلینی می گوید که یونانیان بهترین نوع گردو را Persicum مینامیدند؛ رومیان کشت آن را در سراسر اروپا گسترش دادند
پسته ایرانی در دوره یونانی مآبی بر یونانیان شناخته شد، اما کشت آن در ایتالیا نخستین بار در سده یکم میلادی انجام گرفت. اگر چند این درخت و میوه آن هنوز به نام ایرانی (پسته کنونی) خود خوانده می شود، اما گویا نه مستقیما، بلکه از طریق خاور نزدیک به ایتالیا آورده شد.
دو میوه ای که آوردن آنها به جهان غرب اثر دیرپایی گذاشته زردآلو و هلو بود. این دو درخت میوه هردو خاستگاه چینی داشتند و بر یونانیان ناشناخته بودند. رومیان از طریق ایرانیان به وجود آنها پی بردند و از ایران و ارمنستان ایران گرفته در غرب رواج دادند. و در باره آشناسازی غربیان به هلو به ویژه آگاهی فراوان داریم، پلینی می گوید، « چنانکه نام هلو (Persica) نشان میدهد بر مردم آسیای صغیر و یونان بیگانه و ناآشنا بود. و از ایران آورده شده.
در آن روزگار درخت هلو برای مردم ایتالیا درختی نورسیده بود؛ و هیچ میوه ای را به گرانی هلو نمی فروختند. چندان نگذشت که انواع گوناگونی از این میوه پرورش دادند و با پیوند زدن آن به درختان دیگر گونه های تازه ای از آن به دست آوردند. یونانیان این درخت را Melea Persike می خواندند، اما گالن در سدۀ دوم میلادی یادآور گردید که این نام کوتاه شده به صورت Persike درآمد. در زبان لاتین نیز همان واقعه پیش آمد. نام کنونی هلو در بیشتر زبانهای اروپایی یادآور ریشه ایرانی آن است“.
گزارشهایی که در باره آوردن درخت زردآلوا به غرب که می گویند از طریق ارمنستان بوده است طول و تفصیل چندانی ندارد. گالن می گوید که نسلهای گذشته زردآلو را نمی شناختند؛ در روزگار او این درخت و میوه آن را pekokkolov ” می خواندند که واژه لاتینی Praecocium به معنی «زود رس» است.
تازیان کشت این درخت و نام لاتینی مشخص آن را از بیزانسها (برتوق) و مردم اروپای غربی از تازیان گرفتند و نام کنونی آن در اروپای غربی (abricotiapricot و غیره) که نام لاتینی اصلی آن را با حرف تعریف معین عربی درآمیخته آشکارا تاریخ پیچ در پیچ این میوه را باز می تابد.اما فندق از غرب به ایران آمد و هنوز نام خارجی خود لندن” را (movilk67) نگه داشته است. چون ایرانیان احتمالا صفتی یونانی را برای اشاره به نواحی پونتیک که به امپراتوری آنها تعلق داشته به کار نمی برد ند، از این روی فندق و نام آن می بایست از طریق واسطه های ارمنی یا عرب به آنها رسیده است.
گزارش از : شاهین رهنورد واقف
گروه تاریخ