“آژنگ نیوز”:شیوه های خوردن خوراک درایران باستان چگونه بوده است؟در این خصوص در کتیبه شاپور سکانشاه، متعلق به سال هجدهم پادشاهی شاپور دوم ساسانی، اصطلاح «نان خوردن» به معنای خوردن خوراک آمده است.
به هر وعده خوراک خوردن pih می گفتند و نیز چاشت و شام به معنای وعده های خوراک خوردن است «سور»در اصل به معنای خوراک بامدادی. بقایای آداب «باژنان خوردن» و ضرورت شستن دست و دهان به هنگام خوردن نان در فرهنگ ایرانی برجای مانده است؛ همچنین اصطلاح نوش جان، فارسی، از اصل anos u xwas’ (نوش و خوش) دوران میانه است. فهرست بلندی از صورت خواربار و لوازم آشپزی در ضیافت های روزانه شاهان هخامنشی نقل شده است.
خدمتگران سفره بزرگان، پیش از ایستادن در حضور، مقرر بود که سر و تن بشویند و جام پاکیزه بپوشند. انتظار می رود که چنین آدابی بر سر هر «سفره و سور ستبر»؛ به ویژه در جشن هایی چون گاهنبارها و مهرگان تداوم یافته باشد. احتمالا سورسخن را باید سخنرانی و خطابه بر سر چنین سفره بزم (bazm) و میهمانی (xwaran mehmanih) و جشنی دانست و دنباله آن را تا شعر منوچهری: «به جوش اندرون دیگ بهمنجه» دید.
در کارنامه اردشیر بابکان، دو صحنه از خوراک خوردن شاه می آید: یکی پست و جام آب سرد، که زن شاه پس از بازگشت شاه از شکار به او تعارف می کند و دیگری بره بریان بر سفره چاشت اردشیر در کنار در هفتواد، که سواران کرم با تردستی و عیاری تیری بر آن می افکنند و شاه را به مرگ تهدید می کنند. همچنین در جای دیگر، شاه به «یشتن درون» و خوردن خوراک دعوت می شود.
همچنین به نظر می رسد که معمولا سفره های همانند سفره ارداویرافنامه، با نام خداوند و سپاس یزدان گسترده و خوراک بر سر آنها با آداب ویژه خورده می شده و با گفتن سپاس ایزد نیز به پایان می رسیده است. پسند ظریف و نظر درویشان ایرانی که «تره دشتی»، یعنی سبزی صحرایی و خوراک ساده گیاهی و شیر را برتری میداده اند، از فراسوی تشریفات سفره های پرشکوه و آداب سنجیده و پیچیده آن نمایان بوده است و همچنین به رونق سفره های ساده هم می اندیشیده اند و در آراستگی خوانهای کوچک و پررواج خانه های عادی با همان خوراک های رنگارنگ کوشا بوده اند که بقایای آن هنوز بر سر سفره های ایرانی به صورت تنوع و رنگ به چشم می خورد.
گروه تاریخ