“آژنگ نیوز”:نگاهی به زندگی کودکان در طول تاریخ و تحولات صورت گرفته در زندگی آنها یکی از روشهای مناسب برای آگاهی از تغییرات رویداده درزتدگی جوامع است.اغلب اوقات ما به شیوه زندگی امروزمان نگاه می کنیم، اماگذشته را بر اساس فناوری حاکم بر زندگی امروز مان ارزیابی می کنیم. مثلامی پرسیم: زندگی بدون اتومبیل یا چراغ برق یا آب لوله کشی چگونه باید باشد.یا زمانی که یخچال، ماشین لباسشویی، رادیو، تلویزیون یا فیلم . کامپیوتر، سی دی، تلفن همراه یا کارت اعتباری نبود زندگی چگونه سپری میشد.اما اگر میخواهیم به صورت دقیق تر به گذشته آگاهی پیدا کنیم، یکی از بهترین روشها این است که ببینیم زندگی کودکان چقدر تغییر یافته است؟
یعنی باید ببینیم افراد در هر سنی چگونه با آنچه در اطراف خود داشتند، سازگار شدند. برای کودکان، بهترین مکان برای شروع این است که به خانه خود نگاه کنند. کودکانی که در زمان حاکمیت کشاورزی زندگی میکردند، اکثر خانوادهها باید تقریباً تمام نیازهای خود را تامین میکردند. بنا براین کودکان در سنین پایین یاد میگرفتند که به بقای خانواده کمک کنند. اکثر کشاورزان در مزارعی زندگی میکردند که بیشتر غذای خود را تهیه میکردند و بچهها عضو مهمی از تیم خانواده شدند. آنها تخمها جمع میکردند، در باغ کار میکردند، چوب و آب حمل میکردند و شاید از برادران و خواهران کوچکتر مراقبت میکردند. وقتی دختران بزرگتر شدند، آشپزی، خیاطی، نگهداری غذا برای زمستان، شستن و رسیدگی به بیماران را آموختند. پسران در امور دام، کاشت و برداشت، شکار و نگهداری ساختمان ها و حصارها به پدر خود کمک می کردند. فرصت های آنها برای تحصیل محدود به هر مدرسه ای بود که در نزدیکی آنها واقع شده بود. وقتی در مزرعه تقاضاهای زیادی برای کمک آنها وجود داشت، مانند هنگام چیدن گندم وجو، پسران بزرگتر به ویژه در خانه کمک می کردند و تنها زمانی که کاری در خانواده نداشتند می توانستند به مدرسه بروند.
اما کودکان ساکن در شهر معمولاً از همتایان ساکنشان در روستاها وضعیت بهتری داشت. بسیاری از شهرها در سالهای کمی قبل یا بعد از دوره پهلوی سیستمهای الکتریکی نصب کردند که چراغهای برق، لوازم خانگی و سایر امکانات را به ارمغان آورد. بچه های شهر به احتمال زیاد فرصت حضور در دبیرستان ها و شرکت در فعالیت های مدرسه مانند موسیقی و ورزش را داشتند. خودروها تغییرات بزرگی را در زندگی کودکان هم در مزرعه و هم در شهر ایجاد کردند. بچه های مزرعه می توانستند راحت تر به مدرسه بروند و به خانه برگردند و خانواده های آنها چندان منزوی نبودند. برای همه خانوادهها سفر به شهرهای همسایه ، برای سرگرمی و خرید آسانترشد. خانوادهها بهجای تولید مقدار زیادی از غذا و پوشاک خود، میتوانستند کالاهای بیشتری را از فروشگاههای محلی خریداری کنند و اعضای خانواده از جمله فرزندان را از مسئولیتهای وقتگیر خلاص کنند، اما این وضعیت،آنها را بیشتر به درآمد پدر وابسته میکرد. اختراع رایانهها، اینترنت و تلفنهای همراه فرصتهای زیادی را برای همه افراد خانواده ایجاد کرد و کودکان میتوانستند با دوستان و دنیای بیرون به روشهایی ارتباط برقرار کنند که خانوادههای پیشگام تصورش را هم نمیکردند.
اسباب بازی، و فرهنگ
اسباب بازی ها و بازی های کودکان نیز با گذشت زمان تغییر کردند. در روزهای اولیه، اکثر خانواده های ساکنان روستا در مزرعه، با برادران و خواهرانشان با یکدیگر بازی می کردند. اغلب آنها برای بازیهای خود، اسباببازیهایشان را هم خودشان میساختند. آنها در هوای خوب در بیرون از خانه بازی می کردند .
البته زمانی که وقت خالی و زمان فراغت از کار داشتند. در طول قرن بیستم، صنایعی رشد کردند که منحصراً به سرگرمی کودکان اختصاص داشت. امروزه میتوانید بازیها، تجهیزات ورزشی گرانقیمت، غذاهایی مانند غلات صبحانه و میانوعدههایی را که مخصوصاً برای کودکان خردسال به بازار عرضه میشوند، بخرید یا نمایشهای تلویزیونی یا فیلمهایی را که برای بینندگان جوان ساخته شدهاند تماشا کنید. مدارس گسترش یافتند و در این مراکز آموزشی کودکان تا سن ۱۶ سالگی یا فارغ التحصیلی حضورداشتند. امروزه تعداد بیشتری از جوانان در دانشگاه تحصیل می کنند.
در قدیم وقتی درخانهها ،مردم مقدار زیادی از آنچه را که برای زنده ماندن نیاز داشتند تولید میکردند، خانوادههای پرجمعیت با ۸ تا ۱۰ کودک یا حتی بیشتر وجود داشت.اما زمانی که خانواده های بیشتری شروع به زندگی در شهرها کردند و خانواده ها نیاز داشتند آنچه را که میخواهند خریداری کنند، خانواده های کوچکتر با ۲ تا ۳ فرزند عادی شدند.
در مجموع زندگی کودکان منعکس کننده فرصت ها و فرهنگی بود که در آن زندگی می کردند. با تغییر فرهنگ، به ویژه با فناوری های جدید، خانواده ها با شرایط جدید سازگار شدند و دوران کودکی تغییر کرد. زندگی کودکان امروزی بسیار متفاوت از اجداد پیشگام ما است، همانطور که نوه های کودکان امروزی به گذشته نگاه می کنند و از چیزهایی که ما «بدون آن زندگی می کردیم» شگفت زده می شوند.
نویسنده:حسن محرابی
گروه تاریخ