به گزارش “آژنگ نیوز”شواهد باستانشناختی نشان می دهند که آریاییان ایرانی پس از گذشتن از کوههای کوپت داغ نخست به استانهای خراسان و سیستان امروز وارد شده و سپس گروهی از ایشان از سمنان که راه باریک میان البرز و دشت کویر بود به نیمه غربی ایران آمدند. ناحیه ای که این آریاییان در آن مستقر شده و با ساکنان غیرایرانی اش آمیختند از غرب به کوههای زاگرس، از شمال به کوههای البرز، و از شرق به دشت کویر محدود میشد و از جنوب به دره زاینده رود میرسید. پس از این، گروههای دیگری از آریاییان ایرانی در غرب و پایین این محدوده ساکن شدند که با توجه به مرکزیت محدوده یاد شده(ماد به معنای مرکز و میانه)، نام هایی مانند «پارسه» و «پارسو» و «پارت» بر ایرانیان ساکن سرزمین های اطراف ماد نهاده شد. بنابراین مرکز محل استقرار آریاییان، «ماد» نام گرفت.
محدوده «ماد» امروزه مثلثی میان شهرهای همدان، ری، و اصفهان را در بر می گیرد که ضلع شمالی آن را میتوان قافلانکوه و سپیدرود و ضلع غربی آن را میتوان تیغه کوههای الوند (جدا کننده شهرهای همدان و نهاوند) به شمار آورد.
تمام گروه های یاد شده، چه آنهایی که در خراسان و سیستان آینده حضور داشتند و چه آنهایی که در مرکز ایران «ماد» قرار گرفتند و چه گروه هایی که به غرب مهاجرت کردند، هویت قومی شان آریایی یا ایرانی (ایرانی باستان Airya و Ariya) بود. نامهای دیگر مانند ماد، پارثوا، پارسوا، پتشخوار، پارس و…. تماما نشان دهنده محدوده جغرافیایی بودند و نه اقوامی جدا. بنابراین، ماد هایی که تاریخ از ایشان نام میبرد ساکنان ایرانی تبار این ناحیه بودند که توانستند دولتی در غرب ایران و شرق آناتولی تاسیس کنند.
این دولت را نخستین دولت شناخته شده ایرانی به شمار می آورند که امری درست است ولی باید به یاد داشت که ماد بیشتر مجموعه ای از قبایل و دولت های محلی بود که گرد یک هدف متحد میشدند تا یک دولت منسجم مانند آشور یا شاهنشاهی هخامنشی باشند و خود عبارت ماد هم نام یک سرزمین بود نه نام یک قوم یا کشور.
به لطف شرق شناسی ناپخته و سیاست زده قرن نوزدهم، این پرسش که مادهای تاریخی که بودند و چه پیوندی با کردهای امروز داشتند شاید از کلیدی ترین پرسش های کردشناسی باشد.
پاسخ با نگاه به نوشته های تاریخی به دست می آید، مانند نوشتههای آشوری که در آنها ماد در غرب به استانهای همدان و زنجان و قزوین میرسد و یا نوشته های هلنی که در آنها قبایل مادی در چارچوب مثلث یادشده جا داده شده اند.
بنابراین، ماد راستین و جایگاه مادهای تاریخی همین بخش می باشد. اما در دوران هخامنشی، سرزمینهای دیگر اطراف ماد که پیشتر وابسته به این دولت بودند (و پروسه ایرانی شدنشان به انجام رسیده بود) در دستگاه تقسیمات کشوری این شاهنشاهی، به ساتراپی ماد ضمیمه شدند. پس از آن، ماد راستین را «ماد بزرگ» و بخشهای وابسته به ماد را «ماد کوچک» می خواندند. در آینده دستگاه های اداری سلوکیان، اشکانیان، ساسانیان، و خلافت اسلامی تقریبا همین سنت را ادامه می دهند و ماد بزرگ را ماد و ماه و سپس جبل و عراق عجم نامیدند.
این نواحی بخشی از خاک ماد نبودند و بعدها به دولت ماد پیوستند و بنابراین گاه بخشی از ساتراپی ماد به شمار می آمدند. با این همه، این نواحی بسته به دولت های گوناگون در واحد های گوناگون تقسیمات کشوری قرار می گرفتند.
در دوران ساسانی، این ناحیه که تقریبا برابر با کوههای البرز و جلگه شمال آن است «پَتِشخوار» یا «پَرِشخوار» نام داشت، یک استان جداگانه بود که در دوران اسلامی به بخشهایی مانند قومش، تبرستان، دیلم و گیلان تقسیم شد.
ناحیه گرگان یا ورکانه هم بعدها به دولت ماد پیوست و شواهد غیر مستقیم حاکی از آن اند که در تقسیمات کشوری هخامنشی گاهی با آن بعنوان بخشی از ماد، پرثوه، یا یک ساتراپی جدا رفتار شده است.
گروه تاریخ