“آژنگ نیوز”:الکساندر گراهام بل در ۳ مارس ۱۸۴۷میلادی در خانواده الکساندر ملویل بل و الیزا گریس سیموندز بل در ادینبورگ اسکاتلند به دنیا آمد. او دو برادر به نامهای ملویل جیمز بل و ادوارد چارلز بل داشت که هر دو بر اثر سل مردند. او که به سادگی با نام «الکساندر بل» به دنیا آمد، در سن ۱۰ سالگی به پدرش التماس کرد که نامی مانند دو برادرش برای او بگذارد. در یازدهمین سالگرد تولدش، پدرش آرزویش را برآورده کرد و به او اجازه داد نام میانی «گراهام» را که به احترام الکساندر گراهام، دوست خانوادگی انتخاب شده بود، انتخاب کند.
در سال ۱۸۶۴، بل به همراه برادر بزرگترش ملویل در دانشگاه ادینبورگ تحصیل میکرد. در سال ۱۸۶۵، خانواده بل به لندن، درانگلستان نقل مکان کردند، جایی که در سال ۱۸۶۸، الکساندر امتحانات ورودی کالج دانشگاه لندن را گذراند. بل از دوران کودکی در زمینه مطالعه صدا و شنوایی فعالیت میکرد. مادرش در سن ۱۲ سالگی شنوایی خود را از دست داده بود و پدر، عمو و پدربزرگش مسئول فن بیان بودند و گفتار درمانی برای ناشنوایان تدریس می کردند. همه میدانستند که بل پس از اتمام کالج راه خانواده را ادامه خواهد داد. با این حال، پس از مرگ برادرانش (هر دو بر اثر سل) او در سال ۱۸۷۰ از کالج کنارهگیری کرد و به همراه خانوادهاش به کانادا مهاجرت کرد. در سال ۱۸۷۱، در سن ۲۴ سالگی، بل به ایالات متحده مهاجرت کرد، جایی که در مدرسه ناشنوایان بوستون، مدرسه ناشنوایان کلارک در نورث همپتون، ماساچوست، و در مدرسه ناشنوایان آمریکایی در هارتفورد، کانکتیکات تدریس کرد.
در اوایل سال ۱۸۷۲، بل با گاردینر گرین هابارد، وکیل بوستون، که یکی از حامیان مالی اصلی (که بعدا پدرهمسرش شد)ملاقات کرد. در سال ۱۸۷۳، او شروع به کار با دختر ۱۵ ساله هابارد، میبل هوبارد کرد، که شنوایی خود را در سن ۵ سالگی پس از دچار شدن به بیماری و بر اثر مخملک از دست داده بود. با وجود تقریباً ۱۰ سال اختلاف سنی، الکساندر و میبل عاشق یکدیگر شدند و در ۱۱ ژوئیه ۱۸۷۷، چند روز پس از تأسیس شرکت تلفن بل توسط الکساندر، ازدواج کردند.این زوج صاحب چهار فرزند، دختران السی، ماریان و دو پسر شدند که در دوران نوزادی فوت کردند.
در اکتبر ۱۸۷۲، بل مدرسه فیزیولوژی صوتی و مکانیک گفتار خود را در بوستون افتتاح کرد. یکی از شاگردان او هلن کلر جوان بود. کلر که قادر به شنیدن، دیدن یا صحبت کردن نبود، بعداً بل را به خاطر وقف زندگی خود برای کمک به ناشنوایان برای شکستن “سکوت غیرانسانی که جدا می کند و بیگانه می کند” تحسین کرد.
مسیر بل از تلگراف تا تلفن
هم تلگراف و هم تلفن با انتقال سیگنال های الکتریکی از طریق سیم کار می کنند و موفقیت بل با تلفن نتیجه مستقیم تلاش های او برای بهبود تلگراف بود. وقتی او شروع به آزمایش سیگنال های الکتریکی کرد، تلگراف برای حدود ۳۰ سال یک وسیله ارتباطی ثابت بود. اگرچه تلگراف یک سیستم بسیار موفق بود، اما اساساً محدود به دریافت و ارسال یک پیام در یک زمان بود.
دانش گسترده بل از ماهیت صدا، او را قادر ساخت تا امکان انتقال پیام های متعدد از طریق یک سیم را به طور همزمان تصور کند. اگرچه ایده «تلگراف چندگانه» برای مدتی وجود داشت، اما هیچ کس نتوانسته بود آن را کامل کند.
بین سالهای ۱۸۷۳ و ۱۸۷۴، بل با حمایت مالی توماس سندرز و پدرزن آیندهاش، گاردینر هوبارد، بر روی «تلگراف هارمونیک» خود کار کرد، بر این اصل که که نت ها یا سیگنال ها در زیر و بم متفاوت هستند. در طول کارش بر روی تلگراف هارمونیک بود که علاقه بل به سمت ایده ای رادیکال تر سوق یافت.به نظر بل، این امکان وجود داشت که نه فقط نقاط و خطوط تلگراف، بلکه خود صدای انسان نیز از طریق سیم منتقل شود.
سندرز و هابارد با نگرانی از اینکه این انحراف علاقه باعث کندی کار بل بر روی تلگراف هارمونیکی میشوند که بودجه آنها را تامین میکردند، توماس آ. واتسون، یک برقکار ماهر را استخدام کردند تا بل را در مسیر خود نگه دارد. با این حال، از آنجا که واتسون به ایدههای بل برای انتقال صدا ایمان داشت، این دو مرد موافقت کردند که با بل در ارائه ایدهها و واتسون کار الکتریکی لازم برای تحقق ایدههای بل را انجام دهند.
تا اکتبر ۱۸۷۴، تحقیقات بل به حدی پیشرفت کرد که او میتوانست پدرشوهرش را در مورد احتمال بهره گیری ازتلگراف به نحو متعدد و متتنوع مطلع کند.
هوبارد که مدتها از کنترل مطلق شرکت تلگراف وسترن یونیون ناراضی بود، فوراً پتانسیل شکستن چنین انحصاری را دید و به بل حمایت مالی لازم را داد.
بل به کار خود بر روی تلگراف چندگانه ادامه داد، اما به هابارد نگفت که او و واتسون نیز در حال ساخت دستگاهی هستند که گفتار را به صورت الکتریکی منتقل می کند. در حالی که واتسون به اصرار هوبارد و سایر حامیان روی تلگراف هارمونیک کار می کرد، بل در مارس ۱۸۷۵ مخفیانه با جوزف هنری، مدیر موسسه اسمیتسونیان، که به ایده های بل برای تلفن گوش داد و سخنان تشویق کننده ای ارائه کرد، ملاقات کرد. بل و واتسون با تحریک نظر مثبت هنری، به کار خود ادامه دادند.
در ژوئن ۱۸۷۵، هدف از ایجاد دستگاهی که گفتار را به صورت الکتریکی منتقل می کرد، در شرف تحقق بود. آنها ثابت کرده بودند که تن های مختلف قدرت جریان الکتریکی در یک سیم را تغییر می دهد. برای دستیابی به موفقیت، آنها فقط به ساخت یک فرستنده کار با غشایی که قادر به تغییر جریان های الکترونیکی و گیرنده ای باشد که این تغییرات در فرکانس های شنیداری را بازتولید کند، نیاز داشتند.
بل و واتسون در ۲ژوئن ۱۸۷۵ هنگام آزمایش با تلگراف هارمونیک خود دریافتند که صدا می تواند از طریق یک سیم منتقل شود. این یک کشف کاملا تصادفی بود.
در ۷مارس ۱۸۷۶، اداره ثبت اختراع ایالات متحده، ثبت اختراع بل شماره ۱۷۴۴۶۵ را صادر کرد که شامل روش و دستگاه انتقال صداهای صوتی یا سایر صداها از طریق تلگراف … با ایجاد موج های الکتریکی، شبیه به ارتعاشات هوا است. همراه با آواز مذکور یا صدای دیگر.»
در ۱۰ مارس ۱۸۷۶، سه روز پس از ثبت اختراع، بل موفق شد تلفن خود را به کار بیاندازد. بل این لحظه تاریخی را در دفتر یادداشت خود بازگو کرد:
“سپس من جمله زیر را به درون [گوشی] فریاد زدم: “آقای واتسون، بیا اینجا – من می خواهم شما را ببینم.” او خوشحالی نزد من آمد و اعلام کرد که حرف من را شنیده و فهمیده است.»
آقای واتسون با شنیدن صدای بل از طریق سیم، اولین تماس تلفنی را دریافت کرده بود.
بل که همیشه تاجری زیرک بود، از هر فرصتی استفاده میکرد تا به مردم نشان دهد تلفنش چه کاری می تواند انجام دهد. امپراتور برزیل،پس از مشاهده این دستگاه در نمایشگاه صد ساله ۱۸۷۶ در فیلادلفیا، فریاد زد: “خدای من، صحبت می کند.در ۹ ژوئیه ۱۸۷۷، شرکت تلفن بل سازماندهی شد و امپراتور دوم برزیل اولین کسی بود که سهام را خریداری کرد. یکی از اولین تلفن ها در یک اقامتگاه خصوصی در کاخ پتروپولیس در دوم پدرو نصب شد.
در ۲۵ ژانویه ۱۹۱۵، بل با موفقیت اولین تماس تلفنی بین قاره ای را انجام داد. در شهر نیویورک، بل با بلندگوی تلفن صحبت کرد و درخواست معروف خود را تکرار کرد: «آقای. واتسون بیا اینجا من تو را می خواهم.” آقای واتسون از سانفرانسیسکو، کالیفرنیا، در فاصله ۳۴۰۰ مایلی (۵۵۰۰ کیلومتری) پاسخ داد: “الان پنج روز طول می کشد تا به آنجا برسم!”
سایر تحقیقات و اختراعات
کنجکاوی الکساندر گراهام بل همچنین باعث شد که او در بخشهای متعدد علم دانش در حوزه ناشنوایان فعالیت میکرد. در سال ۱۸۸۳، او دادههایی را به آکادمی ملی علوم ارائه کرد که نشان میداد والدین ناشنوای مادرزادی احتمال بیشتری برای تولید فرزندان ناشنوا دارند و به طور آزمایشی پیشنهاد کرد که افراد ناشنوا نباید اجازه داشته باشند با یکدیگر ازدواج کنند.
مرگ
بل به دلیل عوارض ناشی از دیابت و کم خونی در ۲ آگوست ۱۹۲۲ در ملک خود در کیپ برتون، نوا اسکوشیا، در سن ۷۵ سالگی درگذشت. او در ۴ آگوست ۱۹۲۲ در بالای کوه، در ملک خود مشرف بر دریاچه “براسد “به خاک سپرده شد. با پایان یافتن مراسم خاکسپاری، تمام بیش از ۱۴ میلیون تلفن در آن زمان در ایالات متحده برای یک دقیقه خاموش شدند.
اختراع تلفن توسط بل، برای اولین بار امکان برقراری ارتباط صوتی آنی و از راه دور بین افراد، صنایع و دولت ها را فراهم کرد. امروزه بیش از ۴ میلیارد نفر در سراسر جهان هر روز از تلفن استفاده میکنند، چه مدلهای تلفن ثابت متصل به سیم بر اساس طرح اصلی بل یا تلفنهای هوشمند بیسیم.
بل ماهها قبل از مرگش در سال ۱۹۲۲ به خبرنگاری گفته بود: «در هیچ فردی که به مشاهده ادامه میدهد، آنچه را که مشاهده میکند به خاطر میآورد، و به دنبال پاسخ برای چگونه و چراییهای بیوقفهاش درباره چیزها است، هیچ وقت مشکل کند ذهنی وجود ندارد.»
مترجم:علی محرابی
گروه تاریخ