“آژنگ نیوز”:جان سالیسبوری در حدود سال ۱۱۲۰ میلادی در خانواده ای غیر اشرافی در سالزبری انگلستان متولد شد. جان پس از انجام تحصیلات گسترده در فرانسه، به انگلستان بازگشت و در آنجا به عنوان منشی اسقف اعظم کانتربری منصوب شد. او در این نقش پرافتخار با قدرتمندترین افراد دولت انگلیس تقابل و تعامل داشت. جان در طول زندگی خود مشاغل گوناگونی داشت: او شاعر، معلم اخلاق ، مربی آموزشی  و فیلسوف بود. او به عنوان یکی از تحصیلکرده ترین مردان زمان خود شناخته شده بود.

سالیسبوری۴ - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

جان زمانی که از روش‌های پادشاه هنری دوم برای جمع‌آوری کمک‌های مالی برای جنگ علیه فرانسوی‌ها انتقاد کرد، تبدیل به یک شخصیت بحث‌برانگیز شد. به منظور تشکیل ارتش، هنری دوم به طور نامتناسبی از اموال کلیسا مالیات می گرفت. جان مدافع سرسخت آزادی های سنتی کلیسا، از جمله معافیت آن از برخی مالیات ها بود. در پاسخ به اقدامات پادشاه، جان کتابی با عنوان پولیکراتیکوس نوشت، کلمه ای تازه ابداع شده که تقریباً از یونانی به عنوان «کتاب استیتمن» ترجمه می شود. در پولیکراتیکوس، جان درباره موضوعات مختلف، از جمله توجیه خود برای استبداد، ماهیت قانون، و رفتار یک پادشاه عادل بحث کرد. به طور کلی، ما فرض می کنیم که مردم قرون وسطی به طرز شرورانه ای جزم اندیش و عقب مانده بودند. جان، با دفاع غافلگیرکننده‌ ومدرن از آزادی بیان به عنوان یک عنصر کلیدی برای پیشرفت جامعه، در تضاد کامل با این تصورات واپس‌گرا یانه قرار داشت.

کتابها

جان شدیداً با آنچه که «دربار اپیکوری» نامیده بود مخالفت کرد. او سال‌ها در دربار زندگی می‌کرد و شاهد لذت‌جویی‌هایی بود که در آنجا به نمایش گذاشته می‌شد، که عشق او به اعتدال را در همه جنبه‌های زندگی آزار می‌داد. یوحنا در مورد فضیلت اعتدال گفت: «هیچ چیز آنقدر باشکوه یا باشکوه نیست که نیازی به تعدیل آن نباشد.» جان در سراسر پولیکراتیکوس روشن کرده که با زندگی درباری و فرهنگ همراهی با زیاده روی که بسیار از آن متنفر بود، به خوبی آشنا ست.

در آن دوران رفتار نامناسب چاپلوسی  بین افراد و اعضای دربار  رایج بود . جان با چاپلوسی مداوم آنها و امتناع آنها از صحبت صادقانه مخالفت کرد، او هر هر دوی آنها را تحمل ناپذیر می دانست. او معتقد بود که چاپلوسی، منافع مشترک  را به خطر می اندازد، زیرا پادشاه سیاست هایی را دنبال می کند که به نفع برخی افراد خاص باشد تا برای کل جامعه. جان بخش بزرگی از دو کتاب اول پولیکراتیک را به محکوم کردن رفتار درباریان اختصاص داد. سومین کتاب پولیکراتیکوس شامل انتقاد از تفکرکسانی است که او از آنها به عنوان «متملقان» یاد می‌کند، کسانی که گفتمان عقلانی را منحرف می‌کنند و سعی می‌کنند با دروغ‌گویی برای نفع شخصی، ذهن مافوق خود را دستکاری کنند.

چاپلوسی و تقلب

اعضای دربار به منظور پیشبرد منافع خود، سعی کردند شاه را از طریق عدم صداقت و چاپلوسی تحت کنترل درآورند. جان معتقد بود که این برای سلطنت پادشاه مضر است، زیرا او را در مسیر شرارت و بی‌اعتدالی سوق خواهد داد. این چاپلوسان وانمود می کردند که دوستان پادشاه هستند، اما در واقع، «دوستی» آنها بر اساس چیزی جز وعده «نتایج سودآور» نبود.

به گفته جان، چاپلوسان برای اجرای سیاست‌های خودخواهانه خود از دو روش اصلی استفاده می‌کردند: محدود کردن کلام و به تصویر کشیدن استدلال‌های خود با نیت خوب. چاپلوسان با ممانعت از بحث و انتقاد آشکار، «گوش شنوندگان را می بندند که مبادا حقیقت را بشنوند». به همین ترتیب، در ممانعت از شنیدن استدلال های دیگر، می توانند استدلال های خود را بهتر از آنچه هستند جلوه دهند; بدین ترتیب حقیقت به عنوان یک تفکرخطرناک محکوم می شود. دوم، از آنجایی که چاپلوسان می‌دانند که به نفع خود دروغ می‌گویند، از زبان چرب و فریبکارانه  و آرمان‌های به ظاهر والا استفاده می‌کنند تا برنامه‌های خود را پنهان کنند: او مینویسد«برای خوشایند بودن لازم است که لباس تظاهر داشته باشیم.» جان اعضای دادگاه را سرزنش کرد و اظهار داشت که چاپلوسی همیشه “با فریب، تقلب، خیانت و بدنامی دروغ همراه است.” به گفته جان، ترکیب این دو ابزار تأثیر زهرآگینی بر رفتار پادشاه داشت، زیرا او از توصیه های به ظاهر چشمگیر، اما اساساً ناقص پیروی می کرد که عملکرد صحیح قانون را زیر و رو می کرد. جان یک پایبند قاطعانه به حاکمیت قانون بود: همه باید از دستورات عدالت اطاعت کنند، زیرا “بر این اساس همه به ضرورت رعایت قانون ملزم هستند.” پادشاهان نیز از قانون مستثنی نیستند. یوحنا استدلال کرد: «در تمام جهان، پادشاهان به این قانون ملزم هستند

تاکید بردوستی به جای چاپلوسی

جان با انطباق تعریف دوستی که در ابتدا توسط سیسرو، فیلسوف و سیاستمدار بانفوذ رومی ارائه شد، استدلال کرد که عالی ترین شکل دوستی زمانی حاصل می شود که منافع کنار گذاشته شود و “کسی دوستی را به دلیل فضایل خود گرامی می دارد.” هم سیسرو و هم جان معتقد بود که افراد بد نمی توانند دوستان واقعی باشند. دوستان واقعی “شریک زندگی خوب” هستند زیرا آنها را تشویق می کنند و به شکوفایی فضیلت اجازه می دهند. جان اظهار داشت که فضیلت عمیقاً با حقیقت پیوند دارد. بنابراین، دوستی واقعی فقط توسط افرادی که متعهد به جستجو و پایبندی به حقیقت هستند، پرورش می یابد، چیزی که افراد غیراخلاقی پیوسته نادیده می گیرند. او قاطعانه به این نتیجه رسید که «کسانی که مبتذل و متملق هستند در میان دوستان پذیرفته نمی شوند».

جان معتقد بود که یکی از جنبه‌های کلیدی دوستی، خیرخواهی است، زیرا «وفاداری، یعنی پایداری گفتار و کردار، و حقیقت، که پایه‌های همه وظایف و کالاها است، به آن کمک می‌کند». بر خلاف رذیله چاپلوسی، فضیلت احسان اختصاص به حق دارد. از آنجایی که خوبی در زندگی به حقیقت بستگی دارد، دوستان نباید دروغ بگویند یا یکدیگر را فریب دهند – حتی اگر این موضوع منجر به جریحه دار شدن احساسات شود. همانطور که جان به درستی بیان کرده، “تنبیه یک دوست بهتر از بوسیدن متقلبانه یک چاپلوس است.”

جان یک پایبند قاطعانه به حاکمیت قانون بود به نظر او: همه باید از دستورات قانون وعدالت،اطاعت کنند، زیرا “بر این اساس همه به ضرورت رعایت قانون ملزم هستند.”

پیوندهای دوستی مستلزم بحث و انتقاد آزاد است که به سمت فضیلت باشد زیرا “هیچ منتقدی را دوستدار حقیقت نباید بترساند.” دوستان واقعی زمانی که از همراهان خود به مشاوره آگاهانه نیاز داشته باشند،حتی از انتقاد نیز استقبال می کنند. جان هشدار داد که “دفاع ازحقیقت سخت است.” انتقاد برای رفتار صحیح هم در زندگی شخصی افراد و هم در حکمرانی خوب می تواند رفتاری تند تلقی شود، اما در نهایت ضروری است. جان مشتاقانه از آ صحبت آزادانه و آشکار در مورد رفتار یکدیگر به منظور پرورش جامعه مدنی بیشتر دفاع کرده است.

شک و تردید

برخلاف بسیاری از متفکران جزمی دوره قرون وسطی، جان هیچ ادعایی مبنی بر آگاهی از حقایق مطلق نداشت. با این حال، شک و تردید جان منجر به انفعال نشد. درعوض، او معتقد بود که باورها باید بر اساس احتمال واقعی بودنشان باشد. جان در توصیف دیدگاه‌های خود نوشت: «من که با آنها تفاوت دارم، برخی چیزها را محتمل و برخی غیر محتمل می‌دانم. پس چه چیزی وجود دارد که می تواند مرا از تعقیب چیزهایی که به نظرم محتمل به نظر می رسد، همچنین رد چیزهایی که غیر محتمل به نظر می رسند، باز دارد، و در حالی که از تکبر دوری می کنم، از بی پروایی که در دورترین فاصله با خرد قرار دارد، نیزفرار می کنم. ” این شک و تردید جان را به این باور رساند که یک شاهزاده باید همیشه در جهت مدارا اقدام کند زیرا “شایستگی تساهل با شکوه بسیار خاصی می‌درخشد.” بنابراین، باید همه استدلال ها را شنید تا بتواند به بهترین وجه برای تصمیم گیری های مهم مجهز شود. این امر مستلزم آن است که از توصیه های جان پیروی کنیم و حتی اگرنسبت به دیدگاه های دیگران شک داشته باشیم ،باز هم مدارا کنیم.

سالیسبوری - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

جایگاه اندیشه جان سالزبری امروز

به گفته جان، آزادی بیان ابزار ارزشمندی برای حکومت‌داری مؤثر است، اما آیا جان برای اینکه گفتار فرد چقدر باید آزاد باشد، خط‌مشی کشید؟ با کمال تعجب، برای یک کلیسای قرون وسطایی، جان معتقد بود که آزادی مستلزم مقدار زیادی بیان آزاد است. او حتی در هنگام بحث از سخنان بدخواهانه بیان کرد که «حتی اگر انتقاد همراه با سوء نیت آشکار یا پنهان باشد، تحمل آن از نظر خردمندان بسیار بهتر از مجازات آن است». جان فهمیده بود که سلامت جامعه به توانایی کارگزاران آزاد بستگی دارد تا علیه رفتار ظالمانه و غیراخلاقی دولت صحبت کنند. دفاع جان از آزادی بیان بر اساس سودمندی آن در افشای رفتار ضعیف دولت، هم از نظر سیاست و هم از نظر فضیلت شخصی بود. تأیید او از آزادی بیان مبتنی بر تعهد به خیر عمومی، دوستی واقعی و ترکیبی سالم از شک و مدارا بود. از نظر جان، اگر سوء استفاده از دولت قابل افشا و مورد بحث نباشد، آنگاه دولت به سرعت در استبداد فرو می‌پاشد – پیامی که متاسفانه در طول تاریخ نادیده گرفته شده است.

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *