به گزارش “آژنگ نیوز”روابط زندیه با انگلستان در دوره کریم خان زند روابطی متشنج و تیره بود و کمپانی هندشرقی جز ضرر مالی و جانی دستاورد دیگری نداشت. گاهی دیده شده که برخی صحبت های ناصوابی را پیرامون این موضوع منتشر میکنند. و تنها مرجع آن ها برای این صحبت ها تحلیل دیگران از قرارداد ۱۷۶۳ است!
نیما زند یافت آبادی در این خصوص می تویسد:قرارداد ۱۷۶۳ چیست؟ سال ۱۷۶۳ سالی بود که هنوز وکیل در شیراز مستقر نشده و مشغول مطیع کردن خوانین سرکش در صفحات شمالی بود. متن این قرارداد توسط شیخ سعدون در بوشهر تهیه و برای تایید به اردوگاه فرستاده شد. متن این قرارداد حاوی چندین نکته مثبت می باشد که در جای مناسب به آن خواهیم پرداخت اما اشاره به این مورد ضروری است که: کمبود شدید سکه و وضعیت بحرانی اقتصاد کشور و کاهش شدید جمعیت در اوایل دوره زندیه، عاملی بود که کریم خان زند را به سمت شکوفایی تجارت سوق داده بود و صادرات کالاهای ایرانی یکی از عوامل رونق اقتصادی محسوب می شد، از این رو، یک قرارداد تجاری خارجی می توانست دولت را برای رسیدن به این هدف یاری کند. این موضوع جدیدی نبود، شاه عباس صفوی نیز به همین شکل با انگلیسی ها همکاری کرد، انگلیسی ها قبل از کریم خان در بندرعباس و حتی اصفهان ساختمان تجاری و نمایندگان مخصوص خود را داشتند و در دوره های قبل از زندیه با دولت ایران دارای روابط گسترده تجاری بودند و به همان شکل قرارداد با زندیه، شاه عباس نیز برای بیرون کردن پرتغالی ها چنین قراردادی را با آنها منعقد کرده بود. اولین پاراگراف قرارداد که از طرف دولت ایران نوشته شده چنین است که اهداف کریم خان را مشخص می کند:
((پروردگار بزرگ با لطف بینهایت، پیروزی بزرگی را به کریم خان بخشید و ایشان را فرمانروای شاهنشاهی پرشیا(ایران) قرار داد و صلح و آرامشی را به واسطه ایشان و شمشیر ظفرنشانش، به شاهنشاهی عطا کرده است. ایشان میل دارد که کشور به واسطه افزایش تجارت و بازرگانی، شکوفا گردد و عظمت باستان را دوباره به دست آورد، همچنین به واسطه اجرای عدالت..))
با توجه به دستاوردهای اقتصادی تجارت با انگلستان در دوره شاه عباس، انگیزه منعقد کردن چنین قراردادی شکل گرفته بود و یکی از نکات مثبتی که در این قرارداد به چشم می خورد این است که کریم خان اجازه خروج سکه از کشور را نداده بود. تاجر انگلیسی تنها می توانست به ازای کالای خود کالایی ایرانی دریافت کند که هدف از این بند، افزایش میزان صادرات و به کار افتادن تولید بوده است مانند ابریشم گیلان و پشم کرمان. مورد بعدی: استفاده از این قرارداد برای اهداف نظامی و استفاده از کشتی های کمپانی هندشرقی جهت سرکوب امام مسقط و میرمهنا بوده، کاری در دوره صفوی هم نظیر آن انجام شده بود. میرمهنایی که جز آشوب و بی نظمی و غارت فکری در سرش نداشت و خطر مهمی برای آرامش و زندگی مردم سواحل جنوب محسوب می شد.
اما مساله این است که این قرارداد تنها به مدت کمی اجرا شد و در عمل اجرا نشد! صفحات زرد تاریخ به خودشان زحمت نداده تا ببینند چه بر سر این قرارداد آمد. اولا اگر امتیاز ناچیزی وجود داشته که قبلا هم نظیر آن وجود داشت، در جهت تشویق آنها به تجارت با کشور آشوب زده ما بود که طی سال ها جنگ و فقر اقتصادش به پایین ترین میزان خود رسیده بود و ثانیا، آیا از خودشان نمی پرسند که اگر این قرارداد به سود انگلستان بود و امتیازات مهمی برای آن ها داشت، چرا انگلیسیها چند سال بعد از قرارداد بوشهر را ترک کرده و رفتند؟ تنها چند سال پس از این قرارداد، اختلافات با کمپانی هند شرقی بر سر مساله میرمهنا و مخالفت آنها با عدم خروج سکه از کشور(که کریم خان برای اجرای این بند اصرار داشت)، به حدی رسید که انگلیسی ها بوشهر را ترک کردند و از آن روز به بعد رابطه زندیه با انگلستان وارد یک دوره تشنج شد(تا ۱۷۷۹) که در تاریخ ایران نظیر نداشته است. دستگیری دو انگلیسی در خلیج فارس و اسارت آنها در شیراز به مدت پنج سال، مصادره کردن چند کشتی جنگی انگلیسی در خلیج فارس و حتی استفاده از آنها در جنگ بصره، درخواست نماینده مقیم بصره از لندن برای جنگ با کریم خان جنبه های گوناگونی از این روابط تیره است. یکی از اهداف فتح بصره سیادت بیشتر ایران بر خلیج فارس و کاهش نفود انگلستان و عثمانی در تجارت خلیج فارس بوده است، در واقع کسی که می گوید این قرارداد موجب نفوذ بیشتر انگلستان در خلیج فارس شد، حتی یک درصد از تاریخ قرن هجدهم را نمی داند و به خود جرات تحلیل و اظهار نظر های ناصواب می دهد.به امید این که روزی این عزیزان به این درک برسند که تاریخ قصه و بازیچه نیست و برای تحلیل به سال ها مطالعه و ممارست احتیاج است.
گروه تاریخ