“آژنگ نیوز”: تصوف در دوره آل بویه در ایران بسیار رواج داشت و دومکتب صوفیانه خراسان و بغداد سراسر ایران را درنوردیده بود، خراسان، شیراز و دینور از مهم ترین مراکز صوفیان بودند و صدها خانقاه در شهرها و روستاها برپا بود و بزرگانی چون شیخ حسن خرقانی و متون ارزنده ای چون حلیه الاولیا (بزرگترین دایره المعارف تاریخ تصوف) از ابونعیم اصفهانی پدیدار شدند (۱و۲). نویسندگانی که در آن روزگار از شیراز دیدن کرده اند، تصریح دارند که در این شهر صوفیان بسیار زندگی می کردند (۳). این آزادی در اندیشه و نوشتار عارفانه نمی توانست ایجاد شود مگر در سایه سیاست غیر متعصبانه بوییان.
درست است که امرای آل بویه صوفی یا قطب طریقت نبودند( آن گونه که صفویان)، ولی هیچ سندی مبنی بر مخالفت جدی فرمانروایان آل بویه با تصوف یا اذیت و آزار دراویش یا اقدامی برای تخریب زوایا و خانقاه ها نیست. جهان بینی عرفانی در چشم ایرانیان و نیز امرای آل بویه بیگانه و وارداتی نمی نمود، چرا که ریشه در فرهنگ و هویت ایران باستان نیز داشت و خودی قلمداد می شد و به گفته سعید نفسی ریشه های مانوی دارد.گسترش و رواج گرایش به تصوف و طریقت از دوران اموی آغاز شد و در دوران عباسی به اوج خود رسید و از مهم ترین دلایل آن واکنش نخبگان ایرانی به مذهب رسمی خلافت و شریعت حاکم بود؛ همچنان که گروش به تشیع، شعوبیه و خوارج نیز جنبش و مقاومتی بود در برابر ستم و بیداد عربان (۴).
این روند در دوران بوییان با بازشدن فضای سیاسی و کم شدن سرکوب به خواست خلافت، جان دوباره ای گرفت و تذکره ها از شمار بالایی از مشایخ طریقت در این دوران نام برده اند (۴) . تصوف و تشیع دو روی سکه دین باوری ایرانی بودند و هرکدام چارچوبی نظری برای شناخت انسان، جهان و خدا، نظریه و نگرشی که در حد ضرورت با دین سامی سازگار باشد و همچنین در حد امکان از ارتودکس قشری اسلامی اشعری دور. به گفته اشپولر (۵) ((… در عرفان، تصرفات روح ایرانی، وجود خود را مستقلا با موفقیت ظاهر نموده.))
منابع
۱.سید حسین نصر،(۱۳۸۱) ((فلسفه و جهان شناسی)) تاریخ ایران کمبریج.
۲.علی اصغر فقیهی، (۱۳۹۰)، تاریخ آل بویه.
۳.مقدسی،(۱۳۸۵)، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینفی منزوی.
۴.سعید نفیسی،(۱۳۸۵) سرچشمه های تصوف در ایران باستان.
۵.برتولد اشپولر، (۱۳۸۶) تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ترجمه جواد فلاطوری.
گروه تاریخ