“آژنگ نیوز”:اگر در زمینه فرهنگ ، اقتصاد ، اجتماع ،سیاست و هر حوزه عمومی دیگر اشکالاتی بوجود بیاید ، این مشکلات قطعا از یک جنبه یه نظام آموزش ما مربوط می شود.متاسفانه نظام آموزشی ما دچار کم و کاستی های فراوانی است این موضوع موجب گردید که این مشکلات در آینده جامعه نیز نمود های آشکار و فراوانی داشته باشد.
از قدیم الایام در نظام آموزشی در زمان زنگ انشا معمولاً سوژه نوشتن یک انشاءاین بود که علم بهتر است یا ثروت؟به بیان دیگر در همان ابتدا نظام تربیتی ،آموزش داده می شود که یا علم یا ثروت، یا فرهنگ یا اقتصاد. در هر حال به همه حالی میکنند که هر دو با هم نمی سازند! میتوان گفت که در نظام آموزشی این دیدگاه حاکم است که یا باید به طرف کسب ثروت رفت یا به طرف فعالیتهای فرهنگی .اگر در حوزه فرهنگی کار کنید نمیتوانید موفقیت اقتصادی داشته باشید. البته مروری بر گذشته در تاریخ معاصر نیز نشان می دهد فعالیت های فرهنگی (به جز مواردی استثنایی و متکی بر قواعد خاص غالبا )درآمد اقتصادی چندانی نداشته ند .به عنوان نمونه میتوان اشاره کرد که در حوزه مطبوعات هم مشکلات و مسائلی مواجه بوده ایم. موضوع هزیینههای بالای انتشار مطبوعات همواره وجود داشته و در مقاطعی هم موجب بروز بحران شده است.مثلا در سال ۱۳۵۳ گرانی یکباره کاغذ موجب افزایش هزینههای مطبوعات گردید. در اردیبهشت ماه ۱۳۵۳اعلام شد که :”بحران کمبود کاغذ بسیاری از مطبوعات را تهدید میکند.در این زمان قیمت روزنامه های کشور دو برابر شد.” و نزدیک به 50 نشریه نیز نتوانستند به کارشان ادامه دهند.
این موضوع در مورد سینما نیز مصداق داشته است .در دی ماه ۱۳۴۹ اعلام می شود که “بیش از صد فیلم فارسی به علت اکران نداشتن در انبارها خاک میخورد …تهیه کننده مستقل بی پناه مانده وبی پایگاه و فیلم اونمایش داده نمی شود.”بنابر این وضع سینما نیز اقتصادی نبوده است.
حوزه کتاب نیزچنین وضعیتی حاکمیت است. بی رونقی فعالیت در حوزه نشر و فروش کتاب هم سابقه دارد به عنوان نمونه در آبان ماه سال ۱۳۵۲ که برگزاری نمایشگاه کتاب در گوشه و کنار شهر هم رواج یافته بود اعلام شد:”چاپ کتاب برای نویسنده یا ناشر به تساوی مقرون به صرفه نیست .چرا که پاره ای از نویسندگان و شاعران به حرفه های دیگری روی کرده اند که از تحقیق و چاپ کتاب سود آورتر است . چاپ کتابی در ۱۰۰۰ یا ۲۰۰۰ نسخه و در یافت حق التالیفی در حدود ۲ هزار تومان آنهم برای یک سال نه از نظر تیراژ نویسنده را راضی میکند نه از نظر اقتصادی .از سویی ناشر را هم محدودیت بازار کتاب وتوزیع ونشر آن از ادامه کار باز میدارد.”میبینیم که این مشکل تقریبا نیم قرن تداوم داشته است.
اگر بخواهیم از آن فراتر برویم می توانیم مشاهده کنیم در بعضی مقاطع تاریخی نسبت به میراث فرهنگی هم بی توجهی شده است. میراثی که میتوانستیم با جذب گردشگر ،ثابت کنیم که فرهنگ هم درآمد ساز است. از جمله این بی توجهی ها می توان به خراب کردن دروازه های شهر تهران در دوره پهلوی اول اشاره کرد که متاسفانه این امر تداوم داشته ،به گونهای که حتی ساختمانهایی که مربوط به یک دوره تاریخی هستند نادیده گرفته می شوند. حال آنکه این ساختمانها سمبل فرهنگ یک دوره از تاریخ به شمار آمده ، ضمن آنکه درآمد ساز هم هستند.به تعبیری دیگر فرهنگ به همه جامعه تعلق دارد و برای توسعه و حفظ آن باید تلاش کرد. فرهنگ به من تعلق ندارد بلکه فرهنگ ملی است. مشکل اساسی از همین جا آغاز می شود. به این معنا که محدود کردن فعالیتهای فرهنگی موجب بروز مشکل اقتصادی برای این فعالیت می شود. لذا باید دیدگاه ما هم نسبت به گستره فعالیت های فرهنگی تغییر یابد .
با توجه به این تجربه تاریخی، راهکارهایی هم میتوان برای کاهش میزان خسارت این مشکل ارایه کرد.در اولین مرحله باید زمینهای فراهم شود تا سرمایه ها به طرف فعالیت فرهنگی هدایت شود .این امر را میتوان با تدوین قوانین و یا تدوین رویه هایی امکان پذیر ساخت .به عنوان نمونه بسیاری از هنرپیشه های فعال در هالیوود درآمدهای هنگفت و فراوانی دارند که از آنها مالیات های گزافی گرفته می شود. اما قانونی وجود دارد، به این معنا که اگر آنا ن درآمدهای خود را صرف فعالیتهای فرهنگی کنند ،می توانند از پرداخت مالیات به میزان زیادی معاف شوند .البته برای پیگیری این قانون روش های سختگیرانه نیز طراحی شده است که مبادا کسی سوء استفاده کند.بنا براین در کشور ما نیز تشویق سرمایهگذاری در حوزه فرهنگ، میتواند موجب رشد اقتصادی فعالیتهای فرهنگی شود. اگر ما فعالیت های فرهنگی را فقط منحصر به حضور کسانی کنیم که توانایی های دانش و تخصص صرفا فرهنگی داشته باشند ، از حضور سرمایه در این عرصه محروم خواهیم بود. به عنوان نمونه در حوزه فعالیت در زمینه دارو و داروخانه داری نیز این نکته مورد توجه قرار می گیرد. بر این مبنا که مجوز داروخانه به کسانی داده می شد که دارای سرمایه ای قابل قبول بودند. اما برای انجام فعالیت های شان باید بعد از گرفتن مجوز فعالیت، حتماً یک مدیر فنی ،یعنی یک نیروی متخصص در حوزه دارو را معرفی می کردند. سابق بر این در خصوص فعالیتهای مطبوعاتی نیز چنین بود. افرادی که توانایی مالی داشتند ،می توانستند درخواست انتشار نشریه خود را اعلام کنند ،منوط و مشروط بر این که سابقه فعالیت اقتصادی خود را ارائه کنند تا مشخص شود که این متقاضی در گذشته توانایی های اقتصادی خود را به روشنی اثبات کرده است . اما پس از صدور مجوز دارنده امتیاز که از نظر مالی توانمند بود ،موظف بود که سردبیر نیز معرفی نماید . این اقدام هم به معنای آن است که یک عنصر متخصص مطبوعاتی و فرهنگی را نیز معرفی کنند.
در حوزه سینما نیز تهیه کننده می تواند هم فرد متخصص در حوزه سینما باشد و هم فردی باشد که توانایی های مالی دارد.اما به هر حال برای کارگردانی باید از متخصص سینما استفاده کند. یعنی می توان سرمایه را به عرصه اقتصادی و فرهنگی وارد کنیم.بدین ترتیب زمینه و بستر فعالیت هر دو عامل در آینده نیز فراهم می آید. اما نکته مهمتر که در این میان وجود دارد ،آن است که نه فقط فعالیت فرهنگی بلکه همه فعالیت ها از گذشته تا کنون سیر تکاملی خود را پیموده و بنابراین باید تغییرات نیز در نوع و شکل فعالیت های فرهنگی به اجرا درآید تا جنبه اقتصادی آن نیز همچنان حفظ شود. بدون شک فعالیت های فرهنگی در طی دوره تاریخی خود مواجه با بحران ها هستند. بحران هایی که در زمینه کاهش مخاطب، کاهش درآمد و تغییرات ذائقه جامعه رخ میدهد.
بنابراین یک فعالیت فرهنگی باید به گونه ای طراحی شود که توانایی عبور از این گردنه آن ها و بحر آنها را داشته باشد. به بیان دیگر چنان عمق و توانمندی در زمینه هدایت فرهنگی برخوردار باشد که بتواند خود را با شرایط مختلف مطابقت دهد. یکی از مهم ترین عواملی که امکان این نوع توانمندی را برای فعالیت های فرهنگی فراهم می آورد، آن است که بتواند به ارزیابی مستمر فعالیت های خود و نیز ارزیابی نیازهای اجتماعی بپردازند. به عنوان نمونه روزنامههای مهم ژاپن از تیراژ بسیار بالایی برخوردارند .به گونهای که روزنامه یومیوری در سال گذشته ۱۷ و نیم میلیون نسخه تیراژ داشت .این امر در حالی است که شما یک کیوسک فروش مطبوعاتی در سرتاسر تو کیو نمی توانید ببینید .همچنین فروش مطبوعات در کتابفروشیها در حداقل خود صورت می گیرد. یعنی روزنامه فقط برای مشترکین ارسال می شود .زیرا تولید فرهنگی باید به صورت مستقیم به دست مخاطب برسد .در چنین وضعیتی همه سال شاهد افزایش تیراژ روزنامه های مهم نیز هستیم.این امر دلایل مختلفی دارد .اما یکی از مهمترین دلایل آن آن است که در کنار بخش های دیگر سازمان روزنامه ،یک بخش مهم به ارزیابی مستمر روزانه فعالیتهای روزنامه اختصاص دارد . در این حوزه کارشناسان هر شماره از روزنامه را ارزیابی نموده و کم و کاستی های آن را به اطلاع مدیران می رساند. مثلاً در سال های گذشته ارزیابی ها نشان داده است که به میزانی تیراژ روزنامه های ژاپن کاهش یافته است. تحقیقات وپژوهش ها نشان داده اند که به دلیل بالاتر رفتن سن مخاطبان روزنامه و کم شدن میزان بینایی آنها، فونت روزنامه مناسب نیست . به همین جهت از میزان مطالعه روزنامه ها کاسته شده است .بنابر این روزنامه ها در اقدامی هماهنگ نسبت به افزایش فونت مطالب روزنامه ها اقدام کردند. ارزیابی های دیگری نشان می داد که باز هم از تیراژ روزنامه ها کاسته شده است بررسیهای مجدد نشان دادند که تعدادی از خوانندگان روزنامه ها که کهنسالان بودند فوت کرد ه ا ند و به جای آنها کودکان و نوجوانان به مطالعه روزنامه می پردازند. اما مطالبی که متناسب با ذائقه و سلیقه آنها به چاپ برسد وجود ندارد. بنابراین روزنامههای ژاپنی ابتدا در صفحه اول خود اقدام به درج مطالبی در خصوص کودکان کرده سپس در صفحات داخلی صفحات ویژه کودک اضافه کردند. این رویه نشان می دهد فعالیتهای فرهنگی ضرورتا باید با ارزیابی مستمر از وضعیت اجتماعی صورت بگیرد .در این حالت فعالیت فرهنگی کارکرد اقتصادی خواهد داشت .
در همین راستا نکته بعدی که اشاره به آن ضرورت دارد آن است که در حال حاضر فعالیت های فرهنگی فعالیت های جمعی و سازماندهی شده است .اما متاسفانه در کشور ما مجوزفعالیت فرهنگی غالبا دربیشتر حوزه ها به نام افراد و اشخاص داده میشود و این افراد و اشخاص توانمندی اقتصادی ندارند .به همین جهت علی رغم تزریق منابع مالی متعدد به عنوان سوبسید به این افراد نتوانسته به تداوم فعالیتهای فرهنگی و اقتصادی شدن آن ،کمک برساند .زیرا فعالیت فرهنگی یک فعالیت ویژه و گروهی است. این امر هم به دلیل جمع شدن سرمایه ها و نیز بهره گیری از تخصص های مختلف فرهنگی ضرورت می یابد. البته در شکل ظاهری امکان دارد که مجوز ها به برخی موسسات داده شود. بر اساس آمار میتوانیم عنوان کنیم که بیشتر فعالیت های فرهنگی توسط موسسات فرهنگی انجام می شود. اما واقعیت این است که انجام کار به صورت جمعی و گروهی یک دیدگاه و یک عادت اجتماعی باید باشد. بدین معنا که کارگروهی در ذات و ذهن افراد باید وجود داشته باشد .متاسفانه بسیاری از موسسات فرهنگی گر چه به عنوان یک کار گروهی ثبت شده است .اما همه فعالیتهای آن منحصر به مدیرعامل و نظرات آنها خواهد بود بنابراین باید ابتدا به تقویت روح فعالیت جمعی همت گمارد سپس در حوزه فرهنگ ،فعالیت های گسترده داشت. نکته دیگری که در عرصه فعالیت های فرهنگی در سالهای اخیر به وضوح آن را مشاهده می کنیم .فراهم نبودن امکان رقابت برابر است. برخی فعالیتهای فرهنگی به دلیل آن که دولت با توانایی مالی در آن حضور دارد ،امکان رقابت برای بخش خصوصی فراهم نمی گردد. این موضوع در عرصه فعالیت های مطبوعاتی سینما و چاپ کتاب به طور واضح و روشن در پیش روی دیدگان همه مردم قرار دارد .با توجه به هزینههای بالای تولید کالاهای فرهنگی، بدیهی است تا بازار فروش آن فعالیت به روشنی برای سرمایه دار شخصی مشخص نشود، این کار را انجام نمی دهد. اما کافیست که در بودجه یک بخش دولتی این اعتبار پیشبینی شده باشد ،بنا بر این تا پایان سال باید به گونهای اقدام شود که حتما این بودجه در همان حوزه پیش بینی شده هزینه شود. یعنی بدون توجه به پیامد این فعالیت ،بدون توجه به استقبال مخاطب و یا فروش و یا عدم فروش یک فعالیت فرهنگی، در بخش دولتی به صرف اینکه یک مدیر آن را به روشنی و درستی هزینه کرده باشد، فعالیت میتواند انجام بگیرد. هنگامی که انتشار کتاب در تیراژ ۵۰۰ یا هزار نسخه برای یک ناشر خصوصی مشکلات فراهم می آورد و فروش آن سالها طول می انجامد. بخش دولتی به راحتی می تواند کتابی با تیراژ بالا تولید نموده و آنرا به اجبار نیز به بخشهایی از کارمندان خود بفروشد.
اما اینکه این کتاب مورد مطالعه قرار میگیرد و تأثیر فرهنگی دارد یا خیر؟ هیچ نوع ارزیابی وجود ندارد. بنابراین حضور دولت در بسیاری از فعالیت های فرهنگی که ضرورتی برای آن نیز وجود ندارد موجب گردیده که فضای رقابتی نابرابر شکل بگیرد.البته خارج کردن دولت از فعالیت های فرهنگی به نظر کار درستی است نمی رسد .زیرا در بخشهایی از فعالیتهای فرهنگی حتما ضرورت دارد که فعالیت های دولتی صورت پذیرد. اما نکته مهم آن است که این فعالیت ها در طول سال باید به صورت عمومی اعلام شود تا اولا بقیه بدانند در چه حوزه هایی کاستی های وجود دارد که در آن زمینه فعالیت کنند .دوم اینکه اگر فعالیتی را دولت انجام میدهد، دیگر نیازی به فعالیت تکراری نیست. اما نکته مهم در این خصوص آن است که دولت از ابتدا تا انتهای مسیر فعالیت های فرهنگی خود را باید روشن کند .تا مشخص شود به چه میزان هزینههای این فعالیتها باید در بودجه پیش بینی شود. در گذشته هر دستگاه دولتی یک کارپرداز در زمینه کاغذ داشت که وظیفهی کارپرداز آن بود ، مشخص نمایند فعالیت های فرهنگی در حوزه کتاب ،مطبوعات و حوزه های دیگری که نیاز به کاغذ دارد ،به چه میزان خواهد بود.سپس به اندازه همان فعالیت های فرهنگی کاغذ تهیه و در انبارهای یک شرکت دولتی ذخیره می گردید. در تمام طول سال بدون به وجود آمدن هیچ گونه کمبود در زمینه کاغذ آن فعالیت انجام می پذیرفت .
از این رومی توان اذعان کرد که زمان فعالیتهای فرهنگی به صورت فردی پایان یافته و بهتر است در این حوزه به صورت گروهی و جمعی فعالیت صورت پذیرد . بنابر این باید افزود که فعالیتهای فرهنگی نیازمند تاسیس صنوف و سندیکای فرهنگی توانمند هستند.یعنی تشکلهای صنفی می توانند موجب فراهم آوردن شرایط فعالیت جمعی و سازمانی در زمینه فرهنگ شده ،تا هزینه کاهش یافته و درآمدها افزایش یابند.
در نهایت باید اذعان کرد در حوزه فعالیتهای فرهنگی و اقتصادی نباید تفکیک قایل شد و بر همین مبنا نیز باید سیاستگذاری نمود. اگر بخواهیم به نکته اول بحث مطلبی بیافزاییم باید تاکید کرد که طرز تلقی جدا بودن اقتصاد و فرهنگ را اگراز نظر ذهنی کنار بگذاریم ، بهتر می توانیم در زمینه های فرهنگی به صورت عینی و اقتصادی فعالیت کنیم.
گروه تاریخ