جریان روشنفکری در ایران، از آستانۀ مشروطه تا امروز، سه دورۀ متفاوت را پشت سر گذاشته است: تجددطلبی؛ غرب‌ستیزی؛ عقلانیت انتقادی.

1️  تجددطلبی.

 روشنفکران شاخص این دوره، مانند آخوندزاده، آقاخان کرمانی، طالبوف، ملکم‌خان، زین العابدین مراغه‌ای، سردار اسعد بختیاری، ابراهیم پورداود، تقی‌زاده و دهخدای متقدم، سعادت ایران را در مشابهت بیشتر و هم‌سویی با تمدن غرب می‌دیدند

2️غرب‌ستیزی.

تبعید رضاشاه از ایران در شهریور 1320، پرچم غرب‌ستیزی را در ایران برافراشت. حزب تودۀ ایران، جلال آل احمد، کانون نویسندگان، شریعتی و تقریبا همۀ روشنفکران ایرانی(غیر از کسانی مانند دهخدای متأخر، صادق هدایت و خلیل ملکی دوم که در اقلیت بودند)، این دوره را دوران طلایی غرب‌ستیزی در ایران کردند.

3️عقلانیت و نقد بنیاد‌های سنتی جامعه و طرفداری از تعامل با غرب.

این دوره از روشنفکری در ایران، از آخرین‌ سال‌های دهۀ شصت خورشیدی، جان گرفت؛ به‌ویژه پس از پیوستن روشنفکران دینی به آن.

image 36 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

دورۀ نخست روشنفکری(تجددطلبی)، به کمک عوامل دیگر، کشور را وارد فضایی کرد که نتیجۀ قهری آن، تأسیس نظام تجددگرای پهلوی بود. دورۀ دوم(غرب‌ستیزی)، به انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 انجامید. اما روشنفکران دورۀ سوم(عقلانیت انتقادی) بیشتر نظر به فرهنگ‌ و معرفت دارند و تعامل با غرب و جهان را برگزیده‌اند. این دوره از روشنفکری، از نخستین سال‌های پس از جنگ ایران و عراق آغاز شد و با دوم خرداد 1376، قدرت و قوّت گرفت. دوم خرداد 76 در گسترش این رویکرد در میان روشنفکران دینی، بسیار مؤثر بودند. نگاهی به سخنرانی‌ها و نوشتارهای روشنفکران دهۀ شصت و نیمۀ اول دهۀ هفتاد، به‌خوبی نشان می‌دهد که آنان، ادامه و دامنۀ روشنفکری نسل دوم بودند. انتشارات «یادآوران» در سال 1370، کتابی منتشر کرد به نام «چه باید کرد». این کتاب، مصاحبه‌های شخصی است به نام رضا مظهری با برخی روشنفکران دینی در آن دوره؛ کسانی مانند حبیب الله پیمان، عزت الله سحابی، لطف الله میثمی و حسن یوسفی اشکوری. تقریبا همه کسانی که رضا مظهری در این کتاب با آنها گفت‌وگو کرده است،  «غرب‌ستیزی» و «تقدم عدالت بر آزادی» و «ترجیح انقلاب بر صلح» را کم‌وبیش راهبرد اصلی روشنفکری ‌دانسته‌اند. آنان، اکنون یا سکوت کرده‌اند یا آشکارا سخن از تعامل با غرب و ضرورت صلح و  آزادی می‌گویند و به گذشتۀ خود پشت کرده‌اند. بنابراین، روشنفکری نسل سوم، انکار روشنفکری نسل دوم و بازگشت محتاطانه به روشنفکری نسل اول است.

ویژگی دیگر نسل سوم روشنفکران، اهتمام به تحولات آهسته و نرم در حوزۀ فرهنگ است. به همین دلیل، روشنفکران دورۀ سوم، بر خلاف اسلافشان، چندان سیاسی نبوده، در برابر رویدادهای روز، واکنش‌‌های تند از خود نشان نمی‌دهند. آنان، فرزندان ناخلف نسل دوم محسوب می‌شوند.

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *