تاریخ شفاهی در سالهای اخیر طرفداران قابل توجهی در حوزه تاریخ پیدا کرده است. به همین جهت نگاهی به پیشینه این موضوع در روشنتر کردن جایگاه این دانش جدید داشته باشد.در دوران انقلاب اسلامیو اندکی پس از این واقعه مهاجرانی که از ایران به آمریکا رفته بودند به تاریخ شفاهی توجه نشان دادند.اولین کار در این حوزه با نام تاریخ شفاهی دانشگاههاروارد شناخته میشود.
پروژهٔ تاریخ شفاهی ایران نام برنامهای برای مصاحبه با عدهای از ایرانیانی بود که در تاریخ معاصر نقشی داشتندوهدف این طرح نیز جمع آوری و نگهداری خاطرات این افراد بود که ظاهرا در رویدادهای سیاسی و تصمیمات مهم ایران نقش داشتند. این برنامه به ابتکار حبیب لاجوردی در دانشگاههاروارد انجام گرفت.
مصاحبهها عمدتا توسط لاجوردی ،ضیاء صدقی و دیگر همکاران او انجام شدهاست. لاجوردی در سال ۱۳۵۹ به پیشنهاد یکی از اساتید دانشگاههاروارد اقدام به نوشتن طرح اولیه پروژه تاریخ شفاهی ایران کرد و در شهریور ۱۳۶۰ این طرح بصورت اجرایی در مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاههاروارد شروع به کار کرد.
او به اتفاق همکاران خود در این پروژه با ۱۳۴ نفر که در تاریخ معاصر ایران ناظر و یا بازیگر در رویدادهای تاریخی بین سالهای ۱۲۹۹ الی ۱۳۶۰ بودند مصاحبه کرد، این پروژه نزدیک به ۱۰ سال به طول انجامید. حبیب لاجوردی (زاده ۱۳۱۴ در تهران)، مدیر پروژه تاریخ شفاهی ایران در مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاههاروارد بود. او در جوانی و نوجوانی در نیویورک بود. لاجوردی دارای کارشناسی در دانشگاه ییل، کارشناسی ارشد در دانشگاههاروارد در رشته MBA و دکترای اقتصاد در دانشگاه آکسفورد را گرفت در خصوص معرفی ضیاء صدقی نیز در خاطرات همایون کاتوزیان عنوان میشود که با ضیاء صدقی نخستین بار در منزل ملکی آشنا شده است. به همین جهت به نظر میرسد صدقی نیز اعضا جامعه سوسیالیستها بوده است .همچنین صدقی به خاطر علاقه و اطلاعات ویژه ای که درباره فیلم و سینما داشت از دوستان بهرام بیضائی به شمار میآمد. صدقی همچنین در زمان تشکیل جبهه ملی دوم به غلامحسین صدیقی نزدیک بود .اودر سال ۱۳۴۰ به آمریکا رفت ودرآنجا فوق لیسانس فلسفه گرفت.در مورد نحوه اضافه شدن ضیاءصدقی به پروژه هاروارد کاتوزیان مینویسد: دوست دیگرم حبیب لاجوردی در صدد بود تاریخ شفاهیهاروارد را راه بیندازد از من خواست که یک همکار را که به درد این کار بخورد در آمریکا به او معرفی کنم. من هم بی معطلی ضیاء را معرفی کردم. در اندک مدتی آن دو دوست و همکار قابل اعتماد همدیگر شدند.
سازمان دیگری هم که در زمینه تاریخ شفاهی فعالیت خود را تقریبا در همین زمان آغاز کرد، بنیاد مطالعات ایران بود.
این بنیاد در سال ۱۳۶۰ (۱۹۸۱ میلادی)، به گونۀ یک نهاد پژوهشی غیرانتفاعی در شهر واشنگتن تاًسیس شد. در آغاز کار، آنچه به عنوان مهمترین هدف بنیاد اعلام شد ،پژوهش در زمینه تاریخ و تمدن ایران و تلاش برای زنده نگاه داشتن زبان فارسی و هویت ایرانی در میان ایرانیان مهاجر بود. کمک به ایجاد فضایی مناسب برای ارائه و نشر بررسیهای محققانه روشنفکران و پژوهشگران مطالعات ایرانشناسی نیز در میان هدفهای اساسی بنیاد قرار داشت. در سالهای اخیر، پژوهش در باره اوضاع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعۀ معاصر ایران نیز به تدریج به فهرست هدفها و برنامههای بنیاد افزوده شد.
آرشیو بنیاد، شامل بیش از دویست مصاحبه در زمینههای گوناگون است از جمله دگرگونیها در نظام آموزش و پرورش، اهداف و سیاستهای اقتصادی و مسائل مربوط به رشد و توسعه و نوآوری، رویدادهای عمده اجتماعی و سیاسی، نهادهای دولتی و انتخابی تصمیم گیری، سیاست خارجی، جنبش زنان، اصلاحات ارضی، و انقلاب اسلامی. در سال 1370 به کوشش غلامرضا افخمیو سید ولی رضا نصر( پسر حسین نصر) کاتالوگ مصاحبههایی که تا آن هنگام انجام شده بود تهیه و منتشر شد. این کاتالوگ که افزون بر یک پیشگفتار به قلم الیزابت میسون، شامل مقدمه ای در تشریح روش شناسی تاریخ شفاهی، فهرست مصاحبهها، موضوعهای عمده مطرح شده در مصاحبهها، فهرست اعلام، و فشرده سوابق شغلی مصاحبه شوندگان است .
هر دو گروه از مصاحبههای تاریخ شفاهی دارای مشکلاتی است .گفتگوها بویژه در زمینه تاریخ اقتصادی صورت گرفته و مجریان در تلاش بوده اند تا ابعاد سیاسی رویدادهای تاریخی را که به آن بسیار پرداخته شده به کناری گذارد و به تحولات اجتماعی و اقتصادی آن دوره بپردازد.از طرف دیگر همه گفتگوها روایت فردی است و بیشتر شرح اقداماتی است که آن فرد مورد مصاحبه انجام داده ویا مدعی است که انجام داده است. به سبب اینکه مصاحبهها منحصرا توسط این مراکز صورت گرفته امکان اعتبار سنجی آن مشکل است.
حسن محرابی
گروه تاریخ