“آژنگ نیوز”:تاریخ عکاسی ایران شاهد ظهور عکاسان مبتکر بسیاری است.هادی شفائیه یکی از آنهاست او به واسطه مشهورترین عکسی که از نیما یوشیج عکاسی وثبت کرده که با لقب «کیمیاگر عکاسی» شناخته می شود..
میرهادی شفاییه، بیست و سوم مرداد ماه سال ۱۳۰۲ خورشیدی در تبریز به دنیا آمد. در سال ۱۳۱۲ برای نخستین بار عکاسی و چاپ و ظهور عکس را تجربه کرد. سال ۱۳۲۲ به استانبول رفت و در آنجا داروسازی خواند. هادی شفاییه نیمقرن پیش، شغل درآمدزایی چون داروسازی را رها کرد و بهدنبال هنری که مقصدش معلوم نبود، رفت اما پس از دوسال، در ۱۳۴۴ «استودیو هادی» را در تهران تاسیس کرد.
از ۱۳۴۲ به مدت یازده سال برای مجله «هنر و مردم» مطلب عکاسی نوشت. از سال ۱۳۴۹ به تدریس عکاسی در رشتههای نقاشی، گرافیک و مجسمهسازی دانشکده هنرهای زیبا مشغول بود و شاگردانی را پرورش داد که هر کدام استادان مهم و موثر نسل بعد بودند. به همت وی در ۱۳۶۲ اولین دوره کارشناسی رشته عکاسی در دانشگاه راه اندازی شد.
هادی شفاییه در استودیوی خود عکسهای بسیاری از طبیعت بیجان و پرتره مشاهیر ادب و فرهنگ گرفت که در عین سادگی و ظرافت بسیار تاثیرگذار گیرا هستند. در همین آتلیه برای اولین بار در ایران، برای روی جلد کتابها عکس تهیه میکرد؛ از جمله روی جلد کتاب «گناه دریا» اثر فریدون مشیری، روی جلد کتاب «چشمها و دستها» از نادر نادرپور و چندین کتاب دیگر. در استودیو هادی عکسهای تبلیغاتی هم گرفته میشد، اما آنچه نام هادی شفاییه را بیش از پیش بر سر زبانها انداخت، تهیه عکس از آثار باستانی بود که بعدها نمایشگاههای مهمی از آنها در ایران، سوییس و ایتالیا برگزار شد. پس از عمری که صرف اعتلای عکاسی ایران کرد، به آمریکا رفت و سرانجام در هفتم شهریور ۱۳۹۷ در دوبلین، چشم از جهان فروبست.
او که از متخصصان شیمی عکاسی بود، کتاب مهم «فن و هنر عکاسی» را تالیف کرده که اغلب عکاسان ایرانی الااقل یک بار به آن رجوع کردهاند. هادی شفاییه نگاهی بیآلایش و خاص داشت و مهارت وی در کار با ابزار عکاسی به او اجازه میداد که در عین پایبندی به اصول و قواعد عکاسی کلاسیک، تصاویری عمیق، لطیف و تامل برانگیز خلق کند. به راستی که شفاییه کیمیاگر عکاسی ایران بود
دربخشی از خاطرات شفائیه در مورد فعالیتهای عکاسی اش نیز آمده است:در یکی از سالهای دهه چهل، قرار بود تالار قندریز (تهران) نمایشگاه گروهی عکس برگزار کند. از من هم دعوت کردند. من با پنج پرتره سیاه و سفید در ابعاد ۵۰ در ۶۰ که یکی از آنها تک چهره احمد شاملو بود در این نمایشگاه شرکت کردم.
روزی یک نفر که آشنا نبود و نمیشناختم، به آتلیه عکاسی من آمد. قیافه جالبی داشت: ریشی عظیم، با موهای برافراشته سر. خودش را معرفی کرد: «پرویز شاپور».
قبلا او را ندیده بودم. (اگر دیده بودم حتما آن سر و ریش فراموشم نمیشد!). قیمت پرتره شاملو را که در نمایشگاه ارائه کرده بودم سوال کرد و یک چاپ از آن را سفارش داد. بعدها فهمیدم که برای کادو و هدیه دادن به احمد شاملو بوده است.
نویسنده: بهمن تندرکیا
گروه تاریخ