“آژنگ نیوز”:قتل نخست وزیران، و در این مورد امیرکبیر، اتابک تاج بخش، در سنت بسیاری از سلسلههای حکومتی مستقر در منطقه خاورمیانه که آن را از عهد بنیعباس به ارث برده بودند امری چندان نامتعارف نبود. کثرت وزیران به قتل رسیده به اندازهای است که میتوان آن را رسم دیرین فرهنگ سیاسی ایران به شمار آورد. قربانی کردن وزیر اول، اگر چه فجیع و بی رحمانه، برای بسیاری از سلاطین جوان حکم آیین تشرف به دنیای بلوغ سیاسی داشت، و نشانه تأکید و تسجیل استقلال پادشاه بود.
در ایران همچون عثمانی در سرتاسر دوره تاریخ میانه و پس از اسلام ، کشمکشهای مکرر شاهان و وزیران شان برای به دست آوردن سهم بیشتری از قدرت به خاطر رقابتهای جناحی دیوانیان تشدید شد و جان وزیران بی شماری بر سر این کشمکش از کف رفت. در چگونگی و شرایط سقوط واضمحلال بسیاری از وزیران و منتسبانشان شباهت های در خور توجهی دیده می شود.
یکی از مشهورترین آنان خاندان نامدار برمکیان (بین سالهای ۱۸۷ – ۱۵۸ ه ق) در اوایل عهد بنیعباس است. ابو علىحسن ابن میکال معروف به حسنک وزیر در دوران غزنویان به سعایت بدخواهان در ۴۲۲ ه ق به دار آویخته شد و پیکر او هفت سال بردار بماند؛ عمیدالملک کندری وزیر مشهور سلاجقه ابتدا به امر طغرل به حاشیه رانده شد و ده سال بعد در سال ۴۵۶ ه ق در زمان آلپ ارسلان معزول و مقتول گردید؛ شمسالدین جوینی معروف به صاحب دیوان از وزرا و رجال پرآوازه عهد مغول به نمامی حاسدان در سال ۶۸۳ ه. ق به قتل رسید؛ خواجه رشیدالدین فضل الله طبیب همدانی وزیر و مستوفی و مورخ و دولت مدار بزرگ عهد ایلخانی به سبب نقار بین درباریان در سال ۷۱۸ ه ق، نخست پسرش را پیش چشمش گردن زدند و سپس خود خواجه سال خورده را نیز هلاک کردند؛ و در سالیان بعد، مرشد قلی استاجلو از امرای مشهور قزلباش، که وکیل السلطنه شاه عباس صفوی و گرداننده تمام امور مملکت بود، در سال ۹۹۷ ه. ق به فرمان آن پادشاه به هلاکت رسید؛ و میرزا محمدتقی اعتمادالدوله مشهور به ساروتقی از وزرا و رجال نامی عهد صفوی با آن که وزارت عظما یافت ولی او هم ابتدا به امر شاه عباس اول خصی و بعدها به امر شاه عباس دوم در سال ۱۰۵۵ ه ق مقتول گردید. در میان وزیرانی که لَلِه وار شاه زاده – شاگرد سپرده به ایشان را پروریدند و به مثابه دست نشانده خود بر تخت نشاندند و سرانجام قربانی آنان شدند، سرنوشت مرشد قلی خان که در ابتدای سلطنت شاه عباس اول (۱۰۳۸ – ۹۹۶ ه ق) تلف شد، به ویژه عبرت آموز بود. هیچ بعید نیست که ناصر الدین با معلوماتی که از زندگی شاه عباس صفوی، پس از خسرو نوشیروان ( ۵۳۱-۵۷۹ میلادی) مشهورترین پادشاه تاریخ ایران، داشت، از نمونه او تقلید کرده بر سلطه امیر کبیر مربی خویش پایان داده باشد. طرفه آن که امیر کبیر همواره به ناصر الدین توصیه میکرد همانند پادشاهان جوان صفوی در ابتدای سلطنت شان با اطمینان و اعتماد به نفس عمل کند. علاقه ناصر الدین به تاریخ دودمان های پیشین چه بسا باعث گردید که وی شیوه زمامداری جسورانه، اگرچه بی رحمانه، آنها را سرمشق قرار بدهد.
از مثال های تاریخی گذشته کهن که بگذریم، در عهد قاجاریه نیز در مورد چشمگیر کشتن وزیران میتواند که در نظر ناصرالدین بوده باشد. حاجی ابراهیمخان اعتمادالدوله شیرازی، کلانتر شیراز و بعدها صدر اعظم مقتدر زمان آقا محمدخان و نیز سال های اولیه پادشاهی فتحعلی شاه، در سال ۱۲۱۵ ه ق به طرز وحشتناکی به قتل رسید و بیشتر کسان صاحب منصبش هم با او کشته شدند. نقش اعتمادالدوله در تحکیم سلطنت قاجاریه و همچنین تسلط کامل او بر حکومت بسیار با اهمیت بود. او هم، مانند امیرکبیر، قربانی حساسیت شاه در امر جانشینی شد. صدر اعظم نخست محمد شاه، میرزا ابوالقاسم قائم مقام، هم همین سرنوشت را داشت. قساوتی که در کشتن اعتماد الدوله به کار رفت – او را ابتدا کور کردند، سپس زبانش را بریدند و چند هفته بعد به دست جلاد سپردند.
منبع:قبله عالم / عباس امانت / ترجمه: حسن کامشاد
گروه گزارش