به روایت :دکتر عباس منظر پور
فاصله میدان قیام کنونی میدان شاه سابق تا چهارراه مولوی خیابان اسماعیل بزاز است نمیدانم به چه علت همیشه سعی شده این نام حذف و به جای آن خیابان مولوی گفته شود. البته قدیمی ها کماکان به این خیابان، اسماعیل بزاز می گویند.
البته اهالی آن در گفتگو با یکدیگر محل خود را “خیابون” مینامند گویی در تهران فقط یک خیابان وجود دارد و آن هم اسماعیل بزاز و متعلق به آنهاست .
می گویند وقتی ناصرالدین شاه تصمیم گرفت تهران را بزرگ تر کند .قرار بر این شد که خندق های قدیمی اطراف آن راانباشته و به جای آن خندق های جدیدی دورتر از مرکز شهر ایجاد کند و دروازه های شهر جدیدی ساخته شود.
به این ترتیب دروازه های دیگری به وجود آمدند و البته در زمان رضاشاه این دروازه ها هم به مرور برداشته و خندق ها هم پر شده اند. در آن زمان قرار بر این شد که هر کس خندقی را پر کند، زمینهای بایر دو طرف خندق از آن او خواهد بود. اسماعیل بزاز هم همین قطعه را انتخاب کرد و به آبادانی دو طرف خندق آن پرداخت .
مردم هم به حق نامه نام اورا بر آن منطقه نهادند.وی همانطور که از نامش پیداست بزاز بود ولی استعداد طنز پردازی فوق العاده ای داشت و به همین دلیل به قول آن روزی ها در زمره دلقک های دربار ناصری درآمد .
او به مناسبتهای مختلف نمایش هایی را در دربار اجرا میکرد.او یک دسته نمایش هم درست کرده بود .اسماغیل بزاز تصمیم می گیرد این خندق را پر کند . از سر اتفاق در این زمان جشن ازدواج پسر رئیس صنف فخار{آجر پز} پیش میآید .چنین صنفی خیلی ثروتمند است پدر داماد از اسماعیل بزاز خواهش میکند که با عوامل خود در شب دامادی پسرش هنرنمایی کنند. در شب جشن چنان هنر نمای میکند که تا آن تاریخ نظیر نداشته است.
وقتی میزبان در مورد میزان دستمزد اصرار می کند،اسماعیل بزاز برای دستمزد به پدر داماد می گویند من میخواهم اطراف خندق را بسازند شما برای من لوازم بنایی بیاورید .پدر داماد آنقدر حواله لوازم بنایی برای اسماعیل بزاز می فرستند که او نه تنها زمین های دوطرف خندق بلکه تا فاصله بسیار خارج از خندق به طرف جنوب را زیر ساختمان میبرد .تمام ساختمانهای شمالی خندق را وقف مسجد خندق آباد میکند.
یک آب انبار می سازد که تا زمان لوله کشی تهران آب مصرفی مردم از آنجا تامین میشد. یکی از بهترین حمام های آن روز را در خیابان می سازد .حمامای بزرگ و مجهز (نسبت به زمان خود)که دو قسمت مردانه و زنانه داشت .درب مردانه آن در خیابان و در زنانه آن در کوچه جنبی آن قرار داشت.در مجموع خیابان اسماعیل بزاز عنوان یک خیابان جدید بسیار مورد توجه قرار گرفت.
جمعیتی فراوان که اکثر بازاری و کاسب بودند در خود جای داد و کار و کسب هم تقریبا از تمام خیابانهای تهران بسیار پر رونق تر بود کم کم خیابان های جدیدی به وجود آمدند .
همان طور که خصلت مردم ماست به مرور آنها به خیابانهای جدید رفتند،بیشتر چیزها عوض شد اما با تغییر مردم آنچه به جا ماند،لهجه اهالی محل بود.هر که آنجا می آمدهمان لهجه خیابون را به عنوان طرز صحبت تهرانی تقلید میکرد.
در حقیقت چیزی که به نام لهجه حنوب شهری معروف است ، زاده این خیابان است.لهجه ای که در اغلب فیلمها و نمایش ها به عنوان لهجه لاتی شناخته می شود.چیزی که عوض شد بافت شغلی آن خیابان بود در خیابان اسماعیل بزاز ۱۲ نانوایی اعم از سنگکی و تافتونی وجود داشت .
الان هیچ گونه نانوایی در خیابون نیست تمام دکان های معتبر خواربارفروشی بزازی و سمساری به پلاستیک فروشی جارو فروشی و غیره تبدیل شده است.آن قهوه خانه های بزرگ با باغچه های دل انگیز و صدای چهچهه ،صدای شستن استکانها و نقال های معروف دیگر در رویای معدودی از باقیمانده های خیابان وجود دارد.
گروه تاریخ