“آژنگ نیوز”:دومین سمپوزیوم مطالعات ایران شناسی و بزرگداشت پروفسور برت فراگنر، ایران‌شناس شهیر اتریشی برگزار شد.

در تاریخ ۳ آوریل ۲۰۲۵،(جمعه ۱۵ فروردین) به همت رایزنی فرهنگی ج.ا.ا. در اتریش، دومین سمپوزیوم مطالعات ایران‌شناسی همراه با بزرگداشت ایران‌شناس برجسته اتریشی در شهر وین، پایتخت اتریش، با حضور جمعی از پژوهشگران و علاقه‌مندان به فرهنگ و تمدن ایران برگزار شد. این رویداد در خانه حکمت ایرانی (Iranian Wisdom House) از ساعت ۱۶:۰۰ تا ۱۹:۰۰ به وقت محلی ادامه داشت.
محور اصلی این سمپوزیوم، بررسی افکار و آثار علمی پروفسور برت فراگنر، مؤسس فقید انیستیتو ایران‌شناسی آکادمی ملی علوم اتریش بود.

سمپوزیوم - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ


پروفسور فراگنر که به دلیل تحقیقات گسترده‌اش در حوزه مطالعات ایران‌شناسی شهرت جهانی دارد، نه تنها آثار علمی گرانسنگی در عرصه ایران‌شناسی دارد بلکه در طول زندگی علمی خود، خدمات مهمی به بسط و توسعهٔ ایران‌شناسی در اتریش داشته است.
علاوه بر همسر مرحوم پروفسور فراگنر، که دربارهٔ شخصیت و علایق علمی دکتر فراگنر سخن گفت، سخنرانان دیگری نیز در این سمپوزیوم حضور داشتند که هر یک به ارائه دیدگاه‌ها و پژوهش‌های خود پرداختند. از جمله این سخنرانان می‌توان به پروفسور دکتر رودیگر لورکر، دکتر نصرت‌الله رستگار، پروفسور مگ آرت میترا شهمرادی و دکتر رضا غلامی اشاره کرد. تنوع سخنرانان و موضوعات مطرح‌شده، این رویداد را به فضایی پویا برای تبادل نظر و دانش تبدیل کرد.

سخنرانی دکتر رضا غلامی
در آغاز سمپوزیوم و به عنوان‌ مقدمه، دکتر رضا غلامی، استاد دانشگاه و نماینده فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در اتریش، ضمن خیرمقدم به میهمانان، سخنرانی‌ای با عنوان «رابطه ایرانیان با عنوان نسبت سنجی ایرانیان با تاریخ خود با رویکردی پدیدارشناختی» ارائه داد.
این سخنرانی به بررسی عمیق ارتباط ایرانیان با تاریخ چند هزار ساله‌شان پرداخت و جنبه‌های فرهنگی، زبانی و فلسفی این رابطه را مورد تحلیل قرار داد.
دکتر غلامی با اشاره به اهمیت تاریخ به‌عنوان پایه‌ای برای هویت فرهنگی، فکری و اجتماعی هر ملت، اظهار داشت: «تاریخ صرفاً فهرستی از رویدادهای گذشته نیست، بلکه ریشه‌ای است که هویت یک ملت را شکل می‌دهد.»
این استاد دانشگاه در بخش اصلی صحبت‌هایش به بررسی اجمالی دیدگاه‌های شش فیلسوف بزرگ، از جمله هگل، شلایرماخر، دیلتای، هوسرل، هایدگر و گادامر در باب ارتباط جامعه با تاریخ پرداخت که هر یک به‌نوعی به ارتباط پویا و در حال تحول انسان با تاریخ توجه نشان داده‌اند. او تأکید کرد که ایده اصلی متصل‌کننده این فیلسوفان، رویکرد پدیدارشناختی به تاریخ است.
وی گفت: هگل تاریخ را فرایندی منطقی می‌دید که روح جهان از طریق تعارض‌ها به سوی آزادی و خودآگاهی حرکت می‌کند. شلایرماخر بر درک همدلانه تاریخ تأکید داشت و معتقد بود برای فهم متون قدیمی، باید زبان و تفکر زمانه آن‌ها را درک کرد. از سوی دیگر، دیلتای تاریخ را مجموعه‌ای از تجربه‌های زیسته شخصی می‌دانست و به احساسات و زندگی روزمره مردم توجه داشت. هوسرل معتقد بود تاریخ بخشی از ذهن ماست و هر لحظه حال، ردپایی از گذشته و انتظاری از آینده را در خود دارد. همچنین هایدگر تاریخ را جزیی جدایی‌ناپذیر از هستی انسان می‌دید که از بدو تولد ما را شکل می‌دهد. علاوه بر این، گادامر تاریخ را فرایندی زنده دانست که در آن دیدگاه‌های گذشته و حال در گفت‌وگویی مداوم به هم می‌پیوندند.
دکتر رضا غلامی با اشاره به تنوع این دیدگاه‌ها، از شخصی و روایی تا وجودی و تأملی، بیان داشت که این نظریات می‌توانند به خوانش جدیدی از رابطه ایرانیان با تاریخشان منجر شوند.
او در ادامه توضیح داد که ایرانیان تاریخ خود را فراتر از یک فهرست رویدادها می‌بینند؛ تاریخی که در آن آن‌ها هم جهان را شکل داده‌اند و هم تحت تأثیر نیروهای خارجی قرار گرفته‌اند. مراسم‌هایی مانند نوروز، خواندن شاهنامه و آیین‌هایی چون تعزیه، نشان‌دهنده ارتباط عمیق ایرانیان با گذشته‌شان هستند. همچنین، بازخوانی و تفسیر مجدد تاریخ از طریق ادبیات، شعر و عرفان – با نقش‌آفرینی چهره‌هایی چون فردوسی، حافظ و مولانا – این ارتباط را غنا بخشیده است.

غلامی همچنین به حکمت ایرانی پرداخت که از سنت‌های باستانی، فلسفه اسلامی و عرفان سرچشمه گرفته و تاریخ را نه‌تنها فرایند مادی، بلکه بازتاب حقیقت‌های عمیق می‌داند. این حکمت در سه محور اصلی خلاصه می‌شود:
یکم. کمال انسان: انسان در حکمت ایرانی تنها موجودی مادی نیست، بلکه می‌تواند از طریق سفر معنوی به آگاهی بالاتری برسد.
دوم. ارتباط جهان و آخرت: حکمت ایرانی جهان مادی و معنوی را جدا نمی‌داند و آیین‌هایی چون نوروز و یلدا این پیوند را نشان می‌دهند.
سوم. ارتباط اندیشه و عمل: در حکمت ایرانی، نظریه و عمل از هم جدا نیستند و این حکمت در زندگی روزمره، سیاست، هنر و فرهنگ نمود دارد.
در پایان، دکتر غلامی به نقش پروفسور برت فراگنر، ایران‌شناس برجسته، اشاره کرد که سال‌ها در ایران زندگی کرد و عاشق فرهنگ و تاریخ این سرزمین شد. او تأسیس مؤسسه ایران‌شناسی در اتریش را گامی بزرگ دانست و گفت: «بسیاری از دستاوردهای امروزی ایران‌شناسی در اتریش مرهون پایه‌گذاری‌های اوست.» او با احترام عمیق از همسر پروفسور فراگنر و سخنرانان دیگر تشکر کرد و ابراز امیدواری نمود که این مراسم راه او را برای نسل جوان ایران‌شناسان اتریشی ادامه دهد.

میراث - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

نماینده فرهنگی ایران در اتریش بر اهمیت زبان پارسی به‌عنوان عنصری حیاتی در هویت ایرانی تأکید کرد و آن را ابزاری فراتر از ارتباط ساده دانست که ایده‌های فلسفی و عرفانی را به زیبایی بیان می‌کند. او گفت: «شعر و نثر پارسی، تجربه‌های شهودی و حکمت عملی را منتقل می‌کند و با استعاره‌ها و تشبیه‌های غنی، مفاهیم پیچیده را ساده می‌سازد.» این زبان، با سبک عرفانی خاص خود و واژگانی چون «راز»، «معما»، «عشق»، «نور» و «حقیقت»، پیوندی عمیق با تاریخ و هستی برقرار می‌کند.

سخنرانی همسر مرحوم پروفسور فراگنر
همسر مرحوم پروفسور فراگنر با صدایی آکنده از خاطره و احساس، سیر زندگی همسرش را روایت کرد. او از کودکی گفت که در آن برت، با وجود مخالفت خانواده‌اش، شیفته فهم شرق شد. با انتخاب رشته تاریخ در جوانی، راهی به سوی علایقش گشود و به‌تدریج شیفته زبان پارسی گردید. در وین، ابتدا بر عثمانی‌شناسی و عرب‌شناسی تمرکز کرد، اما استادی ایران‌شناس که به او فارسی نیز آموخت، جرقه‌ای در دلش افروخت تا تمام عمرش را به ایران‌شناسی وقف کند. با وجود تنگدستی، با تدریس زبان و همکاری با گروه تئاتر، پس‌اندازی اندوخت و سرانجام در سفری به ایران، عشقش به این سرزمین را عمیق‌تر کرد. رایزنی فرهنگی اتریش در ایران به او کمک کرد تا این سرزمین را بهتر بشناسد و در سال ۱۹۶۴، بورسیه‌ای از دولت ایران برای ایران‌شناسی دریافت نمود. اساتیدی چون ایرج افشار، محمدجعفر محجوب و محتبی مینوی راهنمای او شدند. او با تدریس زبان آلمانی در هنرستان صنعتی ایران که آلمانی‌ها تأسیس کرده بودند، گذران زندگی کرد. در سال ۱۹۷۰ در وین دکترایش را با تز «تاریخ شهر همدان در قرن ششم هجری قمری» به پایان رساند و پایه‌گذار راهی نو در ایران‌شناسی شد.

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *