“آژنگ نیوز”:وضعیت فعالیت رسانه ها از اعتصاب رادیو تلویزیون تا تیتر شاه رفت در سال۱۳۵۷بیانگر هماهنگی رسانه ها با سرعت رویدادهاست.بهروز بهزادی به توصیف این موضوع می پردازد.
جناب بهزادی گفتگوی ما در باره وضعیت فعالیت رسانه ها در سال ۱۳۵۷ خورشیدی است اگر ممکن است در ابتدا برای آشنایی بیشتر در مورد چگونگی ورودتان به حوزه رسانه توضیحاتی بفرمایید.
بهروز بهزادی هستم متولد سال ۱۳۲۴ خورشیدی.من به فعالیت مطبوعات علاقه فراوانی داشتم اما ورودم به عالم مطبوعات کمی اتفاقی رخ داد.در سال ۱۳۴۵ در کنکور دانشگاه تهران امتحان دادم ودردورشته حقوق و ادبیات قبول شدم.در ابتدا رفتم و در رشته حقوق ثبت نام کردم .اما در همان زمان از بحث و گفتگوی چند دانشجو مطلع شدم که دانشکده ادبیات دارای رشته روزنامه نگاری است و برای این رشته دانشجو می پذیرد. به همین جهت به گروه روزنامه نگاری دانشکده ادبیات مراجعه کردم و چون در رشته ادبیات قبول شده بودم ،ثبت نام من در این رشته مشکلی نداشت.موقع ثبت نام به مسئول ثبت نام گفتم من در رشته حقوق ثبت نام کرده بودم اما به دلیل علاقه زیاد به مطبوعات می خواهم در رشته روزنامه نگاری هم ثبت نام کنم. مسئول آنجا به من گفت،این ثبت نام جدید غیر قانونی است .شما باید بروید به رشته حقوق؛ اما من اصرار کردم او هم گفت شما باید از تحصیل در رشته حقوق انصراف بدهید.من یک ثبت نام موقت کردم .با عجله رفتم و ثبت نام رشته حقوق را هم باطل کردم و به این ترتیب راه و مسیر زندگیم عوض شد.


فعالیت روزنامه نگاری شما به صورت عملی از کجا شروع شد؟
من یکسال در سال ۴۶-۴۷ در رشته روزنامه نگاری مشغول تحصیل بودم. سال اول بیشتر دروس عمومی بود تا اینکه متوجه شدم روزنامه اطلاعات یک دوره روزنامه نگاری برگزار کرده است. با دونفر از دوستانم برای کار آموزی در سال ۴۷ به روزنامه اطلاعات رفتیم. یک دوره سه ماهه را در آنجا گذراندیم. پس از پایان دوره به ما مدرک روزنامه نگاری دادند. دونفر از دوستانم رفتند،اما مرا نگه داشتند.گفتند شما استعداد کار روزنامه نگاری دارید.من در بخش تهیه خبر کار میکردم. به کارم علاقه مند بودم وقتی برای تهیه یک خبر مرا می فرستادند سعی میکردم بهترین و کامل ترین خبر را تهیه کنم.به تدریج به گروه حوادث منتقل شدم و در کاخ دادگستری برای خبر حضور داشتم.سال ۴۹ هم با خبر شدم تلویزیون همکار می پذیرد.در آنجا ثبت نام کردم. بعد از پایان دوره هم محمود جعفریان معاون تلویزیون گفت بمان و همکاری کن.صبحها روزنامه اطلاعات بودم بعد از ظهرها تلویزیون. تا اینکه به تدریج در دهه ۵۰ دیگر بیشتر در تلویزیون حضور یافتم .بعد هم در همین سالها از طرف تلویزیون برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم .بعد از بازگشت تا مسئولیت سردبیر کل خبر رادیو پیشرفت کردم.
در مورد جایگاه و شیوه عملکرد تلویزیون توضیحاتی می فرمایید؟تلویزیون ملی ایران مسئولیتش با قطبی بود. او نسبت فامیلی با فرح همسر شاه داشت.به همین جهت خیلی مستقل از دولت عمل میکرد .با وزرا و نخست وزیر کاری نداشت.تلویزیون و رادیو هریک جایگاه خود را داشتند.البته در ابتدا رادیو و تلویزیون سازمان جداگانه بودند و در سال ۵۰ خورشیدی ادغام شدند. بخش خبر هم مستقل بود.البته هر بخش خبری یک سردبیر داشت که زیر نظر سردبیر کل فعالیت میکرد.بخش خبری ساعت ۲ و ساعت ۸ شب تلویزیون از بخشهای خبری مهم بود. اکثر خبرها پوشش داده میشد.تلویزیون واقعا تا اواخر سال ۵۶ از جایگاه ویژه ای برخوردار بود. بخصوص سریالهای تلویزیون بسیار پر بیننده بود.اما به تدریج در سال ۵۷ با اوج گیری انقلاب اسلامی، جایگاه تلویزیون بویژه بخش خبری تضعیف شد.
تغییر رویکرد تلویزیون کی اتفاق افتاد ؟
برای روشن شدن این موضوع بد نیست به یک خاطره اشاره کنم. در اواسط سال ۵۶ (مرداد ماه)دولت هویدا استعفا داد.شاه آن موقع در رامسر بود.قرار بود که نخست وزیر جدید را تعیین کند تا به مجلس شورای ملی معرفی شود.من یک خبرنگار اختصاصی به رامسر فرستاده بودم تا برای تلویزیون خبر این انتصاب را پوشش بدهد.دونفر کاندیدا شده بودند. یکی جمشید آموزگار و دیگری انصاری وزیر اقتصاد دولت هویدا. هر دونفر لباس رسمی فراگ پوشیده بودند تا هرکدام احضار شدند به دیدن شاه بروند.محمود جعفریان که معاون قطبی بود هر چند ساعت یک بار به من زنگ میزد و سوال میکرد که چه خبر شده است.من هم با خبرنگارمان در رامسر مرتبط بودم.تا اینکه بالاخره او خبر داد که جمشید آموزگار معرفی شده است. نکته جالب اینجاست .وقتی به جعفریان گفتم که آموزگار به عنوان نخست وزیر انتخاب شده است او اظهار تاسف کرد و گفت آموزگار فرد توانایی برای این کار نیست من امیدی به درست شدن اوضاع ندارم.در حقیقت از همین زمان ضعف حکومت پهلوی شدت گرفت که رادیو وتلویزیون هم از این قاعده مستثنی نبود.در اواخر همین سال هم بود که قطع برق شدت گرفت و این موضوع هم بر نارضایتی مردم و البته میزان استفاده مردم از رادیو و تلویزیون تاثیر داشت.
اعتصاب تلویزیون کی شروع شد؟
در اواخر تابستان به تدریج سر رشته مدیریت تلویزیون از دست مدیرانش در رفته بود.برنامه سازان تلویزیون به حرفهای مدیران اهمیتی نمیدادند.آنها بیشتر مستقل عمل میکردند.البته اعتصابات اول از بیرون از تلویزیون شروع شد و بعد در تلویزیون الگو قرار گرفت.ما در بخش خبر ،رویدادها را پوشش میدادیم.اعتصاب از مخابرات شروع شد و بعد به دنبال آن در وزارت نفت هم اعتصاب آغاز شد. دلیل اولیه اعتصابات هم کمی حقوق عنوان میشد. وقتی حقوق مخابراتی ها با اعتصاب اضافه شد با سرعت حکم حقوقی آنها تکثیر شد و در وزراتخانه های دیگر پخش شد.از اینجا اعتصابات گسترده تر شد. یک گروه را فرستاده بودم به مخابرات تا گزارش تهیه کند .فیلم آن را میدیدیم که برای پخش بفرستیم. در فیلم گزارشگر با کارکنان صحبت میکردآنها هم هرکدام در مورد حقوق و مسائل مالی صحبت میکردند. یک دفعه یک نفر جلوی دوربین آمد و بلند فریاد زد چرا آدرس غلط می دهید .ما شاه نمی خواهیم!ابنجا بود که ماهم در تلویزیون متوجه شدیم اعتراضات کلی است.تقریبا اعتصاب در تلویزیون هم از همین زمان(آبان ماه۵۷)شدت گرفت. البته اعتصاب اول در بخش فنی رادیو و تلویزیون شروع شد.به صورتی که مدیران پخش به مسئولان فنی التماس میکردند. به همین خاطر تعدادی از همافران نیروی هوایی را برای انجام کارهای فنی به تلویزیون آوردند .آنها در آمریکا دوره آموزشی دیده بودند. یکی از آموزشهای آنها دوره های فنی ارتباطات بود. بین هواپیما و مراکز هدایت زمین ارتباطات الکترونیکی باید برقرار میشد و همافرها متخصص این موضوع بودند. یک دوره کوچک آموزشی هم در تلویزیون دیده بودند و بنابر این بخش فنی را راه انداختند.
در اینجا باید به چند موضوع در مورد اعتصاب تلویزیون هم اشاره کنم. بیشتر بخش فعال در اعتصابات نیروهای تندرو و چپ بودند.البته نیروهای گارد شاهنشاهی هم درتلویزیون مستقر بودند .اما آنها میگفتند که حتما در اول و آخر برنامه سرود شاهنشاهی پخش شود و به مسایل دیگر کاری نداشتند.نیروهای چپ فکر میکردند دوران اعتصاب زمان خوبی است که بتوانند در تلویزیون به موقعیتهای بالای اداری برسند.به نظر من اعتصاب و عدم پوشش خبر های جامعه کار درستی نبود. در همین رابطه هم به یک خاطره اشاره کنم.
من در تلویزیون همچنان حضور داشتم .تا یک روز در حین کار دوستان گفتند که آقای طالقانی با بخش خبر تلویزیون تماس گرفته اند.زمانی بود که تظاهرات و درگیری ها اوج گرفته بود.من از قبل با آقای طالقانی آشنایی داشتم. گوشی را گرفتم و با ایشان صحبت کردم. آقای طالقانی میگفت. در گیری ها زیاد شده است و مجروحان بسیار زیادی را به بیمارستان هزار تختخوابی برده اند. ما برای مجروحین خون لازم داریم به مردم اعلام کنید که به بیمارستان بروند و خون بدهند.من به اقای طالقانی گفتم تلویریون اعتصاب است. ایشان عصبانی شدند و گفتند مگر تلویزیون باید اعتصاب کند. شما باید اخبار مهم را پخش کنید.
آن موقع برنامه خبر کانال دوم کلا قطع شده بود و کانال یک تلویزیون هم بخش خبر کوتاه داشت. به خاطر همین مسایل بود که بخش خبر فعال تر شد.در زمان پیروزی انقلاب اسلامی هم که تغییرات کلی بوجود آمدو قطب زاده مدیر تلویزیون شد که من خودم را بازخرید کردم.


در مورد مطبوعات در این دوران چه نظری دارید؟
اعتصاب مطبوعات هم به نظر من درست نبود.چون در این زمان است که رسانه باید اخبار فراوان را پوشش بدهند.البته مطبوعات به غیر از دوران اعتصاب خیلی خوب اخبار سال ۵۷ را پوشش دادند. در این زمان غلامحسین صالحیار سردبیر بود که خاطره جالبی را برای من تعریف کرد.او میگفت م یدانی که من دوبار تیتر “شاه رفت”را زدم!یک بار زمان مصدق که شاه به خارج رفت یکبار هم در سال ۵۷.او درمورد تیتر شاه رفتدر سال ۵۷چنین گفت: من مدتها بود که به فکر این تیتر بودم زمزمه رفتن شاه هم شنیده میشد. من به عباس مژده بخش ناظر فنی چاپ سپرده بودم که این تیتر”شاه رفت” را تهیه و آماده کند. آن موقع ما حروف سربی به اندازه تیتر “شاه رفت” نداشتیم . اصولا برای تیترهای بزرگ حروف چوبی درست میکردیم . برای این تیتر هم حروف چوبی تهیه کرده بودیم .ضمنا نمیدانستم که شاه کی میرود. آن زمان هم اطلاعات و هم کیهان یک خبر نگار ثابت در فرودگاه داشتند. به خبرنگار روزنامه هم سپرده بودم به محض اطلاع از خارج شدن شاه از ایران؛ موضوع را به من خبر دهد.به مژده بخش هم گفتم یک عکس از شاه و ولیعهد که در حال خداحافظی هستند از آرشیو پیدا کند که اگر عکس نداشتیم آن را کنار تیتر کار کنیم. بنابر این وقتی خبر رفتن شاه را شنیدیم در حقیقت تیتر صفحه اول از قبل آماده شده بود.این موضوع آمادگی و توانایی روزنامه ها را در سال ۵۷ میرساند.
نکته آخر؟
در دوران فعالیتم در مطبوعات این نکته همواره در نظرم بوده که مطبوعات ورسانه ها جایگاه و اهمیت ویژه ای در جامعه دارد.در همان دوران اوج انقلاب اسلامی هم علیرغم همه مشکلات این موضوع روشن شد.باید قدر این موقعیت و جایگاه را بدانیم و در حفظ و تقویت ان نیز بکوشیم.
گفت و گو :از حسن محرابی
گروه گزارش