“آژنگ نیوز”:دست در جلیقه،یا دست پنهان ،ژستی است که معمولاً در پرتره در قرن ۱۸ و ۱۹یافت می شود. این ژست در دهه ۱۷۵۰ ظاهر شد تا رهبری را به شیوه ای آرام و محکم نشان دهد.برخی گفته اند که این به فراماسونری مرتبط است زیرا بسیاری از ماسون ها در حال انجام آن تصویر شده اند. آیا این یک چیز ماسونی بوده است؟ اگر اینطور است آیا امروز هم انجام می شود؟
اگر به پرتره ها و عکس های مردان برجسته قرن ۱۸و ۱۹ نگاه کنید، ممکن است متوجه شوید که بسیاری از آنها ژست غیرطبیعی مشابهی دارند. آنها در حالی که یک دست را در جلوی کت خود گرفته اند می نشینند یا می ایستند. آنها طوری به نظر می رسند که انگار سعی می کنند برای عکس باشکوه به نظر برسند. با استفاده از تصاویر همه از ناپلئون گرفته تا جوزف استالین از این ژست، مورخان و هنردوستان کنجکاو از اهمیت آن شگفت زده شده اند.
آیا این یک سنت ماسونی؟ به نظر نمی رسد دقیقا اینگونه باشد. اما یقیناً این یک سنت رهبانی است که با دست روی قلب صحبت کنیم، اما به نظر نمی رسد که کاملاً با حالت دست در جلیقه مطابقت داشته باشد. ادای دین فراماسونری به قلب از طریق علامت دست توسط برخی از مورخان ماسونی با این واقعیت توضیح داده می شود که آیین های فراماسونری به ادیان مصر باستان بازمی گردد. در کتاب مردگان مصر آمده “قلب من مادرم… قلب من دگرگونی” به معنای سرچشمه تولدهای دوباره است.
پیگیری تاریخی نشان میدهد که در یونان باستان این ژست به دوران باستان کلاسیک برمی گردد. در برخی محافل اجتماعی در یونان باستان، مردم صحبت کردن با دستان خود را در خارج از لباس بی احترامی می دانستند. مجسمههای قرن ششم قبل از میلاد سخنوران مشهوری مانند سولون را با دستان خود در لباسهای خود نشان میدادند. ایسکین، مؤسس مکتب بلاغت، اظهار داشت که صحبت کردن با یک بازو خارج از کیتون، رفتار بدی است، همانطور که ایسکین در سخنرانی معروف خود به تیمارخوس (۳۴۶ قبل از میلاد) نیز به این موضوع اشاره کرده است.
کسانی که با کشتی به سالامیس رفته اند و مجسمه سولون [۶۳۸-۵۵۸ قبل از میلاد] را در آنجا دیدید. میتوانندشهادت دهند که مجسمه ای که در میدان بازار سالامینیان ایستاده است، سولون را با بازویی در خرقه نشان می دهد. این یادآوری است، و تقلیدی از نگرش سولون بوده ، ونیز حالت همیشگی او را در خطاب به مردم آتن نشان می دهد. یونانیان باستان نمی دانستند که میراث آنها کمتر از ۲۴ قرن باقی خواهد ماند.
در قرن هجدهم، هنرمندان برای الهام گرفتن به دوران باستان نگاه می کردند. آنها سرنخ خود را از مجسمههای سخنوران مشهور یونانی و رومی گرفتهاند و در حالی که دستهایشان را در خرقههایشان ژست گرفتهاند. پرتره نویسان شروع به به تصویر کشیدن سوژه ها در ژست مشابهی کردند و معتقد بودند که رفتاری نجیب و آرام و آموزش خوب را منتقل می کند.
تصویر ال گرکو شوالیه با دست روی سینه یک نمونه دارای محبوبیت در قرن ۱۸ است .این ژست در پرترههای بریتانیایی قرن هجدهم بهعنوان نشانهای استفاده میشود که نشان میدهد این چهره نقاشی شده از طبقه بالا آمده است. پرتره نویسانی مانند جاناتان ریچاردسون (۱۶۶۷-۱۷۴۵) شروع به اعمال این نظریه نقاشی در آثار رئالیستی خود کردند. ریچاردسون و معاصرانش در مقالهاش در باب نظریه نقاشی (۱۷۲۵) تشخیص دادند که ظاهر کلی و زبان بدن (“حالت”) شخص تصویر شده کلیدهای یک پرتره عالی برای الهام گرفتن از سخنوران کلاسیک و ژست های استفاده شده در مجسمه های باستانی. است. برای اینکه مشخص شود این مدل « هم از نظر شخصیتی عالی» بود، ژست «جلیقه دست در دست» به زودی اتخاذ شد. از قضا، در میان طبقه حاکم انگلیسی بسیار محبوب شد، زیرا تصور می شد ظاهر فرد را “به نحوی که پسندیده و بدون عاطفه تلقی می شود” منتقل می کند. این ژست همچنین به تجسم شخصیت ملی انگلیسی در دوره پس از بازسازی تبدیل شد. در زمینه رقابت فزاینده انگلیس و فرانسه، این ژست «تصویر طبیعی، متواضعانه و محدودی را که توسط یک پیشینه کلاسیک تأیید شده است» در مقابل «ژستهای پرشور سبک بلاغی فرانسوی با انجمنهای کاتولیک و مطلقگرایانه» ترویج میکند.
اما تصویر دیگر یعنی ناپلئون اوکس تویلری از همه معروفتراست. یعنی معروفترین پرترههایی که از «جلیقه دست در دست» استفاده میشود، مربوط به ناپلئون بناپورت (۱۷۶۹-۱۸۲۱) است.چندین پرتره از امپراتور فرانسه او را با یک دست در کتش نشان می دهد که نظریه پردازان را به این فکر می کند که دلیل آن چیست. در پایان، نمی توان به طور قطعی گفت که ناپلئون قربانی خارش ناشی از نوع لباس بود یا از شروع اولیه سرطان معده رنج می برد . در مورد دست پنهان، او بیشتر قربانی شرایط و شاید قربانی مد بود.
نقاش دیگر، توماس هادسون، مردان زیادی را در این ژست نقاشی کرد که معاصران او تعجب کردند که آیا او فقط در نقاشی دست ها خوب است. واقعیت این است که ناپلئون و پرتره نگارش یک مد را دنبال کردند. حالت «دست در لباس» اغلب در نقش برجستههایی که رومیان باستان را به عنوان موردی برای سخنوران عمومی به تصویر میکشد، ظاهر میشود. گفته می شود که به آنها هاله ای از پالایش و جسارت بخشیده است، دو ویژگی که مطمئناً برای امپراتورهایی مانند ناپلئون جذاب بوده است.
این ژست دوباره در قرن هجدهم رایج شد و حتی به قدری اصلی شد که هنرمندانی که به آن تکیه می کردند متهم شدند که نمی دانند چگونه دست نقاشی کنند! با توجه به شهرت او، احتمالاً بسیار منطقی تر است که ناپلئون انتخاب کند که دست در دستکش نقاشی شود. اما باز هم واقعا تصمیم او نبود! پرترهای که دست پنهان ناپلئون را تأیید میکرد، توسط ژاک لوئیس دیوید تهیه شده ،و تصویری بود که او حتی روبروی نقاش ننشست، بلکه این پرتره توسط یک نجیبزاده سفارش داده شد. این تصاویر در قرن هجدهم، آنها را به یک علامت تجاری برای مردان با کیفیت، اشراف و سلطنتی تبدیل کرد.
اینگونه تصاویربرای نشان دادن ثروت و کتاب برای نشان دادن ذهن علمی. با ظهور عکاسی در اوایل قرن نوزدهم، تیز روندش ادامه یافت. شخصیت های بزرگ تاریخی مانند فرانکلین پیرس رئیس جمهور ایالات متحده، جوزف استالین، کارل مارکس، سیمون بولیوار، مارکیز دو لافایت، حسنی مبارک و بسیاری دیگر، همگی با دست در کت خود جاودانه شده اند.
گروه تاریخ