“آژنگ نیوز”: تاریخچه تشکیل حزب خران در دوره پهلوی ارتباط ویژه ای با وزارت امورخارجه دوره پهلوی دارد. مجید مهران از کارمندان قدیمی وزارت امور خارجه می نویسد:البته از این عنوان تعجب میکنید. چون چه نسبتی است بین وزارت امورخارجه و حزب خران . داستان از این قرار است که وقتی با احمد میرفندرسکی و دوستانش روابط روابط نزدیک پیدا کردم فهمیدم عدهای از تحصیل کردههای آن روز وزارتخارجه(سالهای ۱۳۴۰به بعد) که لااقل به یک زبان خارجی تسلط کامل داشته و خود را جزو روشنفکران میدانستند. حزبی غیررسمی تشکیل داده و قرارگذاشتند هر موقع به مقامات بالا رسیدند همدیگر را یاری کنند و هوای یکدیگر را داشته باشند. احمد میرفندرسکی چون هم از نظر سنی و هم از لحاظ اینکه چند زبان خارجی را مثل زبان مادری میدانست و مردی آگاه و کتابخوانده و در ایراد سخنرانی هم هم چیره دست بود و طرف رامجذوب میکرد به سمت دبیر کل انتخاب شده عناوین اعضا که جنبه ی طنز داشت به این شرح از طرف دبیر کل تعیین گردید:
احمد میرفندرسکی -خردبیر
جمشید مفتاح-خر اعظم
منوچهر عظیما –خر قصیر
سلطلن حسین سنندجی –خر طویل
محمدرضا امیر تیمور –خرلنگ یا خر گر
منوچهر ظلی –خر کاکلی
مسعود جهانبانی-خر نازو
همایون سمیعی-خرسفید یا خر زال
البته زمانی که این حزب غیر رسمی بین این عده از کار مندان سیاسی تشکیل شد هنوز ایشان از نظر مقام پایین بودند و هفته ای چند شب با یکدیگر نشست و برخاست کرده و برای آینده خود برنامه ریزی میکردند. روز ی به امیر تیمور گفتم نمیشود آن گوشهها مارا هم عضو کنید . گفت متأسفانه اساسنامهی حزب اجازه را نمی دهد .چون واجد شرایط نیستی برای اطلاعت میگویم یکی از دوستاد ن.ع. خیلی اصرار کرد وارد جرگه ما شود؛
میرفندرسکی برای امتحان او را به خیابان شاه (جمهوری امروز) برد و پشت ویترین یک کتابفروشی که کتابهای خارجی میفروخحت به نصیر گفت کتابی که عکس گل داوودی پشت آن است اثر پییر لوتی است و دربارهی کشاورزی نوشتهاست برو بپرس ببین چند می فروشد. نصیر هم فارغ از همه جا داخل کتابفروشی رفت و پرسید آقا این کتاب کشاورز از پییر لوتی را چند می فوشید؟فروشنده با حالت حیرت جواب داد.آقا این کتاب داستان است و از یک نویسنده معروف فرانسوی است و چیزی که در آن نیست کشاورزی است. . نصیر برگشت و به احمد گفت : ما را سرکار گذاشتهای. میر فندرسکی بدول تامل میگوید که خواستم برای خودت ثابت شود نمیتوانی وارد حزب خران شوی.چون قوه ی درک نداری.
احمد میر فندرسکی
روزی که یکی از کارمندان عازم ماموریت بود طبق معمول برای ناها ر همه را به باشگاه ایران دعوت کرده بود. تصادفاً من مقابل میرفندرسکی نشستهبودم و سنندجی سمت چپ من بود .میر فندرسکی تازه مدیرکل سیاسی شدهبود و خیلی سعی میکرد در اجتماعات سخن لغوی نگواید و احترام مقام خود را حفظ کند. پرسیدم آقای میرفندرسکی لطفاً در دو کلمه برای من بفرمایید این خریت برای عضویت در حزب شما باید ذاتی باشد یا اکتسابی. از کجا تفاوت آن راتمیز میدهید.خیلی مختصر جواب داد صددفعه گفتم جلوی مردم از این سوالهای مشکل نکن!باانگشت سبابه سننداجی راکه در جوار من نشستهبود نشان داد و گفت هیأت مدیره هنوزدربارهی این شخص در تردیداست که خریّت او ذاتی است یا اکتسابی او در مرز ایستاده و حدفاصل است.
شلیک خنده اطرافیان حتی از جانب سنندجی هم بلند شد! همه به من گفتند انصافاً سوال بجایی کردی و میرفندرسکی با زرنگی پاسخ توراداد.
نکته اینجاست که در زمان آرام تمام اعضای حزب خران وزارتخارجه به مقّامانی رسیدند و سریع ترقی کردند. اسامی آنها از این قرار است:
میرفندرسکی(معاون سیاسی و سپس سفیر ایران در مسکوبه مدت شش سال(به قائممقامی وزیرخارجه هم رسید.
مفتاح با زحماتی چون نقاط ضعف فراوانی داشت (سفیر ایران در نیجریه(
عظیما (مدیر کل سیاسی کشورهای اروپا و آمریکا)
ظلی (معاون سیاسی دو بارسفیر ایران در بیروت و اسلامآباد)
سنندجی (مدیر کل سیاسی کشورهای آسی و آفریقا سفیر در کشورهای رومانی،لهستانو تونس)
محمدرضا امیر تیمور (مدیر کل و معاون سیاسی و سفیر ایران در هند،شوروی و انگلیس)
همایون سمیعی (سفیر ایران در ورشو،کئنهاگ ،بلگراد و سپس معاون اداری و مالی )
اما از همان زمان که اشخاص فوق به مقامات عالی رتبه ی وزارت خارجه رسیدند توقعاتشان بالا رفت. چون انجام همه آنها آسان نبود و گلایه ها شروع شد و دوستان قدیم (در دهه ۵۰ خورشیدی)دشمن صلبی یکدیگر شدند.
گروه تاریخ