“آژنگ نیوز”:تئاترهای معروف تهران در روزگار آغاز ورود نمادهای تمدنی به ایران در دروه پس از قاجار تعداد محدودی بودند که به برخی از آنها اشاره می شود:
۱ جامعه بارید: جامعه باربد را اسمعیل مهرتاش که یکی از نوازندگان و موسیقیدانان معروف بود ابتدا در خیابان سعدی جنوبی تأسیس کرد و سپس به خیابان لاله زار باغ علاءالدوله رفت. در واقع نمایشهایی که اجرا میشد یک نوع اپرتا بود. یعنی بازیکنان که بعضاً خوانندگان معروف زن یا مرد بودند در حین هنرنمایی اشعاری رابا صدای لطیف میخواندند.. مهرتاشی که غالب آهنگها را تنظیم کردهبود رهبری ارکستر را میکرد.
خوانندگان معروف جامعه بارید. ملوک ضرابی و بانو ملکه حکمت شعار بودند. در این اواخر هنرمندانی چون عبدالوهاب شهیدی نیز در برنامهها شرکت می جستند.
نمایشنامههای لیلی و مجنون نقش مجنون را نویسنده معروف روزنامه شقق سرخ به نام مستعار “درشکهچی” برعهده داشت که نام واقعی او حسن شباهنگ بودو بعدها از روسای بانک کشاورزی شد. مرحوم رفیع حالتی که دبیر نقاشی بود در نقتی ابن سلام ایفای وظیفه میکرد.
یکی از کارهای مهرتاش این بودکه بر روی غزلیات حافظ مانند این مطلع:
چه خوش صید دلم کردی- بنازم چشم مستت را
آهنگ میگذاشت که ضربی و با صدای دلنشین یک خواننده معروف اجرامیشد. مردم برای تأتر موزیکال که ابتکاری بود سر و دست میشکستند و خیلی زود بلیط ورودی تمام می شد.
۲ گراند هتل: در اوایل ۱۳۰۰ شمسی هنرمندان و شاعرانی نظیر قمر الملوک وزیری،مرتضی نیداود و عارف قزوینی در سالن این هتل برنامه موسیقی اجرا میگردند خصوصاً عارف با مرتضی نی داوود و عارف قزوینی در سالن این هتل برنامه موسیقی اجرا میکردند،خصوصا عارف با صدای گرمی که داشت تصنیفهاوسروده خود نظیر از خون جوانان وطن لاله دمیده یا تصنیف چه شورها که سراسر وطنی است اجرا مینمود،وقتی می خواند شوری در دلها می افکند ،در مرگ کلنل محمد تقی ئسیان که از یارانش بود تصنیف گریه کن که گرخون کری ثمر ندارد را ساخته است که طبیعی است فضای گراند هتل را غرق در ماتم میکرد و گاهی جنبه سیاسی هم به خود گرفته و از این جهت هم خواهان بیشتری پیدا میکرد. ْ
کم کم گراند هتل از ۱۳۲۰ به بعد جنبه تئاتر پیدا کرد.چون دهقان آنجا را تاسیس نمود.پس از این که به قتل رسید،نام او شهرت ایفت.یک مدت تئاتر نصر و سپس تئاتر تهران که هم اکنون نیز (دهه ۷۰ خورشیدی)هم پابرجاست ،نام آن بود. البه نمایش نامه هایی که درتئاتر دهقان روی صحنه می آد مانند در سایه حرم یا مامون خلیفه عباسی به ئای تئاتر سعدی نمی رسید.هنرمندان معروف تئاتر تهران هم خانم بدری هورفر،صفوی و آقایان علی اصغر گرمسیری و سارنگ بودند.آقایان قنبری ،انتظامی،نصرت کریمی و مجید محسنی پیش پرده را اجرا میکردند.چند سالن تئاتر در پایین خیابان لاله زار بود که بیشتر سیاه بازی و شخصینتهایی چون حاجی قیروز در آن نقش داشتند.
تئاترهای فردوسی و سعدی :
پس از شهریور بیست عده ای از اعضای حزب توده که هم هنرمند و تحصیل کرده بودند و هم مانند عبدالحسین نوشین درس کارگردانی تئاتر خوانده بودند به گسترش این هنر کمک کردند. نوشین نمایش نامههایی !از مولیر و شکسپیر مانند بازپرس، مریض خیالی تاجر ونیزی«بادیزن خانم ویندرمیر” و پرنده آبی اثر موریس مترلینگ را که شخصا ترجمه کردهبود. روی صحنه آورده که نه تنها از طرفداران حزب توده به آنجا کشیده میشدند بلکه مخالفین مرام کمونیستی و سرمایهداران و سیاستمداران جناح راست نیز خواه ناخواه به علت تسلط و مهارت بازیکنان خصوصا مهارت نوشین در کارگردانی که ختی در دوران زندان هم با واسطه به هنرمندان تأتر سعدی پیام میفرستاد رابه آنجا دعوت میکرد. بازیکنان معروف این دو تئاتر به ترلیب خانم لرتاهمسرنوشین خانم توران مهرزادء همسر خاشع, وایرن بودند.
هنرپیشه های مرد آنچه یادم مانده ،شخص نوشین بود که علاوه بر کارگردانی نقش اول نمایش نامه را بر عهده داشت .همچنین خیر خواه ،بهرامی ،محمد علی جعفری و خاشع نیز بودند.
ابتدا این گروه در لاله زار جنوبی نزدیک پاساژ رزاق منش در طبقه دوم تئاتر فردوسی سالنی را ایجاد کردند.بعدا به علت استقبال مردم چون گنجایش سالن کم بود به کمک کریم عمویی که از سرمایه داران بود ،در اواسط خیابان شاه آباد مقابل کتابفروشی اقبال تئاتر سعدی را احداث نمودند.
البته گاهی شهربانی به عنوان اینکه این گروه دست چپی هستندء تأتر مذکور را تعطیل میکرد. این عده پشتکار داشتندء به مجلس شورای ملی میرفتند و برای اعتراض متحصّن میشدند. تا اینکه به دستور زعمای قمء شهربانی دست از سرشان برمیداشت. مثل اینکه بالاخره پس از واقعه سوءقصد به شاه در پانزدهم بهمن ماه ۱۳۲۷ که دست تودهایها هم در آن دخالت داشت با لا یحهای که دکتر امنوچهر اقبال وزیر کشور به مجلس برده این حزب غیرقانونی اعلام گردید و به کلی بساطشان را جمع کردند. نوشین و چند نفر از اعضای کمیته مرکزی حزب توده به زندان افتادند. آنطور که شایع بود با کمک سپهبد رزمآرا از زندان فرار کردند به تدریج به شوروی مهاجر ت نمودند. لرتا ارمنی بود و از ۱۶ سالگی در تأتری در نزدیکی سینما ایران«نقش زلیخا را در نمایش یوسف و زلیخا بازی میکرد. دو دانگی صدا داشت و آهنگ یوسفی بود که خریداری نداشت«اولین کسی که خریدار شد من بودم هم در زمان اجرای نمایشنامه میخواند و هم بر روی صفحه گرامافون ضبط و پخش شد.
۴–دسته معیّر: گروهی در مجالس جشن و عروسی نمایش میدادندء خصوصاً سیاهبازیرا که مردم خیلی دوست میداشتند اجرا میکردند که به دسته معیر معروف بودند. این گروه رقصنده مرد و زن و خوانندهی آزموده داشتند. نوازندگانی آنها را همراهی مینمودند.
هر جا دعوت داشتند با چند صندوق لباس میرفتند تابه اقتضای نمایشنامه تغییر لباس بدهند وگریم کنند.آنان تا نیمههای شب مردم و مدعوین را سرگرم میکردند. مرکزشان هم در انتهای خیابان سیروس بود.
سالهاست دسته معیّر کار مود را تعطیل کردهاند. چون معمولا بر روی حوض تخته میگذاردند و نمایش میدادند؛ به آنها مطرب رو حوضی نیز گفتهاند.
منبع:خاطرات مجید مهران” در کریدورهای وزارت خارجه”
گروه گزارش