“آژنگ نیوز”:ازدواج با محارم،تهمتی ناروا به تاریخ و نیاکان پاک سرشت ما است.نزدیک به ۲۵۰۰ سال است که گذشته نگارانِ باختر ایرانیان باستان را به زناشویی با خواهر و مادر (محارم) بدنام میکُنند. و این درحالی است که مردم ایران با چنین آیینی بیگانه بوده اند و دات های (قانون های) دینی و کشوری ایران چنین رفتاری را ناروا میدانستند.
با اینهمه گُذشته نگاران یونانی یا رومی که با آیین ایرانیان و زبان اوستایی و پهلوی آشنایی نداشته اند از ۱۵ نمونه-ی تاریخی زناشویی با محارم نام بُرده اند، ولی بیشتر همین نمونه های تاریخی یا ریشه در کژبرداشتی (سوتفاهم) از درک آنها از واژگانِ دوپهلویی بوده است که آنها را به گُمراهی بُرده است و یا افسانه هایی هَستند که به سادگی میتوان دروغ بودن آنها را نشان داد و یا اگر براستی نمونه ای هم رخ داده باشد، آن مورد، بازتاب دهنده-ی رفتار یک خودکامه در ناسازگاری با قانون کشور و آیین های پسندیده در میان مردم بوده است که در چهارگوشه-ی جهان میتواند پیش بیایید و هیچ پیوندی با آیین ایرانیان و دین اشو زرتشت ندارد.
از راه بازنگری تاریخ نشان داده شُده است که در دوره-ی اشکانی سوای پذیرفتن یک مورد از زناشویی با محارم که آنهم سیاسی بوده است به چم (یعنی) زناشویی کنیز رومی «موزا» با پسرش فرهادک (فرهاد پنجم) پس از کشتن فرهاد چهارم که تنها انگیزه-ی سیاسی داشته است و نه دینی، دیگر نمونه های زناشویی با محارم بیشتر برآیند کژبرداشتی واژه-یِ یونانی «اَدِلفِه» است که در دوره-یِ یونانگرایی در ایران رسم شده بود و شاهان سلوکی و اشکانی در نوشته هایِ رسمی شان، «همسر» خود را با هدفِ خوشامدگویی (تعارف) «همسر و خواهر» (ادلفه) میخوانده اند به سُخن دیگر، در این دوره ها پاژنام (لقب) شهبانوی کشور «ادلفه» بوده است که «همسر و خواهر» شاه معنی می داده است. برای نمونه، هر کَس که اندکی با تاریخ آشنا باشد، میداند که «لائودیسه» همسر «آنتیوخوس سوم» دختر پادشاه ایرانی، مهرداد یکم و زادۀ پنتوس (در جنوب دریای سیاه) بود و هیچ پیوند نزدیکی، این زن را با «آنتیوخوس» سوم، که پسر «سلوکوس» دوم بود، نمیچسباند. با اینهمه «آنتیوخوس» در کتیبه های خود این «لائودیسه» را «خواهر و همسر» خود خوانده است. و «لائودیسه» هم در کتیبه ای «آنتیوخوس» را «برادر و همسر» خود نامیده است.
اینگونه نوشتارهای کتیبه ای چیزی بیش از خوشامدگویی (تعارف) نیست و تنها جنبه-ی تشریفاتی داشته است، به این چم (یعنی) در دربار سلوکییان شهبانو از فردات های (امتیازهای) دختر شاه و فردات های زن شاه برخوردار میشده است.
نمونه دیگر داستانِ گشتاسپ در شاهنامه است ک برپایه-یِ یک داستان پهلوانی از پَهَلویِ اشکانی است. در داستان «ایادگار زریران»، از زن گشتاسپ به نام «همسر و خواهر» او نام برده شده است. این نهش (وضع) با توجه به اشکانی بودن زمان سُرودن «ایادگار زریران» بسیار فهمیدنی است، چه در آن زمان زبانزدها (اصطلاح ها) و واژگانِ یونانی رایج بوده و واژه-ی یونانی «خواهر و همسر» برای «شهبانو» رواج داشته است، بدون این که شهبانویِ یک پادشاه خواهر یا همسر او نیز بوده باشد.
رویهم رفته، ریشه-ی کژبرداشتی (سوتفاهم) زناشویی با محارم در ایران باستان را باید در درک نادُرُست از یک واژه-ی اوستایی به نام «خُوَئیت وَدَثَه» (پهلوی: خوئیتوک دس) جُستجو کرد که در آغاز به چم (معنی) زناشویی با خویشاوندان بوده است
ولی سپس تر این واژه بدست برخی از موبدان زرتُشتی در پایان و پس از دوره-ی ساسانی و با هدف سیاسی یا ترس از ناپدید شُدن همبودگاه های (جامعه های) کوچک زرتشتی در میان ترسایان (مسیحیان) و مسلمانان به «زناشویی با محارم» واگردانده شُده است. واژه-ی «خُوَئیت وَدَثَه» یک واژه از زبان اوستایی است که چم (معنی) زناشویی با خویشاوندان را دارد، (همانند دختر عمو پسر عمو دختر دایی پسر دایی… ) ولی با اینهمه نه در اوستای کُهن و نه در گات های اشو زرتشت هیچ اشاره ای به این واژه نشده است. و زرتُشتیان با این واژه تا پایان دوره-ی ساسانی بیگانه بوده اند. نُخستین باری که با واژه-ی «خُوَئیت وَدَثَه» برمیخوریم در اوستای نوین در یسنای سیزدهم، بند ۲۸ است که در دوران ساسانی گردآوری شُد و برداشت تفسیر کُنندگان اوستا از این واژه «انجام کار نیک» بوده است بدون اینکه سرشت این «کار نیک» را روشن کُنند. سپس تر در پایان دوران ساسانی موبدانی که با زبان اوستایی آشنایی داشتند در هنگام برگردانِ اوستا به زبان پهلوی برای روا کردن آیین زناشویی با محارم، در تفسیر هایی که از اوستا بند 4 یسنای 44 میکردند، میکوشیدند که چنین برداشت های نادُرُستی را به آن بیافزایند…
نوشته:علیرضا شاپور شهبازی