“آژنگ نیوز”:مرورمشکلات قدیمی کتاب در دهه ۴۰ خورشیدی میتواند روشنگر این نکته باشد که با گذشت تقریبا نیم قرن،ما در مورد کتاب همچنان همان جای اولمان ایستاده ایم!!
مطالعه،انتشار،چاپ ،توزیع ،گرانی کتاب هزینه بالای کاغذوچاپ واصولا هر نکته دیگری که به موضوع کتاب مربوط می شود از قدیم به عنوان یک مشکل مطرح بوده وهمچنان هم به عنوان مشکل! باقیمانده است.برگزاری نمایشگاه کتاب البته یک اقدام فوق العاده مناسب ومفید است اما برگزاری مداوم آن نشان می دهد که این مشکلات مربوط به کتاب همچنان پا برجاست.به همین جهت مروری بر پیشینه موضوع کتاب در ایران داریم.
درسال ۱۳۴۰ خورشیدی دکترعیسی صدیق (از بنیانگذاران فرهنگستان علوم ونیز وزیرفرهنگ چند دولت دردهه ۲۰ و ۳۰) دریک سخنرانی درباشگاه روزنامه اطلاعات به موضوع مشکلات کتاب اشاره کرده ومیگوید”طبق آماری که وزارت فرهنگ چاپ کرده است در ۱۲۹۷ خورشیدی درتمام مملکت ایران هفت جلد کتاب چاپ شده بود که از این هفت جلد هم سه چهار جلدش کتب درسی بود.الان که ۱۳۴۰است هر سال لااقل ۱۲۰۰ جلد کتاب تازه چاپ می شود”.اوبه نکته دیگری هم اشاره میکند که بیانگر کمبود مطالعه درکنارکمبود انتشارکتاب است.اومیگوید”وقتی که در سال ۱۳۱۰ مامورتاسیس دانشگاه تهران شدم؛یک کتابخانه هم درمدارس خودمان نداشتیم.تنها یک دارالمعلمین عالی بود که سه سال بود تاسیس شده بود وهنوز کتابخانه نداشت ودیگرمدرسه طب بود که آن هم کتابخانه نداشت.وی البته به عنوان پیشرفت اشاره میکند که درسال ۱۳۴۰ درتهران حدود هشتاد کتابفروشی فعال بوده که چند فقره از آنها خودشان هم ناشر بوده اند”.
درحقیقت مشکل بنیادین کتاب انتشاراندک کتابها (به نسبت جمعیت در هر دوره)بوده و نیز کتابها محلی برای عرضه و خوانده شدن نداشته و نیزمردم به خرید کتاب کمتررغبت به خرج میداده اند.اما مشکل بزرگتر آنجا بوده که دکتر صدیق میگوید “درسال ۱۳۴۰ بخش مهمی ازدرآمدها یعنی ۲۱ درصد بودجه مملکت خرج فرهنگ میشود”.لکن با این حال علیرغم صرف هزینه و تزریق پول؛مشکل کتاب حل نشده باقی میماند.
درکنارتزریق بی فایده پول،مشکل قدیمی دیگرعدم هماهنگی سازمانها و نهادهای مختلف کشوردرزمینه کتاب است.درهمین سال ۱۳۴۰ این موضوع بدین شکل خودش را نشان می دهد.دراین سال “عبدالرحیم جعفری” مدیر انتشارات امیرکبیر به نمایندگی از ناشران،به نخست وزیر وقت “علی امینی” نامه ای مینویسد ودرآن به نکات مختلفی اشاره میکند.از آن جمله”درحالی که وزارت فرهنگ سعی داردهزینه انتشار کتب را ارزان کند،وزارت پست وتلگراف هزینه ارسال کتب را دوبرابرمیکند ودرحالیکه قیمت اصل و فرع و کرایه زمینی و دریایی گمرک کاغذ کاهی که از ماوراء اقیانوسها وارد میشود،جمعا کیلویی ۱۸ ریال است.اما کرایه پست از تهران تا قم کیلیویی ۱۲ ریال می شود”.یعنی قیمت مراسله داخلی بسیار بیشتر از خارجی است!
درسال ۱۳۴۸ خورشیدی برخی آمارها ازبهبوداوضاع کتاب سخن میگوید:بررسی هایی که درموردکتاب انجام گرفته نشان میدهد که درسال ۱۳۴۷ بطور تخمین ۳۱۲۰ کتاب درایران منتشر شده است.درحالیکه درسال ۱۳۳۷ فقط ۷۳۰ کتاب به چاپ رسیده بود.یعنی درمدت ده سال ۲۳۹۰عنوان کتاب برانتشارات سالانه درایران افزوده شد.تعداد چاپخانه هاییکه کارت صلاحیت داشتند(مجوز امروزین)به ۲۷۱رسیده بود.تعداد ناشران وکتابفروشان عضواتحادیه ناشران وکتابفروشان تهران به ۲۱۵ بالغ شده بود.دراین سال ۳۴۴ شهرهم کتابخانه عمومی دارند.اما با این حال مشکلات باقی است.توزیع کتاب مطلوب نیست.مردم در شهرستانها به کتابهای چاپ شده درمرکزدسترسی ندارند.هزینه تبلیغ بسیارگران است.همچنین هیچگونه تسهیلی از این باب از طرف رادیووتلویزیون فراهم نمی شود.کتابخانه های عمومی کشورهم خریدارخوبی برای کتاب نیستند.
مروراجمالی موضوع کتاب دردهه ۴۰خورشیدی نشان میدهد که مشکلات همچنان باقی است.به همین جهت انوشیروان کیهانی زاده درسال ۱۳۴۸درمقاله ای می نویسد:“اکنون بیش ازهرمطلبی بحث ازتشویق به مطالعه تحقیقات علمی ادبی وفرهنگی درقالب کتاب است.این امرنیزمستلزم تاسیس مرکزی است.این مرکز میتواند وزارت فرهنگ وهنر باشد”.
بنابراین مسئله ای که تا این زمان ازفرط توجه به ابعاد اقتصادی نشر مغفول مانده بود،این نکته بود که چرامردم احساس نیاز به مطالعه نمیکنند.چرامطالعه یک الگوی رفتاری نیست؟بیاییدمحیطی را فراهم کنید که مطالعه را تقویت کرده ومردم بدانند با سواد و با دانش از بیسوادوکتاب نخوان آدم بهتری است!
نویسنده:حسن محرابی
گروه گزارش