“آژنگ نیوز”:ارزش وصیت نامه برای مورخان به گونه ای بوده است که در اوایل انگلستان مدرن به ما بسیار بیشتر از این می گوید که چه کسی چه چیزی را به چه کسی واگذار کرده است و نباید آنها را به سادگی کنار گذاشت.
وصیت نامه ، به خودی خود، ارزش مثلاً نقره را برای خانواده را ندارد. اما این سندی حیاتی برای همه دست اندرکاران است: وصیت نامه برای مورخ بسیار مهم است. در جایی که فهرستهای داراییها را میتوان با جزئیات بیشتری در مدت کوتاهی پس از مرگ یک فرد تهیه میکنند، نشان میدهد، وصیتنامه جایی است که شبکههای خویشاوندی، دوستیها و مراقبتها در آن یافت میشود. وصیت نامه ها آنچه را که مردم گذشته برایمان عزیز می دانستند نشان می دهد و نگاهی اجمالی به زندگی هایی ارائه می دهد که در غیر این صورت ممکن بود از دست بروند. و ما نباید فرض کنیم که ماهیت متعارف سند به این معنی است که این سند همچنین مکانی نیست که زندگی فردی در آن بدرخشد. در واقع، میتوان ادعا کرد که این پایبندی به قراردادها، متمایز بودن انتخابها و کلمات برخی از وصیکنندگان را برجسته میکند. برای وصیکنندگان انگلستان مدرن اولیه وصیتنامهها از یک الگو پیروی میکنند. وصیتنامه دارای ویژگی هایی است که در ادامه به آنها اشاره می شود.مقدمه شامل تاریخ، مکان، نام و شغل وصی و اعلام این است که آنها در «سلامت و حافظه کامل» برای نوشتن یا دیکته کردن این سند قانونی هستند. باور پروتستانی وصیتدهنده نیز میتواند در تشخیص اینکه زندگی ابدی بهجای شفاعت مقدسین، بر قربانی مسیح استوار است، قابل مشاهده است. پس ازمقدمه، توزیع اموال غیرمنقول موصی (زمین و دارایی) و اموال شخصی (پول و کالا) انجام می شود. این اسناد تمایل دارند چیزها را به ترتیب خاصی در بر گیرند: اولین وصیتها شامل زمین و دارایی است، به دنبال آن وصیتهای پولی و سپس «کالا»، که میتواند از اثاثیه منزل متغیر باشد (برای مثال، شکسپیر در وصیت نامهاش «دومین بهترین» خود را به جا گذاشته است. با همسرش، آن، تجهیزات آشپزخانه، جواهرات، لباس و حیوانات (اگرچه آنچه را که ما اکنون حیوانات همدم – حیوانات خانگی – می نامیم به عنوان دارایی قابل مالکیت تلقی نمی شدند، و بنابراین در وصیت نامه ها گنجانده نشدند).
در نهایت، برای نتیجهگیری سند، یک بیانیه کلی دیگر وجود دارد، یک حکم قانونی برای اطمینان از کامل بودن: «تمام کالاها و اموالم را به مجری خود میسپارم» یا چیزی مشابه. سپس وصیت نامه توسط موصی (با امضا یا علامت) و شهود امضا می شود. در میان الزامات عمومی این سند، مورخان می توانند اطلاعاتی را بیابند که در سایر اسناد موجود نیست. همانطور که کیت رایتسون و دیوید لوین در فقر و تقوا در یک دهکده انگلیسی (۱۹۷۹) اشاره کردند، انتخاب شاهدان، مانند گنجاندن وکیل، می تواند روابط همسایگی را آشکار کند. و ماهیت وصیت ها نیز می تواند گویا باشد. وصیت نامه های نوشته شده در اسکس بین سال های ۱۶۲۰ و ۱۶۳۵ نشان می دهد که مرغ و خوک بیشتر از مردان به وصیت های زن سپرده می شود (زنان به ترتیب ۷۷ درصد و ۶۸.۵ درصد دریافت کنندگان را تشکیل می دادند)، در حالی که تنها ۴۰ درصد ازاموال وصیت شده برای زنان شامل اسب بودند.این ارقام درک ما را از ماهیت جنسیتی کار و فضا در مناطق روستایی تقویت میکند: کار زنان در اطراف خانه و حیاط متمرکز بود و شاید به همین دلیل است که آنها احتمالاً دریافتکنندگان حیواناتی بودند که در آنجا زندگی میکردند و مولد بودند. علاوه بر آشکار کردن روند مالکیت، دنیای عاطفی یک وصی خاص نیز می تواند گهگاه از طریق سند قانونی ظاهر شود. در کنار بسیاری از وصیت های محبت آمیز، ممکن است برخی از وصیت نامه ها نگاهی اجمالی به روابط تیره خانوادگی داشته باشد. رابرت سالمون از بروکستد در وصیت نامه خود در سال ۱۶۲۸ در کنار وصیت ۱۰۰ پوندی خود به دخترش مری، شرطی را گنجانده بود که شاید چیزی از شخصیت او را آشکار کند: “من بدین وسیله اراده می کنم که اگر مری دخترم باشد یا نباشد. ازدواجش توسط همسرم دستور داده شده و بر آن حکمرانی میکند.به مری [من] فقط یک شیلینگ و شش پنس می دهم، .” برای بنتلی کوچولو پسرش جورج تنها پنج شیلینگ گذاشت، زیرا او «کودکی سرکش» بود. اما علاوه بر کشمکشهای خانوادگی، میتوانیم مراقبت و همسایگی را نیز ببینیم: در سال ۱۶۳۰، جان کیتو از اولتینگ، هر کدام ۳۰ شیلینگ به دنیس (دنیس؟) ترولوپ و سوزان والترز واگذار کرد تا با توجه به پرداختهای بزرگ و دقیقی که با آنها میگرفتند. وصیت نامه علاوه بر داشتن بینش نسبت به عوالم وصیت کنندگان از نظر وصیت، مصنوعات مادی نیز هستند: برای مورخ فقط آنچه در آنها وجود دارد ارزشی ندارد. گاهی اوقات شکل و نوع سند برای آنها معنی دارد. مثلا انتخاب پوسته گران قیمت به جای کاغذ می تواند گویای آن باشد، همانطور که دستخط نیز می تواند گویا باشد. بسیاری از وصیت نامه ها به زیبایی توسط دستی بسیار ماهر نوشته شده اند، اما برخی دیگر به ندرت خوانا، و لکه دار هستند. چنین وصیتهایی از وصیتهای پایینتر از مقیاس اجتماعی ناشی میشوند و در نتیجه فقر نسبی موصیله و عدم دسترسی او به فردی با تجربه را منعکس میکنند.
برای وصییت کنندگان، نامگذاری اشیاء اهمیت خاص آنها را آشکار میکند: در دنیایی که اموال بسیار اندک است،اشاره به این اندک حیاتی است.مثلا در برخی از وصیت نامه ها لحاف به باقی ماندگان بخشیده شده است. بیوهها هر موقعیت اجتماعی داشتند، اموال غیرمنقول را در وصیتنامههای خود لحاظ نمیکردند، زیرا دارایی در وصیتهای شوهران متوفی آنها لحاظ میشد. اما وصیتنامههای بیوهزنان هنوز هم میتواند طولانی باشد، از جمله تعداد زیادی وصیت از اشیاء کوچکتر (گلدان، پرده، دمپایی) به تعدادی از اعضای خانواده و (معمولاً زن) همسایهها بخشیده می شد. به این ترتیب، آنها جوامعی از زنان را آشکار می کنند که اسناد دیگر – برای مثال، کتاب های وصیت نامه – ممکن است قابل مشاهده نباشند. بنابراین منطقی است که وصیت نامه ها باید به عنوان اسنادی از اشیای محبوب و ارزشمند توسط مورخان در نظر گرفته شوند. اما آنها خودشان ارزشمند هستند: به عنوان اسنادی که ردی از زندگی را ارائه می دهند که در غیر این صورت نامرئی هستند، اما همچنین به عنوان مصنوعات مادی. اسکن آنها و سپس از بین بردن نسخه های اصلی پس از چند سال، همانطور که وزارت دادگستری سال گذشته برای وصیت نامه های پس از ۱۸۵۸ پیشنهاد کرد، به معنای از دست دادن مطالب غیر قابل تعویض برای تاریخ های آینده است.
تهیه و تدوین:حسن محرابی
گروه گزارش