“آژنگ نیوز”: چرا روزنامه نگاری مهم است؟ آیا میتوانیم برای رویارویی با چالشهای اطلاعات نادرست امروز از گذشته الهام بگیریم؟ اخبار جعلی، کمپین های اطلاعات نادرست، و تبلیغات زمان جنگ منحصر به زمان ما نیستند. در طول قرن بیستم، بشریت شاهد جنگها، قتلعامها و عملیاتهای ویرانی عظیم زیادی بود. به لطف خبرنگاران شجاع، مردم فرصت خواندن، شنیدن و تماشای گزارش های خط مقدم را داشتند. گزارش افرادی که حاضر بودند جان خود را برای گفتن حقیقت فدا کنند. یک نمونه عالی از یک روزنامهنگار حرفهای، که میراثش امروز بیش از همیشه ضروری به نظر میرسد، گرت جونز بود. او به عنوان اولین گزارشگری شناخته می شود که وحشت هولودومور، قحطی ناشی از دولت شوروی در اوایل دهه ۱۹۳۰ را فاش کرد. قحطی که میلیون ها اوکراینی را کشت.
حتی امروز، زندگی او اهمیت روزنامه نگاری تحقیقی، جستجوی حقیقت و حمایت از حقوق بشر را به ما نشان می دهد. برخی از یادداشت های زندگی نامه گرت جونز گرت جونز در ۱۳ اوت ۱۹۰۵ در بری، ولز به دنیا آمد. او در دانشگاه Aberystwyth، دانشگاه استراسبورگ و کالج ترینیتی تحصیل کرد. او به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و روسی تسلط داشت که به او در کارش در کشورهای مختلف اروپایی کمک کرد تا به بینشهای قابل اعتمادی دست یابد. اگرچه او فقط ۳۰ سال زندگی کرد، اما زندگی فوق العاده ای داشت. مدت کوتاهی پس از فارغ التحصیلی، او به عنوان مشاور امور خارجی یکی از اعضای پارلمان بریتانیا و نخست وزیر سابق بریتانیا، دیوید لوید جورج، استخدام شد. در آن روزها او این فرصت بی نظیر را داشت تا ببیند سیاست داخلی و خارجی بریتانیا چگونه کار می کند. در سال ۱۹۲۹ جونز حرفه خود را تغییر داد. او خبرنگار آزاد شد. به لطف این تصمیم، او در انتخاب موضوعاتی که می خواهد پوشش دهد، آزادی کامل داشت. جالب است که در فوریه ۱۹۳۳ او این فرصت را پیدا کرد که با آدولف هیتلر و جوزف گوبلز در هواپیمای جدید هیتلر پرواز کند.
جونز پس از سفرهای خود به اتحاد جماهیر شوروی در سال های ۱۹۳۰ و ۱۹۳۱، شش مقاله در روزنامه تایمز منتشر کرد. در آنها در مورد گرسنگی دهقانان محلی صحبت کرد. در سال ۱۹۳۳ جونز به اوکراین رفت و با وضعیت وحشتناکی روبرو شد: در روستاها و دوازده مزرعه جمعی قدم زدم. همه جا فریاد می زد «نان نیست. ما داریم میمیریم’. این فریاد از هر نقطه روسیه، از ولگا، سیبری، روسیه سفید، قفقاز شمالی و آسیای مرکزی می آمد. من از منطقه سیاه خاک عبور کردم، زیرا زمانی غنیترین زمینهای کشاورزی روسیه بود و خبرنگاران از رفتن به آنجا منع شدهاند تا خودشان ببینند چه اتفاقی میافتد.» این گزارش توسط والتر دورانتی، روزنامه نگار آمریکایی مقیم مسکو، برنده جایزه پولیتزر، با مقاله خود برای نیویورک تایمز با عنوان روس ها گرسنه، اما گرسنه نیستند، محکوم شد. متأسفانه دورانتی مایل به دفاع از سیاست های استالین بود که منجر به مرگ میلیون ها نفر شد. او به مدت چهارده سال رئیس دفتر نیویورک تایمز در مسکو بود، بنابراین، تأثیر بسیار بیشتری نسبت به جونز جوان بر دیگر خبرنگاران و سردبیران داشت. دو طرف روزنامه نگاری هنگامی که به زمانه خود فکر می کنیم، فوراً مشابهی با دورانتی به ذهن متبادر می شود.
در فوریه ۲۰۲۴، روزنامهنگار آمریکایی دیگر، تاکر کارلسون، فرصت بینظیری داشت تا با یکی از قدرتمندترین افراد روی کره زمین، ولادیمیر پوتین، صحبت کند. او میتوانست از رئیسجمهور روسیه درباره روسیه، اوکراین، احساس جنگ و پیامدهای تصمیمهای سیاسیاش بیشتر بپرسد – اما این کار را نکرد. او همچنین این فرصت را داشت که در خیابان های مسکو قدم بزند و داستانی درباره نحوه زندگی مسکوئی ها و روس ها گزارش کند. آیا آنها واقعاً از عملیات نظامی به اصطلاح ویژه حمایت می کنند؟ جرات نمی کرد بفهمد. این نمونهها درسهای ایدهآلی هستند که نشان میدهند روزنامهنگاری چه باید باشد و چه چیزی نباید باشد. روزنامه نگاران جویندگان حقیقت هستند، کسانی که سوالات بی شماری می پرسند و هرگز از دریافت پاسخ های صادقانه دست بر نمی دارند. روزنامه نگاران واقعی باید مایل باشند که با بدترین ها روبرو شوند تا به دنیا بگویند واقعاً چه اتفاقی و چرا می افتد. متأسفانه روزنامه نگاری اصولگرا مانند گرت جونز نتوانست با استالین مصاحبه کند، با این حال تسلیم نشد و به دنبال یافتن جایی بود که داستان های واقعی پنهان شده است. ما به گرت جونز امروزی نیاز داریم تا والتر دورانتیس معاصر را متعادل کند. روزنامه نگار ولزی به دلیل ممنوعیت ورود مجدد به اتحاد جماهیر شوروی، بهای شجاعت خود را پرداخت. او هرگز فرصتی برای دیدار با مردم و مکان هایی که سختی هایشان را به دنیا آورد، پیدا نکرد. او در سال ۱۹۳۴، درست یک روز قبل از تولد ۳۰ سالگی اش، در مغولستان کشته شد. دلایل مرگ او هنوز مشخص نیست.
مترجم:احسان محرابی
منبع:Newsletter
گروه گزارش