“آژنگ نیوز”:درمورد جعل نسخۀ مصور و نقض افسانۀ «احیای هنر تیموری در دورۀ صفوی»نکاتی وجود دارد که بیانگر دقت در اصالت آثار هنری تاریخی است.
آنچه بیشتر رواج داشته افزودن نقاشیها به نسخههای قدیمیِ مصور یا نامصور بوده است. در برخی موارد جَعّال نقاشیهایی را به فضاهای خالیِ در نظر گرفتهشده برای نقاشی در یک نسخۀ ناتمام، اضافه میکند که نمونۀ آن نسخهای از شاهنامه است که در سال ۱۹۲۹م توسط کتابخانۀ عمومی نیویورک[۱] از یک دلالِ انگلیسی خریداری شد.[۲]
این نسخه با ۶۱۳ برگ در سال ۱۰۲۳ق / ۱۶۱۴م احتمالاً در شیراز توسط محمدعلی برای میرزا محمدشریف بهخط نستعلیق کتابت شده است. در اینجا کاتب متن نسخه را استنساخ کرده و فضای خالی برای ۴۴ مجلس تصویر در نظر گرفته اما به هر دلیل، نسخه ناتمام مانده و نقاشیها بدان افزوده نشده است. بعدها تصاویری بر روی تمام این فضاهای خالی بهتقلید از شاهنامۀ معروف بایسنغریِ محفوظ در کاخ گلستان تهران کشیده شده است. به عنوان مثال، نگارۀ «کیخسرو تاج را به لهراسب میبخشد» در این کتاب، به طور کامل برگرفته از نقاشی «سوگواری فرامرز بر تابوت رستم و زواره» در شاهنامۀ بایسنغری است (نک: تصاویر ۳ و ۴)، با این تفاوت که دو تابوت در نگارۀ اخیر جای خود را به تخت شاهی و گروه درباریان داده است. ذکر این نکته لازم است که چهار کتیبۀ پایین نگارۀ نسخۀ نیویورک در جای بسیار نامناسبی از تصویر قرار گرفتهاند. اگر نقاشی اصیل میبود باید ترتیب مناسبی میان متن و تصویر داده میشد، نه اینکه کتیبهها بر روی درگاه ورودی کاخ و برگهای درختان قرار بگیرد.
در ابتدا گمان محققان این بود که سبکی از نقاشی در عصر صفوی به تقلید از هنر تیموری معمول بوده است. به همین دلیل در سال ۱۹۶۱م بازیل گری با چاپ نقاشیهای نسخۀ نیویورک، آن را تقلیدی از شاهنامۀ بایسنغری معرفی نمود که برای عباس اول صفوی (حک ۱۰۳۸-۹۹۶ق / ۱۶۲۹-۱۵۸۷م) تولید شده است.[۳] محققان بعدی ازجمله ارنست گروبه نیز این نظر را پذیرفتند و این نقاشیها را «احیای هنر تیموری در عهد عباس اول» معرفی نمودند.[۴] اما در ۱۹۹۲م باربارا شمیتس نشان داد که در این نقاشیها از پیگمنتهای مدرن مانند آبی پروس، باریوم سولفات، آلیزارین، زرد ناپل، سبز کروم و زرد کروم استفاده شده و بنابراین آنها را در ربع اول قرن بیستم تاریخگذاری کرد.[۵] نتیجۀ آزمایش رنگدانهها، کل ماجرای «احیای هنر تیموری در دورۀ صفوی» را زیر سؤال برد!
نسخههای دورۀ تیموری و بعد از آن بیشتر در معرض دستبرد جَعّالان قرار میگرفت، زیرا فراوانتر به دست میآمد. نقاشیهای جعلی گاهی برای حدود یک دهه و گاهی برای یک قرن محققان را گمراه کردهاند. چنین آثاری به برداشت و تصور محققان از سیر تکامل هنر نگارگری آسیب رسانده است. مثلاً، وجود نقاشیهایی بهسبک تیموری در نسخ خطی دورۀ صفوی (مانند شاهنامۀ کتابخانۀ عمومی نیویورک) سبب شد تا محققان آن را «احیای هنر تیموری در عهد صفوی» بنامند!!! معمولاً جعّالان تلاش میکردند که نقاشیهای قدیمی را بازتولید کنند. به همین دلیل حالات چهرهها و ترکیببندیها در اغلب این نقاشیها تکراری و کلیشهای هستند. با حذف این نقاشیهای کلیشهای از کتب نوشتهشده در باب تاریخ نقاشی ایران، میتوان تصور صحیحتری از سیر تکامل این هنر داشت.
پینوشتها:
- Gray, Basil. 1961. Persian Painting. New York: Skira Rizzoli. p. 164.
- Blair, Sheila & Jonathan Bloom. 2009. “Forgeries”. in: The Grove Encyclopedia of Islamic Art and Architecture. vol. 2. New York: University Press. pp. 76-77; Schmitz, Barbara. 1992. Islamic Manuscripts in the NewYork Public Library. Oxford: University Press. p. 106.
- Gray 1961: 166
- Grube, Ernst J. 1962. Muslim Miniature Paintings from the XII I to XIX Century: from Collect ions in the United States and Canada. Venezia: Pozza. pp. 123-125.
- Schmitz 1992: 106
- مأخذ: غیاثیان، محمدرضا. ۱۳۹۹. «پژوهشی دربارۀ جعل در نسخ خطیِ ایران با تأکید ویژه بر نسخ مصوّر.» آینۀ میراث ۱۸(۱): ۴۲-۹. ص ۲۱-۲۰، ۳۸.
نوشته:محمدرضا غیاثیان
گروه گزارش