“آژنگ نیوز”:مفهوم خیابان در تهران یک مفهوم عجیب و غریب است. در اینجا تصویری از خیابانهای پر رفت و آمد تهران در اوایل قرن چهاردهم دیده میشود. به نقل از روزنامه خاطرات قهرمان میرزا سالور تصویری از خیابانهای قدیم شهر تهران ارایه میشود:
«شما از یک خیابان شهر طهران که عبور میکنید میبینید حمال به راههای بسی طویل حمل بار و آذوقه میکند. طَبق کِش متصل در عبور است و با سر خود ، حمل همه چیز مینماید. الاغ با بارهای گچ و آجر و هیزم و غیره. قطارهای شتر با بارهای پنبه و مالالتجاره و بوته تمام عرض خیابان را احاطه کرده. دسته دسته قاطر ، یابو زَلنگ و زلنگ در حرکت است. صدای بوق اتومبیل از دو طرف بیرون میآید.
شترها ، قاطرها ، الاغها بنای رقص را میگذارند. از این طرف به آن طرف صدای آه و ناله مُکاریها بلند است: آی موتوری آی اتولی ، تو را به خدا آرام بیا، شتر من رم میکند ، قاطر من چموش است. کجا اعتنا میکند. بوق بوق ، فوف فوف. همان دقیقه ملاحظه میکند چند تا گاری مملو مالالتجاره و سرنشین زن و بچه از یک طرف ، پنج شش تا دوچرخه از طرف مقابل داخل همه آنهای دیگر میشود و برای راه عبور معطل است و هی داد میزند: الاغی یک طرف ، اتولی یک طرف. در همین بین درشکه و کالسکه اربابی است که چپ و راست مقابل و مخالف مصادف میشود: خبردار ، خبردار. فوراً پف پف، بوق و تف تف موتوسیکلت است که مخلوط چند دوچرخه بی سیکلت وَق وق کنان،
زلنگ زلنگ کنان میرسد. طوّاف طبقی هم فریاد میکند: گل به سر دارم خیار ، سبز تر دارم خیار ، سیب گلابه ، حنا بسته گیلاسه…
در میان همه این جنجال چندین نفر کور ، شل ، مبتلا ، سقا ، گدا از اناث و ذکور و اطفال: یا عزیز الله بده به نذر امام چهارم ، بده به را خدا. فریاد استغاثه شان بلند است. زیر سُم هر چهارپایی و چرخ اتومبیلی برای گرفتن یک شاهی روانند. با همه این تفصیلات تعجب این جا است که بالاخره همه بدون خطر و آسیبی از هم میگذرند و آن زن و مرد پیاده هم به منزل خود سالماً رسیده است. گوش یک نفر از آن فقیرها هم خراش ندیده. فاعتبروا یا اولی البصار.» ( روزنامه خاطرات عینالسلطنه…،ج ۹ ، ص ۷۳۶۹)
گروه تاریخ