“آژنگ نیوز”:وبینار بین المللی با عنوان “فراتر از سرفصل ها: ابزارها و مهارت هایی برای تشخیص اطلاعات نادرست در اخبار” ابتدای این هفته برگزار شد. این رویداد با استقبال همراه شد و بیش از ۱۵۰ شرکت کننده را به خود جلب کرد که مشتاق بودند بفهمند کارشناسان چگونه با پدیده فراگیر اطلاعات نادرست در دنیای آنلاین برخورد می کنند.
آنچه که از دو پانل و کارگاهی که بیش از ۵ساعت برگزار شد و متخصصان برجسته از کشورهای مختلف اروپایی در آن شرکت داشتند، پدید آمد، کار در حوزههای متمایز دو موضوع اصلی بود که بشر باید در نظر بگیرد، با آن سازگار شود و اگر میخواهد در این زمینه پیشرفت کند، باید آنها را درونی کند.با رواج اطلاعات نادرست – از یک طرف داستان های گمراه کننده تاثیر میگذارند زیرا در آن از ترفندهایی برای بازی با رشته های عاطفی اولیه ما استفاده می کنند، در حالی که از سوی دیگر، به لطف پیشرفت فناوری و هوش مصنوعی، این داستان های دروغین اکنون به طور فزاینده ای بصری می شوند.
البته بازی قدرت با احساساسات و تاکتیکهای اطلاعات نادرست تا زمانی که تمدن بشری وجود داشته باشد، اطلاعات نادرست نیز همیشه وجود داشته و خواهد بود. البته تاکتیکهای آن با جوامع تکامل مییابد، اما چیزی که همیشه ثابت میماند این است که قدرت آن بر توانایی عرضهکنندگان آن برای تحریک احساسات است که میتواند به طور بالقوه باعث تصمیمگیری و (باز) کنش شود.همچنین می توان از آن برای شکل دادن به عقاید سیاسی، وادار کردن مردم به خرید چیزی یا فقط برای ایجاد بیننده آنلاین استفاده کرد. درک اینکه ما کاملاً در معرض دستکاری عاطفی هستیم، می تواند افسرده کننده باشد، اما لزومی ندارد زیاد نا امید باشیم. به همین دلیل است که اندی استویچف از NTCenter نظریه خود را در مورد مغز به عنوان یک ماشین پیش بینی کننده بر اساس لایه های شناختی اطلاعات نادرست عمیق و گسترده اش ارائه کرد. حضار با تشبیهات او که راه های چند جانبه ای را که اطلاعات نادرست و تبلیغات به آگاهی ما می رسد توصیف می کند، مجذوب موضوع شدند. اغلب به استفاده از صفت ها، رنگ ها، صداها و نمادهای مناسب مربوط می شود که به پیشی گرفتن از تفکر منطقی کمک می کند و مستقیماً به سیستم لیمبیک ضربه می زند تا پاسخ اولیه را آغاز کند.
این در واقع بسیار آشکار کننده بود، با این حال، ما به عنوان انسان معمولاً در تحلیل خود و نگاه انتقادی به واکنش ها و احساساتمان کار بدی انجام می دهیم. به همین دلیل است که کمک خارجی از سنین پایین ضروری است و دکتر کاری کیوینن (فکتاباری) در ادامه نشست روی صحنه آمد تا نشان دهد که چرا فنلاند معمولاً در زمینه سواد رسانه ای در اروپا و جهان رتبه های برتر را به خود اختصاص داده است. این یک مسئله تصادفی نیست، بلکه یک سیاست کاملاً برنامه ریزی شده برای ادغام خودآگاهی در مورد رابطه کودکان با اطلاعات از سنین پایین است. علاوه بر این، اکنون نیاز به توسعه مهارت جدیدی به نام سواد و آگاهی هوش مصنوعی وجود دارد که توانایی ما را برای شهروندی کارآمد جامعه در حال تکامل مشخص می کند. اطلاعات نادرست رایج و شایع است، حتی اگر عمدی نباشد.بنابر این اکنون باید به کودکان آموزش داده شود که چگونه با هوش مصنوعی ارتباط برقرار کنند و از قدرت آن بهره ببرند و در عین حال به روشی سالم نسبت به اطلاعاتی که ارائه می دهد هوشیار و شکاک باشند.
در سوی دیگر، جوامعی مانند بلغارستان را داریم که به دلیل عوامل پیچیده متعدد در دهه های گذشته توجه کافی به موضوع به روز رسانی مداوم برنامه درسی آموزشی نداشته اند و اکنون نتیجه در مجموع در سطح پایین تری قرار می گیرد. سواد رسانه ای، که خود را در معرض آسیب پذیری و حساسیت بیشتری نسبت به تبلیغات خارجی و تئوری های توطئه نشان می دهد. دکتر کیت کیلی از موسسه گیت سالهاست که این اثرات را در کشورهای اروپای شرقی بررسی کرده است و چندین نقطه ضعف را شناسایی کرده است که برای افزایش سواد رسانهای باید اصلاح شوند.
آموزش از اهمیت بالایی برخوردار است، اما زمانی که در جامعه نسبت به نهادهای عمومی آن، مانند سیاستمداران و رسانه های سنتی، بی اعتمادی وجود دارد، به سختی کافی است. متأسفانه، دوره گذار از یک رژیم کمونیستی به یک جامعه دموکراتیک، نابرابری های اقتصادی عمیقی را ایجاد کرده است که در آن بسیاری از مردم در سمت بازنده این شکاف قرار گرفته اند. این حس بی اعتمادی می تواند و می تواند به راحتی توسط ماشین تبلیغاتی روسیه برای ارتقای نیروهای سیاسی بلغارستانی دوستدار اهدافش مورد سوء استفاده قرار گیرد. نمونهای از آن استفاده از بیاعتمادی سنتی بلغاریهای فقیر نسبت به مؤسسات خود برای ایجاد این ایده بود که با پناهندگان اوکراینی به کشور ترجیحاً به عنوان شهروندان بومی نیازمند رفتار شود. سارا آنبورگ، از واحد سخنگوی پارلمان اروپا، نشان داد که بسیاری از موارد فوق میتواند تهدیدی برای کشورهای مرفهتر در اروپا باشد. در واقع، اطلاعات نادرست تولید شده توسط مسکو و پکن اکنون تهدید اصلی برای انتخابات آینده اروپا در اواخر سال جاری در نظر گرفته می شود. رژیم پوتین بر القای برخی روایتها تکیه میکند که افراد ناراضی در سراسر قاره میتوانند طنیناندازی پیدا کنند و این بار بهجای لایکها و اشتراکگذاریها میتواند در واقع به رای مستقیم تبدیل شود که احزاب قوی پوپولیست و ضد دمکراتیک را به بروکسل وارد کند. برخی از روایتها، کلاسیکهای پوپولیستی همیشگی هستند که همیشه مخاطب پیدا میکنند، مانند «نخبگان در برابر مردم»، «ارزشهای سنتی در معرض تهدید» و «از دست دادن فرضی حاکمیت ملی یا هویت شخصی»، اما موارد جدیدی نیز وجود دارد.
یکی از این موارد به اصطلاح “هاهاگاندا” است که راهی برای رد مسائل جدی و تصمیمات قانونی به عنوان بیهوده یا پوچ صرف است. نمونه آن واکنش وزارت خارجه روسیه به تصمیم پارلمان اروپا مبنی بر اعلام این موضوع بود که روسیه حامی تروریسم دولتی پس از حملات مداوم به غیرنظامیان اوکراینی بود. ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه در پیامی در تلگرام نوشت که پیشنهاد کرده است «حامی حماقت پارلمان اروپا را اعلام کند». این ممکن است یک یا دو خنده را به همراه داشته باشد، اما هیچ کاری برای رسیدگی به مسائل جدی در زمین که ناشی از سیاست جنگی کرملین است، انجام نمی دهد. آنچه می بینید چیزی نیست که ممکن است به دست آورید خودآگاهی در مورد روشی که اطلاعات نادرست احساسات ما را مورد هدف قرار می دهد برای توسعه در تلاش دائمی ما برای تبدیل شدن به شهروندانی مسئول و روشن بسیار مهم است.
با این حال، با ظهور هوش مصنوعی، احتمالاً این به تنهایی کافی نخواهد بود. مشکل این است که هوش مصنوعی یک پدیده موازی را به وجود آورده است – تقلبی های عمیق، یا توانایی ایجاد عکس ها، فیلم ها و صداهای واقعی از چیزها و رویدادهایی که هرگز رخ نداده اند. دکتر فدریکا روسو، استاد فلسفه در دانشگاه اوترخت، با استناد به تحقیقات خود در مورد آن پدیده از طریق پروژه SOLARIS، همه چیز را در یک چشم انداز دلخراش قرار داد. به نظر او، ما به عنوان یک جامعه بشری اکنون با این سؤال روبرو هستیم که «چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست». او به روشی اشاره کرد که ما عادت کردهایم عکسها و ویدیوها را بهعنوان «پسایستهای معرفتی» در نظر بگیریم، یعنی مواردی که بهطور مسلم صحت وقوع چیزی را ثابت میکنند، یا به قول رایج – یک عکس هزاران کلمه ارزش دارد. . با این حال، این دیگر صادق نیست، زیرا تصاویر و ویدیوها نه تنها قابل دستکاری هستند، بلکه کاملاً از ابتدا به عنوان محصولی تخیلی ساخته شده اند و چیزی نیست که هرگز توسط دوربین گرفته شده باشد. نه تنها اطلاعات، بلکه در حال حاضر امکان بارگذاری بیش از حد اطلاعات نادرست در فضای دیجیتال به ناچار منجر به سردرگمی و بی اعتمادی فراگیر خواهد شد. بیش از هر زمان دیگری خودآگاهی انتقادی و آموزش در مورد نقش خود در شبکه بازیگران اجتماعی که در ایجاد و مصرف دیپ فیک ها مشارکت می کنند لازم است در استانداردهای آموزشی ما پیاده سازی شود. شهروندان باید در انتخاب منابع اطلاعاتی خود پرسشگر، محتاط و فعال باشند. با این حال، دکتر روسو و لورا بانته، اینفلوئنسر اینستاگرام و TikTok با صدها هزار دنبال کننده، در اشاره به اینکه ایجاد محتوای ویدیویی و تصویری در اینترنت نباید همیشه به اطلاعات نادرست و اهداف پلید مرتبط باشد، متحد بودند. در واقع، هم فیلم های واقعی جعلی عمیق و هم به صورت هنری ویرایش شده برای آموزش و سرگرمی استفاده شده است. همانطور که گفته شد، افرادی مانند لورا بانته که از تریبون و مخاطبان زیادی لذت می برند، این مسئولیت اخلاقی را دارند که اصول فوق را نه تنها هنگام مصرف محتوا بلکه در هنگام ایجاد آن نیز اعمال کنند.
لورا داستانی را به اشتراک گذاشت که چگونه ناخواسته اطلاعات نادرستی در مورد زیبایی بدون در نظر گرفتن اثرات مضر بالقوه آن منتشر کرد. با این حال، مسئولیت اخلاقی او باعث شد که او یک ویدیوی بعدی تهیه کند و توضیح دهد که چگونه ارائه چنین توصیه های نادرست زیبایی اشتباه بوده است. این عمل است که خودآگاهی خود را در نقشی که در زنجیره (کدر) اطلاعات در رسانه های اجتماعی دارد، نشان داد.
این وبینار با یک نکته کاربردی به پایان رسید که توصیه های مفیدی به مخاطبان ارائه کرد. تیلمن واگنر، از دویچه وله، یک برنامه دیجیتالی در حال توسعه به نام Spot را به نمایش گذاشت که به روزنامه نگاران حرفه ای و همچنین هر کس دیگری کمک می کند تا شناسایی کنند که یک عکس یا یک فیلم خاص کجا گرفته شده است. این به عنوان یک نوآوری کاملاً انقلابی است زیرا به کاربران امکان می دهد آنچه را که در یک تصویر یا یک ویدیو می بینند توصیف کنند و ابزار را در جستجوی تصاویر دیگر در سراسر جهان که مطابق با آنچه از طریق پایگاه داده OpenStreetMap توصیف شده است، جستجو کنند. این ابزار این توانایی را دارد که عمل مکان یابی جغرافیایی را که در حال تبدیل شدن به یک توانایی ضروری برای روزنامه نگاران مدرن است، به یک کار آسان شبیه به جستجوی ساده در گوگل تبدیل کند. آنچه در وبینار مطرح شد این واقعیت بود که ما بیش از هر زمان دیگری به منابع رسانه ای معتبر، و قابل اعتماد نیاز داریم، که خبر خوبی برای رسانه های سنتی است که در سال های گذشته تصور می شد در راه خروج هستند. پیام احتیاط را ارائه می دهد. مخاطب باید بیش از هر زمان دیگری منبع اطلاعاتی مورد اعتماد خود را بشناسد. این پیام توسط روزنامه نگار فرناندو کاستا، از پرتغالی Publico، که یک رسانه معتبر در کشور ایبری است، تأکید گردید و دقیقاً همین وضعیت باعث شده است که عوامل انتشار اطلاعات نادرست به آن دست بزنند و از آن سوء استفاده کنند. دستگاه تبلیغاتی حزب راست افراطی چگا برای ایجاد تیترهای جعلی اخباری که رسانه ها هرگز آن را نداشته اند به کپی برداری از طرح طراحی وب سایت Publico متوسل شدند.
تأثیر این امر در «از بین بردن» مشروعیت برای تئوریهای توطئهای بود که چگا در پرتغال عرضه میکند و هم بذر شک و تردید را در ذهن خوانندگان همیشگی Publico کاشت. آقای کاستا به شرکت کنندگان توصیه کرد که با تصاویر و عناوین ظاهراً از منابع رسانه ای مورد اعتماد خود اما به اشتراک گذاشته شده از طریق حساب های رسانه های اجتماعی با احتیاط و کنجکاوی برخورد کنند و ترجیحاً اخبار را مستقیماً از وب سایت رسمی رسانه دنبال کنند.
گروه گزارش