“آژنگ نیوز”: پیکاسو خیلی بیشتر از پدر کوبیسم بود پیکاسو در ۲۵ اکتبر ۱۸۸۱میلادی در شهر زیبای مالاگا اسپانیا به دنیا آمد و به عنوان یک استعداد خارق العاده ظاهر شد و اثری پاک نشدنی در دنیای هنر از خود به جای گذاشت. سفر او در طول دههها مانند حرکتیک ترن هوایی بود که با نوآوری، آزمایش و پیگیری بیامان بیان خلاق مشخص میشد. همانطور که در زندگی خارقالعاده و آثار پربار این هنرمند نمادین کاوش میکنیم، شاهد تکامل نبوغ پیکاسو خواهیم بود، از خیابانهای رنگارنگ بارسلون تا صحنه هنری شلوغ پاریس. اودیسه هنری پیکاسو بیش از هفت دهه قابل توجه را در بر می گیرد که در طی آن ۵۰ هزاراثر هنری شگفت انگیز از جمله نقاشی، مجسمه، سرامیک و غیره خلق کرد. او با روحی ناآرام و اشتهای سیری ناپذیر برای کاوش هنری، از محدود شدن در یک سبک یا رسانه منفرد خودداری کرد و با هر ضربه قلم مویی از مرزهای مرسوم فراتر رفت.
زندگی پیکاسو صرفاً وقایع نگاری تلاش های هنری او نبود. زندگی شخصی او به همان اندازه که پرخاشگر بود با روابط عاشقانه پر سر و صدا، دوستی با چهره های برجسته دیگری مانند ژرژ براک و گرترود استاین و اشتیاق بی وقفه او برای فرآیند خلاق مشخص شده بود. هنر و زندگی پیکاسو در رقصی از الهام و مکاشفه در هم تنیده شده است و تأثیر او در نسل های مختلف هنرمندان طنین انداز می شود و او را به نمادی ماندگار از رهایی هنری تبدیل می کند.
پابلو پیکاسو به راحتی تاثیرگذارترین هنرمند قرن بیستم و شاید بزرگترین بود. نبوغ پیکاسو در طول زندگی خود تقریباً همه رسانه های هنری، از سرامیک و مجسمه سازی گرفته تا نقاشی و حتی طراحی صحنه را تحت تأثیر قرار داد. هنگامی که پیکاسو در مالاگا اسپانیا به دنیا آمد، نام پابلو دیگو خوزه فرانسیسکو د پائولا خوان نپوموسنو کریسپین کریسپینیانو ماریا رمدیوس د لا سانتیسیما ترینیداد روییز پیکاسو را به او دادند، اما از آنجایی که این امضا روی چک نمی گنجید. ، او را پابلو پیکاسو می نامیدند.: پدرش خوزه رویز بلاسکو، استاد هنر بود. هم پدرش و هم مادرش، ماریا پیکاسو لوپز، علاقه پیکاسو را به طراحی و تلاش های هنری تشویق کردند. در واقع، طبق افسانه ها، اولین کلمه پیکاسوی جوان در دوران نوزادی پیز بود، کلمه اسپانیایی به معنی “مداد”. زمانی که پیکاسو ۱۰ ساله بود، استعداد او به قدری مشهود بود که تمام خانواده نقل مکان کردند تا پسر بتواند در کلاس های مدرسه ای که پدرش در آن تدریس می کرد ثبت نام کند. با این حال، پابلو دانش آموز درخشانی نبود. او اغلب به بازداشتگاه فرستاده میشد، اما به او اجازه داده شد که دفترچه نقاشیاش را با خود ببرد، بنابراین از این زمان سکون و آرامش برای کار به تنهایی لذت میبرد. در عرض چند سال، بلاسکو کار خود را به حالت تعلیق درآورد تا بر استعدادهای پسرش تمرکز کند، مدل هایی را برای پسرش تهیه کرد و حتی از اولین نمایشگاه او حمایت کرد.
در سال ۱۸۹۵، پیکاسو و خانواده اش به بارسلونا نقل مکان کردند، جایی که این هنرمند نوجوان در جامعه هنری جایی برای خود دست و پا کرد. حرکت طبیعی بعدی به مادرید، پایتخت اسپانیا بود. در سال ۱۸۹۷، او در آکادمی سلطنتی سن فرناندو ثبت نام کرد، اما بار دیگر با قوانین سختگیرانه دانشگاه احساس خفقان کرد. او به جای رفتن به کلاس، در شهر می چرخید و در موزه های بزرگ آن پرسه می زد. زمانی که تصمیم به ترک تحصیل گرفت، به پاریس توجه کرد. در سال 1901، زمانی که پیکاسو بار دیگر در اسپانیا زندگی می کرد، یکی از بهترین دوستانش، کارلس کاساژماس، قبل از اینکه اسلحه را به سوی خود بچرخاند، به دوست دختر سابقش شلیک کرد و کشت.
از دست دادن دوستش و احساس گناه همراهش، پیکاسو را به افسردگی کشاند و هنری که در آن زمان تولید کرد، و مورخان هنر اکنون از آن به عنوان “دوره آبی پیکاسو” یاد می کنند، عمق جدیدی از مالیخولیا را از هنرمند به تصویر می کشد.
او به زودی تصمیم گرفت که تغییر منظره ممکن است کمک کند، بنابراین در سال ۱۹۰۴ به پاریس بازگشت. این حرکت در واقع روحیه او را تقویت کرد، و مورخان هنر به تفاوت مشابهی در اثری که او مدت کوتاهی پس از آن تولید کرد، به نام دوره رز، اشاره میکنند. به نظر می رسد این قطعات منعکس کننده یک نگرش جدید و آرامش شخصی هستند.
در حدود سال ۱۹۰۸شروع به آزمایش سبک جدیدی از نقاشی کردند که مشخصه آن اشکال هندسی و الگوهای در هم تنیده بود که به کوبیسم معروف شد. این یک سبک هنری تازه و بدیع بود که بیننده را ملزم می کرد که قطعه را از دریچه ای درون نگر ببیند. پیکاسو بعداً ادعا کرد که دوستش در آن زمان که در چندین نقاشی او به تصویر کشیده شده بود، الهامبخش این سبک بود.
هنگامی که مونالیزا از موزه لوور پاریس در ۲۱ اوت ۱۹۱۱ به سرقت رفت، پیکاسو یکی از مظنونینی بود که برای بازجویی فراخوانده شد. دوست خود پیکاسو، شاعر، گیوم آپولینر، پیکاسو را در این جنایت دخیل دانست، اما زمانی که این دو مرد به دادگاه معرفی شدند، پیکاسو ادعا کرد که قبلا هرگز آپولینر را ندیده است. پس از بازجویی های فراوان، پیکاسو آزاد شد و هرگز متهم به سرقت نشد و چند سال بعد، یک شهروند ایتالیایی به نام وینچنزو پروجیا در تلاش برای فروش نقاشی دستگیر شد. او دستگیر شد و مونالیزا به موزه بازگردانده شد، اما برخی هنوز بر این باورند که ممکن است پیکاسو در این سرقت دست داشته باشد.
پیکاسو بیشتر به خاطر نقاشی مشهور است، اما خود را از طریق رسانه های مختلف بیان کرد. شاید با الهام از حلقه دوستان هنری خود در پاریس، به شعر پرداخت و حتی یک بار اعلام کرد که جهان او را بیشتر به خاطر شعرهایش به یاد خواهد آورد تا آثار هنری اش. او همچنین در طول جنگ جهانی اول در حوزه تئاتر تلاش کرد، زمانی که برخی از دوستانش تصمیم گرفتند یک رویداد تئاتری به نام رژه به صحنه ببرند و پیکاسو را به طراحی صحنه آن دعوت کردند.
در دهههای ۱۹۲۰و ۳۰، پیکاسو مجموعهای از مجسمهها را تولید کرد که تا پس از مرگش در مجموعه شخصی او باقی ماندند. او دو بار ازدواج کرد – ابتدا با اولگا خوخلوا در سال ۱۹۱۸ و سپس با ژاکلین روک در سال ۱۹۶۱، زمانی که او ۷۹ ساله بود و همسر جدیدش در اواسط بیست سالگی خود بود – او صاحب چهار فرزند شد. پابلو پیکاسو از زندگی طولانی برخوردار بود و در ۸ آوریل ۱۹۷۳ در سن ۹۱ سالگی در فرانسه به پایان رسید. او حجم عظیمی از کار را پشت سر گذاشت، اما مهمتر از آن، او اثر خود را بر آنها گذاشت و به نمادی از هنر، فرهنگ پاپ و یک سبک استثنایی تبدیل شد.
نوشته سوفیا مدوکس | 29 نوامبر 2023
مترجم:احسان محرابی
گروه گزارش