“آژنگ نیوز”:شهرها به طور کلی در عقاید زمان قدیم جایگاه خاصی داشته اند. به زبان بابلی، که یکی از لهجه های زبان اکدی است، شهر را «الوم» (ālum) میگفتند که نقطۀ مقابل بیابان (ṣērum) محسوب میشده است. بیابان در ادبیات شرق باستان جایگاه حیوانات وحشی و دیوها و ارواح سرگردان بوده، حال آنکه شهر نقطۀ مقابل آن و مرکز تمدن و مدنیت قلمداد میشده است.
در ادبیات سمبولیک شرق باستان این دو واژه به کرات به صورت دو قطب متضاد در مقابل هم به کار رفته اند. شهر از یک سو نماد قدرت سیاسی و از سوی دیگر مرکز مذهبی بوده است. به همین سبب نیز شهرها به خدایان نسبت داده میشدند و مراکز دینی را تشکیل میدادند. به عبارت دیگر، آنها مکانی مقدس و مرتبط با خدایان تعبیر میشدند.
فیروز آباد،فارس
در این دیدگاه، حصارها نقش خاصی ایفا میکردند، زیرا محوطۀ شهر را، به عنوان مکانی که در آن نظم الهی حاکم است، از بینظمی حاکم در بیابان تفکیک و از آن محافظت میکردند. دروازهها نیز به عنوان گذرگاه بین دو فضا از اهمیت خاصی برخوردار بودند. احتمالاً به همین سبب محاکمات را، چنانکه در متون بارها ذکر شده، در کنار دروازههای شهر برگزار میکردند.
اجرای حکم در حقیقت قضاوت بین نظم و بی نظمی محسوب میشده و دروازۀ شهر، به عنوان حائل بین نظم مدنی درون شهر و توحش بیابان، بهترین محل برای اجرای حکم بوده است؛ محلی که در آن تصمیم میگرفتند که آیا امری در مدنیت شهری پذیرفته شود یا به بی نظمی و توحش نسبت داده و طرد شود. این دیدگاه در چغازنبیل نیز در اسم یکی از دروازهها که «دروازۀ عدالت» نام داشته، بهخوبی منعکس شده است.
منبع:[چغازنبیل: بافت شهری و جنبههای معماری در ایلام باستان، تألیف دکتر بهزاد مفیدی نصرآبادی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص
گروه تاریخ