“آژنگ نیوز”:زندگی پس از مرگ در مصر باستان چگونه بود؟ در مصر باستان هر مصری به قطعیت زندگی پس از مرگ ابدی متقاعد شده بود. معمولاً اعتقاد بر این است که مصر باستان جامعه ای بوده است که شیفته مفهوم زندگی ابدی بوده است. ،اوزیماندیاس شلی مورخ ؛با توصیف کتیبه ای بر روی یک مجسمه شکسته و باستانی، ئاسخ این سوال را به تصویر می کشد:
ای توانا و ناامید، به کارهای من نگاه کن! هیچ چیز در کنارش باقی نمی ماند. گرد پوسیدگی از آن خرابه عظیم، بی کران و برهنه ماسه های تنها و هموار به دوردست کشیده شده اند.
مذهب مصر باستان، از این نظر، تلاشی موثربرای انکار پایان اپذیری زمان است، که در عوض برای جاودانگی تلاش می کند.. آنها بدن خود را برای استفاده در زندگی پس از مرگ خشک کردند و اهرام را ساختند – “ماشین های رستاخیز” – که تضمین می کرد فرعون با تبدیل کردن او به ستاره ای که برای همیشه در آسمان شب زنده می ماند زندگی ابدی داشته باشد. ادبیات مصر باستان اغلب رفتاری مشابه را پیشنهاد می کند. در «سرود بزرگ آتن»، از زمان سلطنت فرعون بدعت گذار آخناتون (حدود ۱۳۵۰ تا ۳۵ قبل از میلاد)، نفرتیتی همسر فرعون به عنوان «زنده و جوان برای همیشه و ابد» توصیف شده است. به همین ترتیب، در”سرود آدم خوار” از هرم فرعون پادشاهی قدیم Unas (حدود ۲۳۴۵ تا ۱۵قبل از میلاد) چنین آمده: “زندگی یوناس جاودانه است، حد او ابدیت است.
” اوزیماندیاس شلی پژوهشگر مصر باستان به دلایلی با این حال معتقد است، علیرغم این دیدگاه رایج در مورد زندگی پس از مرگ مصر، برخی از مصریان باستان در مورد چنین عقایدی دوسوگرا بودند. دو متن از پادشاهی میانه (حدود ۱۷۱۰-۲۰۵۰ قبل از میلاد) نشان می دهد که به دور از تلاش برای حرکت به سوی زندگی ابدی، کسانی بودند که به فلسفه و تفکر مذهبی انتقادی و حتی بدبینانه مشغول بودند. گویای این است که چنین احساساتی در پادشاهی میانه به وجود آمد. مصر در این دوره به تازگی از دوران قدرت واگذار شده، دولت مرکزی شکننده و جنگ های متناوب بین پادشاهی های مختلف مصر، سلسله ها و جنگ سالاران کوچک بیرون آمده بود.
علیرغم استقرار مجدد قدرت مرکزی در پادشاهی میانه، سرنوشت گرایی خاصی در ادبیات آن تداوم یافت، که حاکی از آگاهی مداوم از ناهماهنگی بین فرعون شکست ناپذیری است که توسط تبلیغات دولتی پیش بینی شده بود و هرج و مرج نسبی دوره قبل. “گفتگوی بین یک انسان و روحش” شاهکار ادبیات مصر به حساب می آید. این متن بر روی یک پاپیروس و برخی از قطعات، احتمالاً مربوط به سلطنت آمنهات سوم (حدود ۱۸۶۰-۱۴ قبل از میلاد) باقی مانده است. این متن به شکل اختلاف نظر بین یک مرد و پدرش است، جنبهای از روح فرد که بهعنوان پرندهای با سر انسان به تصویر کشیده میشود که برای بازدید از مقبرههای متوفی بین جهان پایین و جهان زنده اوج میگیرد.
در یک پیچ و تاب کنایه آمیز، این مرد است که آرزوی مرگ دارد در حالی که روحش برای زندگی بحث می کند. با این حال، توانایی مردگان برای بازگشت به زندگی در هر شرایطی در متن مورد بررسی قرار گرفته و در شک قابل توجهی باقی مانده است: “زندگی یک حالت گذرا است: درختان سقوط می کنند.”صحبت. ادعای کاتب ناشناس مبنی بر برابری در مرگ عمیق است. این تلقین که مرگ به همه ما می رسد و به مقدار مساوی، اشراف و فرعون های درگذشته در مرگ سهیم هستند، یک تلقین رادیکال است. این بدبینی عمیق نسبت به اصول دین تشییع جنازه مصر را نشان میدهد و توضیح میدهد که حتی تجملآمیزترین تلاشها برای متوقف کردن مرگ نیز در نهایت بیهوده است. با این حال، کاتب دلالت نمی کند که زندگی پس از مرگ واقعی نیست; در واقع این مفهوم در پایان زمانی که انسان و روح توافق میکنند دست به دست هم دهند و از زندگی و مرگ با هم به عنوان شریک زندگی کنند، تا حدودی جبران میشود: «وقتی شما خسته شدید، من پیاده میشوم و با هم به بندر میرسیم!» با این حال، فراتر از این اعلامیه های شادی زندگی، احساس آهنگ یک نوازنده چنگ است که احتمالاً برای نواختن در مراسم خاکسپاری، مرتبط با یک پادشاه اینتف است (از آنجایی که چندین پادشاه سلسله یازدهم این نام را یدک می کشند، مشخص نیست که این نام در مقبره کیست. ).
زبان نسخههای باقیمانده و انتساب به اینتف، تاریخ آن را به پایان دوره میانی اول میرساند، زمانی که دولت تبا بر رقبای خود در هرموپولیس در شمال برتری پیدا میکرد.اینگونه نواندیشی ممکن است به شکل گیری پادشاهی تبا به عنوان مدعیان جدید برای عنوان فرعون،پیوند خورده باشد.به بیتن دیگر شاید مذهب قدیمی، با قطعیت کمتری در دربار تبا برگزار می شدند. با این وجود، قبل از شروع شک و تردید و بررسی حکیمان بزرگ فرهنگ مصر، سخنان اولیه به دین سنتی در کتیبه های این زمان نیز گفته می شود (“فوت شدن سرنوشت خوبی است!”) سخنان هنوز به طور کامل خوانده می شود. اما مکان های دفن مرگان چه وضعیتی دارند؟ دیوارهای مقابر خراب است، جایشان دیگر چنان اشرافی ووسیع با امکانات فراوان نیست.مکانشان چنان است که گویی هرگز وجود نداشته اند!» به عبارت دیگر، زندگی پس از مرگ را نمیتوان خرید، حتی بزرگترین و خرد مندترین افراد هم قادر به این کار نیستند.
بنا بر این در چنین دورانی عنوان می شودکه:یک نگرش واقعی را اتخاذ کنید و «تا زمانی که روی زمین هستید، همانطور که قلبتان دستور می دهد عمل کنید!» زیرا «این مراسم هیچ کس را از جهان پایین نجات نمی دهد!» این احساس بهعنوان مدرن و حتی قابل ربط به وضعیت آن زمان مصر بهنظر میرسد.در هرحال با وجودهمه طلا ی بسیارو اهرام عظیم و ظرف های بخور، شک و تردیدی در ذهن مردم در مورد اعتبار همه آنها وجود داشت. اشعار مندرج در کتیبه ها میگوید: «اوزیریس خستهدل نالهشان را نمیشنود» – مهم نیست چقدر برای مردگان دعا میکنید، زیرا آنها ناشنوا هستند و دنیای زیرین ساکت است.
دشوار است که بدانیم چنین شک عمیقی چقدر غیرعادی بوده است. با این حال در این اشعار می توان افرادی را دید که در حال تردید، کنکاش، پرسش و عقاید خود در مورد دنیا و آخرت هستند. ترانه پایانی آواز نوازنده تار نشان دهنده مراقبه ای در مورد مرگ است که هنوز در مورد آن فکر می کنیم: شاد باش، از آن خسته نباشید! ببین هیچکس اجازه نداره مالش رو با خودش ببره. ببین، کسی که می رود برنمی گردد!
نویسنده:متیو چالمرز مصر شناس و نویسنده آزاد
منبع :تاریخ امروز
گروه تاریخ